پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
محبت با محبت فرق دارد
آدمها خیلی وقتها با مشکلهای خود مساله دارند. خیلیوقتها در حل مسایل زندگی دچار زحمت میشوند. خیلیوقتها از مشکلهای خود شکست میخورند و خیلیوقتها... اما همه اینها را میتوان برطرف کرد...
همه سختیها را میتوان پشت سر گذاشت؛ به شرطی که مشکل ما فقط مربوط به مشکل ما باشد، نه خود ما. از قدیم میگویند آدمی که خوابیده را، هر چقدر هم که خوابش سنگین باشد میتوان بیدار کرد ولی آدمی که خودش را به خوابزده را نه. زندگی هم همین است. انگار وقتی مشکل پیش میآید، یک مشکل است و اگر طرز کنترل کردن آن را ندانی، مشکل تو چیز دیگری است. در واقع، حالا مشکل خود تویی که سر راهحل مشکلهای زندگیات را گرفتهای. اگر باور داشته باشی که میتوانی، اگر تلاش کنی که بتوانی و اگر تلاش تو در کنار شناخت از مشکلها و تواناییهایت باشد، اگر قرار باشد به مقصد برسی، حتما میرسی. این حرفهایی بود که مهدیه مبینی میهمان این هفته بازگشت به زندگی در میان صحبتهایش به آن اشاره کرد.
فکر کن؛ قرار باشد به دنیا بیایی که زندگی کنی، همهچیز هم آماده باشد، تمام کارها طبق برنامه پیش برود ولی در لحظه آخر، نفس کم بیاوری. به دنیا میآیی ولی چند لحظه دیر به اکسیژن میرسی و باید تقاص این چند لحظه را یک عمر پس بدهی؛ چیزی که به هیچ وجه در آن مقصر نبودهای، چیزی که به عهده تو نبوده و هر روز فکر کنی به دنیا، به خدا و به خودت و نگاه کنی به تمام مردمی که میتوانستی شبیه هر کدام از آنها باشی ولی نیستی. راستی میدانی CP چیست؟! معلول جسمی حرکتی را میشناسی؟! میدانی که آنها فقط از نظر جسمی کمی با تو فرق دارند؟! نه، حتما نمیدانستی. و الا هر بار که یکی از آنها را در خیابان میدیدی، به دلت نمیافتاد که دست به جیبت بکنی تا اسکناسی...
باز فکر کن، معلول جسمی حرکتی باشی. دم غروب است و تو داری از محل کارت یا نمیدانم شاید محل تحصیلت به خانه برمیگردی. راه رفتن برایت سخت است ولی نمیخواهی کم بیاوری. میخواهی ثابت کنی که معلولیت به معنی ناتوانی نیست. داری در ذهنت به کارهایی که میتوانی انجام دهی فکر میکنی. ناگهان دست گرمی را روی شانهات حس میکنی. برمیگردی. یک نفر روبهروی تو ایستاده با نگاهی که سعی میکند احساس همدردی را به تو هدیه کند، اسکناسی را جلوی رویت گرفته، حالا چه حسی داری؟! چه کار میکنی؟! او چه فکری در مورد تو کرده که این کار را انجام داده؟
مهدیه مبینی یکی از آدمهایی است که این حس را تجربه کرده است. او میگوید: «وقتی میبینی به همین سادگی شخصیت تو را زیر سوال میبرند، دیگر نمیتوانی به هدفهای بزرگی که در سرت داری فکر کنی.
فقط میخواهی از زیر بار نگاههای ترحمآمیز مردم فرار کنی. میخواهی بروی و در کنج تنهایی خودت بنشینی و تماممدت به این فکر کنی که اگر چند ساعت، چند دقیقه، چند لحظه زودتر به مغز تو اکسیژن رسیده بود، دیگر مجبور نبودی از بودنت و از اینطور بودنت خجالت بکشی.» مهدیه ۲۲ ساله است و آخرین بار که با این صحنه مواجه شده بود، اسکناس را گرفته و پاره کرده بود: «اینکه مردم، با محبت هستند درست؛ اینکه همیشه میخواهند به هم کمککنند هم درست؛ ولی اینکه بخواهند به جای محبت ترحم کنند اصلا زیبا نیست. معلول، ناتوان نیست و محبت هم با ترحم هممعنی نیست.» او از وضعیتی که دارد شرمنده نیست. اولینبار او را روی سن یکی از برنامههای شهرداری دیدم که داشت هممحلهایهایش را در مورد وضعیت معلولان و افرادی شبیه خودش مطلع میکرد. او اعتقاد دارد کسانی که به نوعی دچار معلولیت هستند، تواناییهایی نیز دارند که اگر آنها را کشف کنند میتوانند مانند همه مردم زندگی کنند و از زندگی لذت ببرند. او معتقد است که امروز اسم معلول بیشتر شبیه به یک توهین است، تا یک ویژگی:
▪ خانم مبینی! فکر میکنی یک فرد باید چه ویژگیهای داشته باشد تا گزینه مناسبی برای «بازگشت به زندگی» باشد؟
ـ خیلی از کارها و خیلی از ویژگیها میتواند در یک فرد که از زندگی دور افتاده، باعث شود او به زندگی بازگردد. کار، تحصیلات دانشگاهی، ازدواج و خیلیچیزهای دیگر. ولی آن چیزی که از تمام این موارد ضرورتیتر و مهمتر است به بیرون از آدمها ارتباطی ندارد. کسی میتواند به زندگی بازگردد که این کار را از درون انجام دهد. من اگر بخواهم به زندگی برگردم باید باورهایم در مسیر زندگی باشد. باید خودم را پیدا کنم. باید بتوانم چیزی که هستم و چیزی که میتوانم، باشم.
▪ و فکر میکنی خودت به این باور رسیدهای؟!
ـ تا حدودی بله. ولی نه کامل. میخواهم آن را کامل کنم. وقتی ۸ سالم بود دوست داشتم حرکت کنم. دمپایی را در دستم میکردم و از خانه بیرون میآمدم. آنروزها از اینکه میتوانم راه بروم خبر نداشتم. راه رفتن برایم یک آرزو بود. من مانند پرنده مهاجری بودم که میخواستم به جای پر زدن، با راه رفتن به مقصدم برسم من پرندهای بودم که از وجود بالهایم خبر نداشتم.
▪ یعنی حالا داری؟
ـ بله. اگر امروز تواناییهایم را نشناسم لااقل ناشناختههایم را میدانم و سعی میکنم آنها را بشناسم. من مسوول آنچه که در اختیار من نبوده نیستم ولی باید بکوشم آنچه را که میتوانم درست کنم و به نقطهای برسم که مرا با تواناییهایم بشناسند نه با ویژگیهایم.
● ایـن روزهـا عـضـو یـک گـروه تـئـاتـرم
مهدیه با وجود اینکه از لحاظ ذهنی هیچ مشکلی ندارد و مانند همه افراد عادی است، نتوانسته تحصیلات خود را ادامه دهد و آن را نیمهکاره رها کرده است. وقتی دلیل این موضوع را از او پرسیدم، گفت: «متاسفانه برخی راهنماییهای غلط باعث شد که من از ادامه تحصیل باز بمانم. بعضی از پزشکان به والدین من پیشنهاد کردند به دلیل اینکه من نمیتوانم خودم را با محیط مدارس معمولی و دانشآموزان این مدارس وفق دهم، بهتر است که مرا به مدارس استثنایی ببرند. پدر و مادر من میخواستند بهترین محیط برای ادامه تحصیل من فراهم باشد. به حرف پزشکان عمل کردند و مرا به مدرسه استثنایی فرستادند. من از لحاظ ذهنی مشکلی نداشتم ولی اکثر کودکانی که در این مدارس هستند از مشکل ذهنی رنج میبرند و آموزشها نیز بر اساس نیازهای آنها تعریف شده است. بعد از چند سال که متوجه این موضوع شدیم، خواستم به مدارس عادی بروم اما انگار دیگر خیلی دیر شده بود. هیچ کدام از آموزشهای مدارس استثنایی منطبق با مدارس عادی نبود و من سالهای زیادی را با آموزشهای اولیه از بین برده بودم. فکر میکنم این هم قسمتی از تقدیر من است ولی کودکانی که معلولیت ذهنی ندارند اگر در مدارس استثنایی ثبتنام کنند بسیاری از قابلیتهای بالقوه خود را از دست میدهند.» مهدیه راست میگفت. من در همین صفحه بازگشت به زندگی با چند نفر از معلولان جسمی حرکتی گفتوگو کرده بودم که وارد دانشگاه شده بودند ولی همه آنها کسانی بودند که تحصیلات خود را در مدارس عادی دنبال کرده بودند.
● محبت یا ترحم؟
او میگوید: «گاهی اوقات مردم فکر میکنند که در حق ما محبت میکنند، اگر نگاههایی از سر همدردی به ما بیندازند. ممکن است هدف محبت باشد ولی محبت همراه با ترحم تفاوت زیادی با محبت از سر دوستی دارد و مایی که دچار این وضعیت هستیم تفاوت این دو را خیلی خوب میدانیم. ما و همه آدمها همیشه به دوستی نیاز داریم و از این مساله استقبال میکنیم ولی همه آدمها و به خصوص ما، وقتی قرار باشد که مدام در حقمان ترحم شود نمیتوانیم خودمان را آن طور که باید و شاید پیدا کنیم. ترحمهای ناآگاهانه به افراد معلول در جامعه در بسیاری موارد اعتماد به نفس این افراد را کاهش میدهد و آنها را سرخورده میکند. من به هیچوجه نمیتوانم قبول کنم که کسی بخواهد به عنوان دلسوزی کاری را برای من انجام دهد و همیشه میکوشم تا در مسیر این نگاهها قرار نگیرم. وقتی ما تمام تلاش خود را برای یک زندگی عادی انجام میدهیم، این اصلا درست نیست که عدهای با تفکرات ناآگاهانه، تمام تلاشهای ما را نقش برآب کنند. این حرفهایی است که بارها و بارها ما و بسیاری از دستاندرکاران در مورد معلولان گفتهایم ولی انگار این باور نزد بعضی از مردم هیچگاه نمیخواهد عوض شود.»
● معلولیت ناتوانی نیست
مهدیه از تعریفی که در مورد معلولان رایج شده نیز گلایه میکند و میگوید: «متاسفانه باوری که در جامعه ما وجود دارد یک معلول را به عنوان یک فرد ناتوان شناخته است در حالی که من و دوستانم به هیچوجه این برداشت را قبول نداریم و همواره در تلاش هستیم که با به دست آوردن مهارتها و شکوفا کردن سایر استعدادهای خود، نشان دهیم که این معلولیت یک ویژگی است و باعث کنار رفتن ما از جریان عادی جامعه نمیشود. خیلی از دوستان ما به فعالیتهای هنریای میپردازند و آثاری را خلق میکنند که حتی افراد عادی از انجام این کارها عاجز هستند. من هم یک معلول جسمی، حرکتی هستم و با وجود این مشکل مانند بسیاری از افراد در کلاسهای هنری، خط و هنرهای نمایشی عضو هستم و میخواهم با تلاش، باورهای غلط در مورد خودم در ذهن مردم را از بین ببرم.»
● من و تئاتر و بازارچه
مهدیه با اشاره به فعالیتهای خود در این اواخر عنوان میکند: «الان من در یک گروه تئاتر عضویت دارم و با دوستانم برای اجرای نمایش در روز جهانی معلول در بازارچه خیریه آماده میشویم. مردم اگر بیایند و آثار بچههای معلول را در این نمایشگاه ببینند، حتما در مورد تعریف خود از یک فرد معلول تجدیدنظر میکنند. بسیاری از بازدیدکنندگان حتی باور نمیکنند که این تولیدات توسط بچههای معلول ساخته شده است.»
پیمان صفردوست
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست