جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

موضوع انشا انتخابات در زندگی ما چه نقشی دارد


موضوع انشا انتخابات در زندگی ما چه نقشی دارد

البته بر همگان واضح و مبرهن است که انتخابات کار خوبی است و مردم باید سرنوشت خود را در آن بگیرند ما همیشه در انتخابات شرکت می کنیم

البته بر همگان واضح و مبرهن است که انتخابات کار خوبی است و مردم باید سرنوشت خود را در آن بگیرند. ما همیشه در انتخابات شرکت می کنیم. من هنوز به سن انتخابات وارد نشدم ولی جمعه ها با پدر و مادرم به انتخابات می رویم و رأی می دهیم. پدرم که خودش یک مرد کارگر می باشد و در کارخانه پارچه بافی کار می کند همیشه در انتخابات شرکت می کند و به مادرم می-گوید باید به یک نفر که خودش لاغر و از مردم فقیر باشد رأی بدهیم. من انتخابات را خیلی دوست دارم چون تلویزیون در آن آهنگهای زیاد پخش می کند و مردم همیشه شاد هستند و در انتخابات شرکت می کنند. پارسال که دوباره انتخابات بود مادرم به آقای احمدی رای داد چون او گفت مردم فقیر نباید باشند. مادر من وقتی تلویزیون گفت که آقای احمدی در انتخابات برنده است خیلی خوشحال بود و شام قورمه سبزی درست کرد. من قورمه سبزی را خیلی دوست دارم و مخصوصاً گوشت هایش را مادرم همیشه پیدا می کند و به من می دهد. من دعا می کنم دوباره آقای احمدی برنده شود چون قورمه سبزی غذای خوب و مقوی است. ما از انتخابات قبلی هرماه قورمه سبزی می خوریم و از آقای احمدی تشکر می کنیم. همه آقای احمدی را دوست دارند و صاحبخانه ما هم که آدم عصبانی است و همه کوچه ما و کوچه نونوایی و کوچه نادر مال او هست و همیشه سر پدرم و همه داد می زند هم او را دوست دارد. برای همین ما در انتخابات شرکت می کنیم که آمریکا و مخصوصن جرج بوش که تلویزیون گفت احمق است بفهمد و دیگر مردم را اذیت نکند. پدر من روزنامه خرید و در روزنامه نوشته بود یک نفر در بانک پول زیاد را دزدیده بود. اگر از پول پدرم دزدیده شده باشد دیگر نمی شود که ماشین بانک را برنده شویم. من دوست دارم کسی که در انتخابات برنده شد دزدها را بگیرد و توی زندان بیندازد و ماشین ما را که اگر خدا بخواهد برنده شدیم به ما بدهد. ماشین خیلی خوب است و می توانیم با آن به مدرسه برویم مثل پوریا و سینا و شروین و جعفر که با آن به مدرسه می آیند. ما باید در ماشین کمربند ایمنی را ببندیم که وقتی تصادف کردیم ما را نگه دارد و کشته نشویم. من قول می دهم اگر ماشین را برنده شدیم کمربند آن را ببندیم که تصادف نشود. در نتیجه انتخابات خوب است و من و خانواده ام در آن شرکت می کنیم. (محمدحسین کاظم زاده ـ کلاس سوم ب)

□□□

من تا سه شنبه قبلی که خانم رضاییان گفتند انتخابات چه نقشی در زندگی ما دارد انتخابات را ندیده بودم. اما به خاطر راهنماعی خانم معلم که ما را آموزش می دهد متوجه شدم و از ایشان که بچه ها را دوست دارند تشکر می کنم. من وقتی به خانه رفتم از پدرم سؤال کردم. من پدرم را خیلی دوست دارم چون او برای من همه چیز می خرد و آدم خوبی هست. پدر من در روز پنجشنبه که تولد خواهر من بود گوشی من را که خراب بود گرفت و برای من یک گوشی P۱ خریده بود که به من داد. من از پدرم پرسیدم که انتخابات چه نقشی در زندگی ما دارد. او به من گفت ولی نمی توانم در اینجا بنویسم. پدر من آدم خوبی هست و باادب می باشد و همیشه کراوات اتو کرده می پوشد اما وقتی موضوع انشا را گفتم حرفهای بدی زد که ننوشتم. من فکر می کنم پدرم در آن روز با شریک او که آقای زرگری هست دعوا کرده بود چون فقط وقتی با او دعوا می کند حرف های زشت می گوید. ما در روز جمعه که به همراه دایی شهروز و زنش که تازه گرفته است به فشم رفته بودیم دایی به باجناق خودش که قبلاً با خواهر زن او عروسی کرده بود و ما در عروسی او نبودیم درباره انتخابات صحبت کرد و گفت انتخابات در زندگی نقش مهمی دارد و سال قبلی که انتخابات شد جنسهایش که در خارج خریده بود سه ماه توی کشتی ماند و نتوانست بیاورد اما دوباره که چند ماه بعد از آن شده بود مشکل آنها درست شد و آنها که خریده بود گرانتر شد و برای همین او توانست دختر آقای جواهریان را برای خودش بگیرد و الان در زندگی خود خوشبخت می باشند. و من فهمیدم که انتخابات در زندگی ما باعث خوشحالی می باشد. من در تلویزیون دیدم که در برنامه آقای شب خیز یک آقایی درباره انتخابات صحبت کرد و گفت مردم اگر رأی ندهند ما دوباره به آنجا می آییم اما وقتی از مادرم پرسیدم گفت فرق ندارد. و من دیروز از راننده پدر من که آدم خوبی هست و می گذارد من در جلو بنشینم و کمربند را نبندم درباره انتخابات در زندگی ما چه نقشی دارد سؤال کردم و او هم گفت انتخابات در زندگی ما فرقی ندارد. در نتیجه من از این انشا نتیجه می گیرم انتخابات در زندگی ما خیلی مهم است برای اینکه آدمها ازدواج می کنند و در فشم که خیلی زیبا می باشد ویلا با استخر می خرند و ما جمعه ها به آنجا می رویم و همه با هم در انتخابات شرکت می کنیم.

(شروین فرمان گستر ـ کلاس سوم ب )

□□□

خانم معلم ما از ما خواسته اند که درباره انتخابات چه نقشی در زندگی ما دارند انشای خود را بنویسیم. انتخابات در زندگی ما نقش زیادی دارد. پدر من در مجلس خودش یک نماینده است و در چهار سال پیش که در شهرستان بودیم عکسهای خودش را که در آنها با آدمهای زیادی دست داده است چاپ کرد و برای همین در انتخابات برنده شد و ما به تهران آمدیم و سوار ماشین شدیم. مادر من در انتخابات خیلی کار می کند و برای زنها در سفره و جلسات صحبت می کند که به آدمهای خوب و پدر من رأی بدهند. پدر من از وقتی به تهران آمدیم همیشه به مشکلات مردم فکر می کند و آنها را حل نموده است. در همین دیروز ما در خانه نشسته بودیم و یکی از مردم که دارای مشکلات زیاد می باشد به خانه ما آمد و پدرم مشکل او را که موبایلهایش در گمرک زیر خاک مانده بود حل کرد و او چهار تا گوشی بازی دار به پدرم داد و پدرم به زور آن را قبول کرد و به مادرم داد و گفت به علاءالدین بدهد. پدر من همیشه مشکلات مردم را حل می کند و مادرم نیز همیشه به او کمک می کند. الان پدر من به شهرستان رفته و مشکلات مردم آنجا را حل می کند برای اینکه در انتخابات که جدید است به او رأی دهند. پدرم یکبار به مادرم گفت مردم خیلی ساده می باشند برای اینکه حاجی فاضل که به آنها آبگوشت زیاد داده بود می خواهد در انتخابات شرکت کند و ما باید به مردم کباب بدهیم که بهتر است. من کباب را خیلی دوست دارم و برای همین در انتخابات شرکت می کنم. داماد ما که در سال پیش با خواهر من عروسی کرد و در عروسی او اول حاج[...] آمد و بعد که رفتند اُرگ آوردند پسر آقای شوکت است که در اداره رئیس می باشد. داماد ما هم مثل ما در انتخابات شرکت می کند و گفته است اگر پدر من رأی نیاورد ممکن است پدر او را که به مردم خدمت می کند استعفا دهد و مشکلات مردم حل نشود. من دوست دارم مشکلات مردم حل شود و همه بچه ها مثل ما ماشین داشته باشند و به مدرسه بیایند و کمربند خود را سفت ببندند. پس نتیجه می گیریم انتخابات نقش مهمی در زندگی ما دارد و من و پدرم و مادرم و دامادمان در انتخابات شرکت می دهیم و با مشت محکم از همه چیز دفاع می کنیم. با تشکر از خانم معلم مهربان. (جعفر سلطان آبادی قلاوندی ـ کلاس سوم ب)

سید سعید وکیلی

http://thebankers.blogfa.com