جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

برکناری وزیر اقتصاد و مجلس هفتم


برکناری وزیر اقتصاد و مجلس هفتم

قریب به دو هفته از تغییر وزیر اقتصاد و دارایی دولت نهم و مطالب تکان دهنده ای که ایشان از داخل مجموعه دولت احمدی نژاد درخصوص مسائل اقتصادی به هنگام مراسم تودیع شان گفتند, می گذرد انتظار می رفت که دست کم مسوولا ن دیگر دولت نهم بالا خص آنان که نزدیک تر به عرصه های اقتصادی هستند واکنشی یا عکس العملی نشان می دادند

قریب به دو هفته از تغییر وزیر اقتصاد و دارایی دولت نهم و مطالب تکان‌دهنده‌ای که ایشان از داخل مجموعه دولت احمدی‌نژاد در خصوص مسائل اقتصادی به هنگام مراسم تودیع‌شان گفتند، می‌گذرد. انتظار می‌رفت که دست‌کم مسوولا‌ن دیگر دولت نهم بالا‌خص آنان که نزدیک‌تر به عرصه‌های اقتصادی هستند واکنشی یا عکس‌العملی نشان می‌دادند. بالا‌خره آنچه که وزیر اقتصاد گفت پیرامون اقتصاد ایران بود آن هم نه در گذشته‌های دور بلکه در حال حاضر. اما ظرف دو هفته گذشته هیچ واکنشی، نقدی، نظری، تکذیبی، تاییدی، اشاره‌ای و هیچ چیز دیگری از سوی مقامات دولت احمدی‌نژاد مشاهده نشد.

حتی اگر گوشه‌ای از آنچه که وزیر برکنارشده اقتصاد دولت نهم به هنگام وداعش از کابینه احمدی‌نژاد بیان کرد صحت داشته و در عالم واقعیت سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های کلا‌ن دولت نهم در حوزه اقتصاد آنگونه بوده باشد که دانش‌جعفری توصیف کرد، در آن صورت خیلی هم تصادفی نیست که چرا وضع و اوضاع اقتصادی مملکت اینگونه فلا‌کت‌بار است. اگر از جزئیات مطالب ایشان بگذریم، چند نتیجه‌گیری مهم می‌توان از آن نکات پیرامون اقتصاد ایران در دولت نهم استخراج نمود. نخست آنکه اساسا، یک استراتژی مشخص، هدفمند، منسجم و برنامه‌ریزی‌شده اقتصادی در دولت نهم کم‌تر به چشم می‌خورد. سیاست‌ها و تصمیم‌های سلیقه‌ای (آن هم فقط به سلیقه رئیس‌جمهور)؛ باری به هر جهت، امروز را به فردا رساندن و کسب نتایج فوری و فوتی بدون در نظر گرفتن مصالح بلندمدت کشور است.

انگیزه دیگر اتخاذ تصمیم‌های اقتصادی عبارت است از به دست آوردن نتایج کوتاه‌مدت و فوری و فوتی به منظور کسب محبوبیت در میان عامه مردم. صرف‌نظر از آنکه خیر و صلا‌ح بلندمدت ملک و ملت در چه هست، آنچه که کمتر در نظر گرفته می‌شود آن است که این یا آن تصمیم اقتصادی امروز که عمدتا به منظور جلب‌نظر مردم اتخاذ شده، چه تاثیر و تاثرات بلندمدتی بر مصالح و منافع بلندمدت کشور خواهد گذارد؟ اینکه البته حکومت‌ها بیشتر به فکر محبوبیت کوتاه‌مدت خود باشند تا مصالح و منافع بلندمدت مملکت، بسیار عمومیت داشته و کمتر حکومتی را می‌توان سراغ گرفت که اینگونه نیندیشد.

تاریخ معاصر ایران کم نداشته دولت‌ها و مسوولا‌نی را که دم را غنیمت شمرده و بیش از آنچه که دل در گرو ۱۰، ۲۰، ۳۰ سال آینده مملکت داشته باشند، در سودای حال بوده‌اند. از این بابت دولت احمدی‌نژاد نه نخستین دست از چنین دولت‌هایی است و نه آخرین آن. اما آنچه که جای شگفتی و حیرت یا درست‌تر گفته باشیم تاسف و درد دارد نحوه تعامل مجلس با این دولت است.

کمترین پرسشی که از مجلس اصولگرا می‌توان پرسید آن است که اگر ثلث حرف‌های وزیر برکنار شده اقتصاد و دارایی در خصوص نحوه عملکرد و چگونگی تصمیم‌گیری‌های اقتصادی دولت احمدی‌نژاد واقعیت داشته باشد، در آن صورت مجلس طی این سه سال چه کاره بوده است؟

آیا معنی نقش نظارتی و معنی این گزاره که مجلس در رأس همه امور است آن است که سیاست‌های کلا‌ن اقتصادی کشور باید آنگونه که دانش‌جعفری شرح می‌دهند، تصمیم‌گیری شود؟ آیا مجلس به آنچه آقای دانش‌جعفری گفتند آگاهی و علم و اطلا‌ع داشته؟

آیا مجلس شاهد افزایش روزافزون تورم ظرف سه سال گذشته نیست؟

آیا نمایندگان محترم مجلس هفتم گرانی هولناک را ظرف سه سال گذشته نمی‌دیده‌اند؟ آیا مجلس محترم شاهد گسترش خط فقر ظرف سه سال گذشته نبوده‌ است؟

آیا مجلس محترم شاهد عمیق‌تر شدن شکاف طبقاتی و افزایش فاصله میان اقشار ثروتمند و تهیدستان ظرف سه سال گذشته نبوده؟

آنچه که واقعا از این مهم حیرت‌انگیزتر است سکوت مجلس پس از سخنان دانش‌جعفری است کانه مطالب ایشان پیرامون اقتصاد کشور بورکینافاسو بود. بی‌تفاوتی و یا شاید انقیاد و سکوت مجلس در قبال دولت نهم حاصل راهیابی نمایندگانی است که از صافی شورای نگهبان عبور کرده‌اند.

به سخن دیگر، وقتی نامزدهای معتمدتر و مستقل‌تر به انگیزه‌های سیاسی همچون برگ خزان از سوی شورای نگهبان رد صلا‌حیت می‌شوند، آیا خیلی به دور از انتظار است که نوع نمایندگانی که نهایتا به مجلس راه می‌یابند به گونه‌ای باشد که حتی از کنار مسائل بدیهی بی‌تفاوت بگذرد.

صادق زیباکلا‌م