چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
کوچولوی قهرمان
کوچولو همیشه در ذهنش خود را یک قهرمان تصور میکرد. یک روز «سوسو» کوچولو همراه با مادرش از خانه بیرون آمد. آنها به مغازه میوهفروشی رفتند و مقداری خرید کردند. سپس به رستوران رفتند و کمی نخودفرنگی خوردند. بعد مادر «سوسو» به او گفت باید به مطب دکتر بروند تا دکتر ببیند حال او چطور است.
دکتر به «سوسو» گفت: فردا دوباره به مطب برود تا یک آمپول ویتامین به او بزند. آن روز بعدازظهر وقتی پدر «سوسو» به خانه آمد. «سوسو» همه چیز را راجع به دکتر برای او تعریف کرد. پدر «سوسو» به او گفت. پسرم من حرفها و چیزهایی را برایت تعریف میکنم که به تو کمک کند.
این نقشه را بگیر و با کشتی خودت حرکت کن تا به علامت قرمز برسی. در ضمن اگر موقع آمپول زدن دکتر را اذیت نکنی من برای تو بستنی میخرم.
«سوسو» به راه افتاد. او باید از بین خطرناکترین دریاها میگذشت.
دکتر قلب «سوسو» را معاینه کرد و دندانهایش را دید و درون دهانش و گوشهایش را بررسی کرد. اما «سوسو» اصلاً از آمپول خوشش نمیآمد.
حتی وقتی فکر میکرد، احساس میکرد از آمپول میترسد. از کوههای آتشفشان با گدازههای داغ بالا میرفت.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
روز معلم ایران معلمان رهبر انقلاب نیکا شاکرمی دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی مجلس بابک زنجانی حجاب شورای نگهبان شهید مطهری
تهران هواشناسی شهرداری تهران سیل پلیس علیرضا زاکانی آموزش و پرورش قوه قضاییه بارش باران سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو دلار ایران خودرو دولت قیمت طلا بانک مرکزی سایپا بازار خودرو کارگران تورم
فضای مجازی تلویزیون رادیو سریال سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم تئاتر موسیقی نون خ
دانش بنیان مکزیک
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین آمریکا غزه جنگ غزه نوار غزه روسیه چین حماس عربستان اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس تراکتور رئال مادرید بایرن مونیخ سپاهان لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال لیگ برتر بازی باشگاه پرسپولیس
همراه اول وزیر ارتباطات دبی پهپاد تبلیغات اپل ناسا نخبگان گوگل ماه
کبد چرب میوه دیابت کاهش وزن ویتامین بیماری قلبی مسمومیت خواب قهوه طول عمر