چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

منتفع و متضرر تورم


منتفع و متضرر تورم

به یقین می توان گفت که کنشگران بازار با واژه تورم, مفهوم آن و تاثیرات مخربی که ممکن است بر اقتصاد کشور داشته باشد, آشنایی دارند

به یقین می‌توان گفت که کنشگران بازار با واژه تورم، مفهوم آن و تاثیرات مخربی که ممکن است بر اقتصاد کشور داشته باشد، آشنایی دارند. واژه تورم به وضعیتی اشاره می‌کند که طی آن به دلیل کاهش ارزش پول ملی، قیمت‌های کالاها و خدمات به صورت مستمر افزایش پیدا می‌کنند. در این میان برخی از کنشگران بازار از تورم و تعادل جدید پولی به هزینه دیگران سود می‌برند.

این مقاله به صورت مختصر به بررسی و شناسایی منتفعان و متضرران تورم پرداخته است. به نظر می‌رسد با مشخص‌شدن گروه‌های منتفع از تورم و متضرران آن می‌توان شاهد ایجاد اراده مثبتی برای کاهش و مدیریت نرخ‌های تورم بالا بود.

● متضرران تورم

آنچه طرفداران تورم و حامیان پول را از یکدیگر تفکیک می‌کند، نتیجه نهایی تورم که عبارت است از افزایش کمی پول در اقتصاد نیست بلکه تاثیرات این فرآیند است که پول اضافی نظام اقتصادی کشور را تهدید می‌کند و به تغییرات قیمتی کالاها و خدمات و درآمد اشخاص می‌انجامد. نتایج اجتماعی تورم را می‌توان در موارد زیر دانست:

۱- هر اقتصادی نیازمند افزایش ظرفیت مولد خود است. در یک اقتصاد پولی، شکل‌گیری سرمایه زمانی واقع می‌شود که بخشی از درآمدهای پولی پس‌انداز و به سرمایه‌گذاران منتقل شود. این در حالی است که تورم به کاهش انگیزه برای پس‌انداز می‌انجامد و مصرف‌گرایی را جذاب‌تر از پس‌انداز می‌کند. باید تاکید کرد کاهش پس‌انداز و شکل‌گیری سرمایه برای یک کشور در حال توسعه بسیار خطرناک است، زیرا این کشورها به نرخ‌های بالاتر تجمیع سرمایه نیاز دارند.

۲- تغییرات قیمتی همزمان با تولید کالاها و خدمات واقع نمی‌شود. بنابراین تورم به نفع برخی گروه‌های جامعه و به ضرر گروه‌های دیگر عمل می‌کند. آنهایی که در مقام فروشنده کالاها و خدمات هستند، می‌توانند قیمت‌های بالاتری برای کالاها پیشنهاد دهند حال آنکه همچنان قیمت‌های پایین‌تر گذشته را برای کالاها و خدمات خریداری‌شده پرداخته‌اند. به عبارت دیگر افرادی که ناچارند قیمت‌های بیشتری بپردازند، اما همچنان قیمت‌های کمتری برای تولیدات و خدمات خود دریافت می‌کنند بازنده کارزار تورم هستند. برای نمونه اگر دولت بخواهد برای تامین هزینه‌های نظامی خود، پول چاپ کند نخستین صنعتی که از آن سود می‌برد صنایع تولید تسلیحات نظامی است این در حالی است که گروه‌های دیگر تا زمانی که قیمت‌های تولیدات و خدمات آنها افزایش پیدا نکند (و اغلب سیاست‌های کنترلی دولت مانع از آن می‌شود)، از افزایش قیمت‌ها ضرر می‌بینند.

۳- تورم به نابرابری‌های درآمد و ثروت می‌انجامد. عموما این اصل پذیرفته شده است که نابرابری‌ها رفاه اجتماعی کل را کاهش می‌دهد و باید از آن اجتناب کرد.

۴- تورم تعادل پرداخت‌ها را با مشکل مواجه می‌کند. زمانی که قیمت‌های داخلی سریع‌تر از قیمت‌های خارجی افزایش می‌یابد، واردات بر صادرات چیره می‌شود. همچنین تورم به کاهش قدرت خرید ارز و تعادل پرداخت‌ها می‌انجامد. یک کشور توسعه‌یافته می‌تواند مشکل تعادل پرداخت‌ها از طریق تنظیم ساختارها را مدیریت کند، اما کشور در حال توسعه قادر نیست به سادگی آن را مدیریت کند، زیرا کشورهای در حال توسعه از مسائل نهادی و انعطاف‌ناپذیری‌های دیگر رنج می‌برند.

۵- تورم نظام مالی کشور را از شکل طبیعی خود خارج می‌کند. در مراحل اولیه افزایش تورم نظام مالی ممکن است از طریق تغییرات نرخ بهره و ابزارهای مالی دیگر این مساله را مدیریت کند، اما زمانی که تورم نهادینه می‌شود نظام مالی توان مقابله با آن را ندارد و سقوط خواهد کرد.

● ترجیح دولت‌ها به منظور ایجاد تورم

دولت‌ها برخلاف سازمان‌های دیگر درآمد خود را از طریق فروش خدمات به دست نمی‌آورند؛ بنابراین دولت‌ها مشکل اقتصادی متفاوت از افراد دیگر دارند. بخش خصوصی که تمایل دارد کالاها و خدمات بیشتری به دست آورد باید بر اساس ترجیحات و خواسته‌های افراد دیگر، کالاها و خدمات بیشتری تولید کند. این در حالی است که دولت‌ها فقط باید روش‌های جدید دیگری برای تصاحب کالاها و خدمات بدون رضایت مالک آنها پیدا کنند.

در یک اقتصاد پایاپای، مقامات دولتی فقط می‌توانند منابع را از یک راه تصاحب کنند: تصرف کالاها به صورت عینی اما در یک اقتصاد پولی آنها می‌توانند به سادگی دارایی‌های پولی را تصاحب و از پول برای دستیابی به کالاها و خدمات بسیار آسان‌تر از روش یادشده در اقتصاد پایاپای استفاده کنند. از سوی دیگر اقتصاد پولی به دولت‌ها این امکان را می‌دهد تا از پول برای پرداخت یارانه به گروه‌های مورد نظر خود استفاده کنند.

این امر به ویژه زمانی واقع می‌شود که مقامات دولتی به کسری بودجه متوسل می‌شوند . به عبارت دیگر، مقامات دولتی این توانایی را دارند منابع مورد نیاز خود را از مالیات‌دهندگان بدون تحمیل مالیات‌های خاص جمع‌آوری کنند. همچنین زمانی که قمیت‌ها افزایش می‌یابند افرادی که درآمد ثابتی دارند، متوجه می‌شوند که قدرت خرید آنها کاهش پیدا کرده است. از این‌رو باید گفت تورم، مالیات پنهانی است که بر کارآفرینان، مصرف‌کنندگان و افراد دارای درآمد ثابت تحمیل می‌شود.

مالیات‌ستانی روشی نامطلوب تلقی می‌شود، اما پیدایش پول هدیه‌ای به بشریت است که دولت می‌تواند با آن به صورت زیرکانه‌ای منابع را تصاحب کند. در یک بازار آزاد، پول می‌تواند از طریق تولید و فروش کالاها و خدمات به دست بیاید، اما دولت می‌تواند با تولید پول بدون آنکه مشکل فروش خدمات را داشته باشد یا در مخمصه مالیات‌ستانی گرفتار شود، منابع مورد نیاز خود را تامین کند. به همین دلیل است که دولت‌ها ذاتا تورمی هستند زیرا تورم یک ابزار قوی و ماهرانه برای دستیابی به منابع عمومی است که برخلاف مالیات‌ستانی خطر کمتری دارد. چنان‌که میلتون فریدمن به درستی گفته است «تورم مالیات‌ستانی پنهانی است که بدون وجود قانون بر کنشگران بازار تحمیل می‌شود.»

● منتفعان تورم

افرادی که از تورم سود می‌برند و تورم می‌تواند به افزایش منافع و رونق کسب‌وکار آنها بینجامد، گروه‌های خاصی از جامعه را تشکیل می‌دهند که عبارتند از:

۱- تورم می‌تواند به مسوولان به وجود آمدن تورم نفع برساند.

۲- وام‌گیرندگانی که باید در زمان‌های مشخصی اقساط وام دریافتی را طی نرخ بهره ثابت پرداخت کنند از تورم سود می‌برند، زیرا تورمی که بیشتر از نرخ بهره باشد به این امر منجر می‌شود که افراد باید پول کمتری را پرداخت کنند.

۳- تورم به کارتل‌ها این امکان را می‌دهد تا فروشندگان خود را از بازار خارج و قیمت دلخواه خود را به مصرف‌کنندگان تحمیل کنند.

۴- نخستین دریافت‌کنندگان پول تورمی از آن بیشترین سود را می‌برند که این امر به هزینه کنشگران دیگر بازار می‌انجامد.

می‌توان این‌طور گفت تورم فرآیند بازتوزیع است که بخشی از کنشگران بازار به هزینه افرادی که در حلقه‌های آخر تورم هستند ثروتمند می‌شوند؛ به‌طوری‌که سودهای آن محسوس و عینی است، اما ضررهای تورم پنهانی و ناپیدا است. باید خاطرنشان کرد ضررها و منافع وضعیت تورمی کوتاه‌مدت است و پس از تعادل پولی جدید متوقف خواهد شد، زیرا پس از تامین پولی جدید و پخش‌شدن آن در اقتصاد کشور، منافع تورمی و ضررهای آن پایان می‌یابد.

● نتیجه

هر شخص با وجود تورم واکنش متفاوتی به منافع و ضررها و الگوهای مصرف خود نشان می‌دهد. از سوی دیگر همه قیمت‌ها به صورت یکسانی افزایش پیدا نمی‌کنند، اما قدرت خرید واحد پولی کاهش می‌یابد. از این رو برخی از قیمت‌ها بیشتر از کالاها و خدمات دیگر افزایش می‌یابد. برخی از مردم در مقایسه با دیگران برندگان دائمی تورم هستند. با توجه به مطالب طرح‌شده به نظر می‌رسد هزینه‌های مخرب تورم بسیار بیشتر از منافع کوتاه‌مدت آن است و بانک مرکزی باید با توجه به اختیارات خود آن را مدیریت کند.

متین پدرام

دانش‌آموخته کارشناسی ارشد حقوق تجارت