جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تحلیلی بر کلیت ارائه بسته های پیشنهادی غرب به تهران بسته هایی پر از خالی


تحلیلی بر کلیت ارائه بسته های پیشنهادی غرب به تهران بسته هایی پر از خالی

آیا غرب صلاحیت ارائه بسته های پیشنهادی جدید به ایران را دارد پاسخ این سوال منفی است ایالات متحده آمریکا,آلمان,فرانسه و انگلستان به عنوان چهار نقض کننده اصلی حقوق بین الملل عمومی در نهادهای بین المللی ,نمی توانند به صورت همزمان در کسوت ارائه دهندگان راهکارهای جهانی مورد شناسایی قرار گیرند

اخیرا کشورهای ۱+۵ سعی کرده اند با ارائه بسته پیشنهادی جدیدی به ایران،که در واقع تکرار همان خواسته های قبلی آنها در یک بسته‌بندی تازه محسوب می شود،باردیگر در مسیر حرکت روبه رشد هسته ای تهران اخلال ایجاد نمایند.این در حالی‌است که چهره واقعی کشورهای ۱+۵ طی سالهای اخیر برای ملت ایران مکشوف گردیده است....

طی روزهای اخیر همه از بسته پیشنهادی جدید غرب به ایران سخن می گویند.برنارد کوشنر ،وزیر امور خارجه افراطی فرانسه به گونه ای از این بسته سخن می گوید که گویا عدم قبول این بسته از سوی ایران مترادف با ازدست رفتن فرصتها برای قدرت اول خاورمیانه است.آنچه مسلم است اینکه در ماورای بسته اخیر ،اراده آمریکا،انگلستان،فرانسه و آلمان مستتر است و چین و روسیه مانند همیشه در این راستا نقشی حاشیه ای داشته اند.از این‌رو تهران به هیچ عنوان نباید با نگاهی خوشبینانه بسته پیشنهادی غرب را مورد بررسی قرار دهد.واشنگتن و تروییکای اروپایی طی سالهای اخیر غیرقابل اعتماد بودن خود را به نظام بین الملل و خصوصا ملت ایران اثبات نموده اند.از سوی دیگر،دراین جاسوالی مطرح است که هنوز به طورکامل پاسخ داده نشده است:

آیا غرب صلاحیت ارائه بسته های پیشنهادی جدید به ایران را دارد؟پاسخ این سوال منفی است.ایالات متحده آمریکا،آلمان،فرانسه و انگلستان به عنوان چهار نقض کننده اصلی حقوق بین الملل عمومی در نهادهای بین المللی ،نمی توانند به صورت همزمان در کسوت ارائه دهندگان راهکارهای جهانی مورد شناسایی قرار گیرند.غرب،قبل از ارائه هرگونه پیشنهای به جمهوری اسلامی ایران،باید شفافیت خود را به اثبات برساند.این در حالی‌است که آمریکا و تروئیکای اروپایی اصلا معتقد به شفافیت و قابل پیش بینی بودن(به سبکی که از دیگر کشورهای جهان انتظار دارند)نیستند.از سوی دیگر،در مناسبات داخلی آمریکا و اروپای امروز مواردی به چشم می خورد که جملگی حاکی از ضعف و عدم پیوستگی میان اجزای جریان سلطه است.

“وحدت در وارونگی”و”کثرت در پیوستگی”!شاید این بهترین ترکیب و عبارتی باشد که در خصوص هویت آمریکای امروز و تروئیکای اروپایی صدق کند.خبط بزرگ غرب،نه در بسیج امکانات است و نه در سرعت عمل.اتفاقا امروزه مصادیق پراگماتیسم بیش از هر مقطع دیگری در بافت سیاسی و استراتژیک غرب هویدا شده است.امروزه می توان غرب را به اتومبیلی تشبیه نمود که با سرعتی زیاد و دقتی مضاعف مسیر خود را در جاده ای وارونه طی می کند.غرب به شدت توان خود را بر روی شناسایی موانع و دست اندازهای این جاده خطرناک متمرکز نموده است،اما چشمان خود را برروی دره ای که در انتهای راه آغوش خود را بر روی فرزند خوانده های چرچیل و بیسمارک باز نموده بسته است!

توافق اخیر گروه ۱+۵ در خصوص ارائه بسته پیشنهادی مشوقها به ایران نیز بایددر همین فضای نامتوازن غرب مورد فحص و بررسی قرار گیرد.دور دوم گفتگوهای گروه ۱+۵ در لندن پایتخت انگلیس برگزار شد و پنج کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین به علاوه آلمان با ارائه بسته پیشنهادی مشوق‌ها به منظور پیروی ایران از قطعنامه‌های سازمان ملل موافقت کردند. ۱+۵ در سال ۲۰۰۶ نیز بسته پیشنهادی به ایران ارائه کردند که مفاد اصلی آن شامل این بود که ایران فعالیت‌های به اصطلاح نگران‌کننده برنامه هسته‌ای خود را در ازای دریافت مشوق‌های اقتصادی و سیاسی و احتمالا رابطه سیاسی بهتر با واشنگتن کنار بگذارد. اما ایران این پیشنهادها را نپذیرفت و اعلام نمود غنی‌سازی تنها در خاک جمهوری اسلامی ادامه خواهد یافت.

دیوید میلیبند،وزیر امور خارجه انگلستان ارائه این بسته تکراری را مصداق صداقت و جدیت غرب در مذاکره با تهران دانسته است!گویا حزب کارگر انگلستان که به تازگی طعم شکست در انتخابات محلی را چشیده است ،تحولات دنیای امروز را از پنجره خانه شماره ده داونینگ استریت رصد می کند!به راستی میلیبند و همراهان اروپایی وی چگونه از صداقت از بین رفته و جدیت مضحکانه غرب در خصوص بررسی پرونده هسته ای ایران سخن به میان می آورند؟از سوی دیگر،هرگونه اظهار نظر،ارائه مشوق،اعمال خشونت و تهدید و...باید متعاقب “محاسبه وزن دقیق جریان مقابل”به فعلیت برسد.اما این واقع گرایی به هیچ عنوان در غرب وجود ندارد.از این رو غرب در محاسبه وزن ایران همواره با چالش روبه روست.تازمانی که این چالش برطرف نشود،به هیچ عنوان نمی توان برای تشویقها و تنبیه های غرب اصالتی قائل شد.

“آنگلا مرکل”،”نیکلا‌سارکوزی”،”جرج واکربوش”و”گوردون براون”به عنوان چهار نماد افراط گرایی در غرب در جایگاه ترسیم نحوه روابط آمریکا و اروپا با ایران قرار ندارند.این حقیقت زمانی پررنگ تر می شود که موقعیت کمرنگ و روبه افول حزب کارگر انگلستان،نومحافظه کاران آمریکا و حزب راستگرای فرانسه را به صورتی همزمان مدنظر قرار دهیم.حزب دموکرات مسیحی آلمان نیز در فقدان دیگر جریانهای افراطی غرب چاره ای جز تمرکز بر سیاست‌داخلی آلمان و پرهیز از مداخله گرایی خارجی ندارد.

هم اکنون ،بسته پیشنهای۱+۵ از سوی افرادی ارائه شده است که در حال ترک میدان سیاست هستند.با این وصف،آیا صرف انرژی فکری و سیاسی تهران بر روی چنین بسته تکراری و بی ارزشی معقول و منطقی خواهد بود؟پاسخ این سوال منفی است.دستگاه دیپلماسی ایران باید بدون توجه به پیشنهادات تکراری غرب،همچنان مسیر فناوری هسته ای خود را با استناد و اتکا به پیوند شکل گرفته میان مردم و حاکمیت طی نماید.

این د رحالی‌است که بنابر شواهد و مستندات موجود،بسته پیشنهادی کشورهای موسوم به گروه۱+۵دربردارنده پیشنهاد جدیدی نیست.

دیپلماتها تصریح نموده اند که پیشنهاد جدید گروه کشورهای ۱+۵حاوی هیچ مشوق جدید عمده ای نیست، بلکه هدف از آن یادآوری این نکته به ایران است که از نگاه این کشورها مذاکره هنوز یک گزینه است.

بنابراین گزارش، در سال ۲۰۰۶ نیز گروه پنج به‌علاوه یک پیشنهاد مشابهی را به ایران ارائه کردند. مفاد محوری پیشنهاد سال۲۰۰۶ عبارت بودند از اینکه ایران می تواند در مقابل مشوقهای اقتصادی و سیاسی و احتمال داشتن روابط بهتر با واشنگتن، عناصری از برنامه هسته‌ای خود که از نگاه غرب نگران کننده به نظر می‌آمدند را کنار بگذارد.ایران این پیشنهاد را در آن زمان رد کرد و گفت این پیشنهاد با مجموعه ای از توهین‌ها همراه شده است.

جلسه تعیین راهبرد در مورد ایران بخشی از نشست های دیپلماتیک در مورد خاورمیانه و کوزوو بود که بان کی مون دبیرکل سازمان ملل، کاندولیزا رایس وزیر خارجه امریکا و سایر رهبران هم در آن شرکت داشتند.لازم به ذکر است که دولت بوش طرفدار اصلی اعمال تحریمهای سازمان ملل علیه ایران است و در مقابل روسیه و چین که از اعضای دارای حق وتو شورای امنیت سازمان ملل به حساب می آیند، رویکرد محتاطانه ای در پیش گرفته اند.جالب توجه اینکه مقامات دیپلماتیک غربی گفته اند که که پیشنهاد جدید، تکرار پیشنهاد قبلی اما در حکم نسخه اصلاح شده آن است.!

در نهایت اینکه ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی هم اکنون در حال سپری نمودن یکی از سخت ترین دوران حیات سیاسی خود هستند.مسلما تصمیم و رویکردی که از این مجموعه سردرگم برخیزد نیز ناپایدار و غیرقابل اهمیت خواهد بود.حقیقتی که حتی بسیاری از تئوریسینهای غربی نیز نسبت به آن واقف هستند.

سحاب فاطمیا



همچنین مشاهده کنید