پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
تعلیق غنی سازی دموکراسی
بسیاری از تحولات سیاسی در فرصت های انتخاباتی رخ می دهند. نمونه ملموس آخری نیز انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری در دوم خرداد ۷۶ بود که به عنوان بزرگترین فرصت تاریخی از درون فضای انتخاباتی رشد پیدا کرد.
در کشورهایی که در حالت عادی امکان برقراری ارتباط مستقیم با مردم وجود ندارد نقش انتخابات در تحولات سیاسی بیشتر قابل توجه است. افزایش حداکثری فعالیت سیاسیون در موسم انتخابات لزوماً به معنای فرصت طلبی و سودجویی ایشان نیست.
این خاصیت انتخابات است که مشارکت سیاسی را هم در بین مردم و هم در میان فعالان سیاسی افزایش می دهد. در غرب نیز بسیاری از احزاب سرشناس فعلی از درون ستادها و ائتلاف های انتخاباتی شکل گرفته اند. به همین دلیل است که برخلاف نظر عده ای که فعالیت احزاب را در دوران انتخابات کم اهمیت و مقطعی می دانند، زیرنظر گرفتن تحولات سیاسی در دوران انتخابات بسیار حیاتی است.
هر نوع تغییر در شعارهای انتخاباتی شاید نشان دهنده تغییری در سیاست های کلی و هر نوع ائتلاف یا افتراقی شاید نشانه ای از دسته بندی های جدید در عرصه سیاسی باشد. بدین ترتیب تنها با کنار هم نهادن تمام شواهد متشکل از شعارها، مناظرات، ائتلاف ها، روش ها و استراتژی های انتخاباتی است که می توان به تحلیلی صحیح از فضای پس از انتخابات پرداخت. مهم تر اینکه تداوم یا عدم تداوم شعارها و برنامه های هر یک از گروه های سیاسی پس از انتخابات نیز به شفاف سازی هرچه بیشتر مرزبندی ها و روابط سیاسی می انجامد و این شفافیت خود در شکل گیری اتحادها و ائتلاف ها در دوره های انتخاباتی بعد نیز کمک می کند.
● بازی بدون توپ
برای بسیاری از سیاستمداران منتقد و مسالمت جوی ایران انتخابات همچون یک مسابقه فوتبال است که در آن بازیکن یا تماشاچی بودن یک انتخاب است. به عقیده برخی از این سیاستمداران، بودن در صحنه چونان بودن در زمین چمن، بهتر از نشستن در جایگاه تماشاچیان است. هم می توان تنها نظاره گر بود و هم می توان به عنوان یک بازیکن به داخل زمین رفت و بازی کرد. گیرم هیچ گاه هم تیمی هایشان توپ قدرت را برای ایشان نیندازند و آنها مجبور باشند تا مدت ها تنها برای بازی سازی و مشغول کردن ذهن حریف، یک بازی بدون توپ را به نمایش بگذارند، اما این نیز بهتر از خانه نشینی یا تماشاچی بودن است.
از این رو ورود اپوزیسیون قانونی و مسالمت جوی ایران به فضای انتخابات ریاست جمهوری نهم و مشارکت در طرح تاسیس جبهه دموکراسی خواهی و حقوق بشر، همانطور که شاهد بودیم توانست موجی از مشروعیت و حمایت را برای اصلاح طلبان به همراه داشته باشد. شاهدان می دانند که آن حرکت نه برای سهم خواهی از قدرت که دقیقاً با هدف بازی سازی آن هم بدون توپ قدرت بود. فرآیند گذار به دموکراسی با اجماع نخبگان تسهیل خواهد شد و جبهه دموکراسی و حقوق بشر می توانست یک فضای ذهنی برای اجماع نخبگان فراهم آورد.
● شکست مضاعف
مجموعه تاکتیک ها و برنامه های اصلاح طلبان که به انتخابات ریاست جمهوری نهم ختم شد بسیار موثر و در جهت بسط دموکراسی بود. ایشان با روشنفکران خارج از مجموعه قدرت ائتلاف کردند و توانستند گروه های منتقدی را که معتقد به فعالیت در چارچوب قانون بودند به حمایت از خود ترغیب کنند.
نتیجه آن شد که اصلاح طلبان توانستند صلاحیت کاندیدای مورد نظر خود را کسب کنند؛ این نیز موجی از حمایت های مردمی و در نتیجه تقویت پایگاه اجتماعی را به دنبال داشت. شکست در انتخابات ریاست جمهوری نهم اما شکست به مراتب بزرگ تری را برای اصلاح طلبان به دنبال داشت و آن اینکه برخی از عوامل توانسته بودند، اصلاح طلبان را به این تحلیل برسانند که مجموعه تاکتیک هایشان در جذب نخبگان و روشنفکران و در واقع مجموعه اعمال دموکراتیک ایشان موجب شکست شان شده است. تحمیل این تحلیل از سوی محافظه کاران به اصلاح طلبان شکستی بسیار بزرگ تر از رای نیاوردن در انتخابات بود.
با پذیرش این تحلیل، اصلاح طلبان مجموعه فعالیت هایی را که در جهت دموکراتیک سازی روابط خود آغاز کرده بودند به حالت تعلیق درآوردند. این پیروزی برای محافظه کاران ارزشی به مراتب بیشتر از رای آوردن محمود احمدی نژاد در انتخابات داشت چرا که به عنوان یک پیروزی استراتژیک، هژمونی ایشان را برای مدت های طولانی در عرصه سیاسی ایران تثبیت می کرد. نتیجه آن شد که آرام آرام فعالیت های منتهی به تاسیس جبهه دموکراسی و حقوق بشر نیز به حالت تعلیق درآمد. روندی آغاز شده بود که به تدریج به «تعلیق غنی سازی دموکراسی» انجامید.
● خطای استراتژیک
محافظه کاران خوشحال از آن پیروزی های مضاعف در انتخابات نهم ریاست جمهوری، از آن پس سعی کردند دستاوردهای آن انتخابات را برای مدت های طولانی تثبیت کنند. بنابراین استراتژی خود را بر پایه فشار بر اصلاح طلبان برای فاصله گیری هرچه بیشتر از اپوزیسیون قانونی بنا کردند. فضای روانی حاکم بر اذهان اصلاح طلبان مبنی بر اینکه ائتلاف با روشنفکران و اپوزیسیون قانونی هیچ سود و فایده ای برایشان نداشته است، محافظه کاران را بر آن داشت تا به اصلاح طلبان بفهمانند که نه تنها نزدیکی به چنین گروه هایی متضمن هیچ نفعی نیست که حتی درصورت تحکیم مرزبندی و افزایش فاصله با اپوزیسیون قانونی، به عنوان جایزه به ایشان اجازه داده خواهد شد تا تعدادی از افراد خود را به درون شوراها و مجلس وارد کنند.
اینگونه بود که مرز بندی های غیررسمی برای فاصله گرفتن از روشنفکران و اپوزیسیون مسالمت جو بر اصلاح طلبان ابلاغ شد. اولین نتیجه آن بود که اصلاح طلبانی که یک سال قبل و در جریان انتخابات ریاست جمهوری تا حد یک ائتلاف سیاسی با اپوزیسیون قانونی پیش رفته بودند، این بار و در جریان انتخابات شوراها حتی محض تعارف نیز نظر این دسته از روشنفکران و گروه های سیاسی را جویا نشدند. گویی اساساً هیچ گاه ایشان را نمی شناخته اند.
اینکه برخلاف پیش بینی عباس عبدی (که هیچ یک از اصلاح طلبان وارد شورای تهران نخواهند شد)، چهار تن از آنان وارد شورا شدند، به هیچ وجه اتفاقی نبود. این بخشی از برنامه و استراتژی تشویقی محافظه کاران بود تا به اصلاح طلبان بفهمانند راهی که در پیش گرفته اند صحیح است. در واقع راهی را که اصلاح طلبان در پیش گرفته بودند در راستای اهداف استراتژیک محافظه کاران بود. این نیز از جمله اتفاقات جالبی است که تنها در ایران رخ می دهد.قرار گرفتن در جهت اهداف محافظه کاران با هدف ورود حداقلی به قدرت.در چنین وضعیتی در برابر به دست آوردن چند کرسی ناقابل، بخش قابل توجهی از جبهه روشنفکران تضعیف خواهد شد.
محافظه کاران با تحمیل این روش به اصلاح طلبان باعث تضعیف پشتوانه های سیاسی و اجتماعی اصلاح طلبان خواهند شد. آنها در مقابل امتیاز چندانی به اصلاح طلبان نمی دهند. اشتباه است که فکر کنیم فراکسیونی قوی وارد مجلس خواهد شد.
در نتیجه اتفاقی که رخ خواهد داد این است که تعدادی از نیروهای ضعیف اصلاح طلبان به صورت حداقلی و محدود وارد مجلس می شوند و از آنجا که این ورود بدون همفکری و مشارکت بسیاری از روشنفکران و گروه های سیاسی منتقد بوده است، پشتوانه سیاسی و اجتماعی چندانی هم برای فشار بر اکثریت مجلس نخواهد داشت. احتمالاً ناتوانی اقلیت اصلاح طلب در مجلس به تدریج موجب ناامیدی از اصلاح طلبان خواهد شد.
این نیز به طور مضاعف جایگاه و موقعیت اصلاح طلبان را تضعیف خواهد کرد. بدیهی است که ادامه این روند موجب افزایش قدرت و تثبیت جایگاه محافظه کاران خواهد شد.و تمام اینها عواقب انتخاب تاکتیک های سیاسی از موضع ضعف و بازی زیر سایه سنگین محافظه کاران است.پس از آن، دو بسته تنبیهی و تشویقی پیش روی اصلاح طلبان قرار دادند که تشویقی اش همان بود که در بالا گفته شد و تنبیهی اش نیز چیزی نبود جز اخراج ایشان از حاکمیت.
این خط قرمزها با استفاده از فرصت های انتخاباتی و با به کارگیری «مکانیسم تایید صلاحیت» بر اصلاح طلبان ابلاغ شد و بدین ترتیب، «انتخابات» که روزی به عنوان یک فرصت برای بسط دموکراسی تلقی می شد با وقوع خطای استراتژیک در برنامه های اصلاح طلبان، این بار به عنوان فرصتی جهت محدود سازی دموکراسی در دستان محافظه کاران قرار گرفته بود.
اکنون این محافظه کاران بودند که از انتخابات به عنوان فرصتی جهت اعمال نظرهای خود استفاده می کردند. پس اگر روزی انتخابات ریاست جمهوری زمینه برای تشکیل جبهه دموکراسی و حقوق بشر بود، روزی دیگر انتخابات شوراها زمینه ای برای تعلیق آن شد. اصلاح طلبانی که گرفتار در تور خود بافته «خودی و غیر خودی» بودند، بی توجه به تجربیات گذشته، باز هم در دام خط قرمزهایی خواهند افتاد که روزی خود در ترسیم آنها نقش داشته اند.
عماد بهاور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست