دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مـد گـرایـی ریـشه هـا و راهـکـارهـا
مد و مدگرایی، پدیدهای است که در دنیای امروز به نحو چشمگیری گسترش یافته است. این فراگرد اجتماعی به شکلی بیسابقه در لایههای اجتماعی جوامع نوین، ریشه دوانیده است به طوری که بسیاری آن را اجتنابناپذیر و یا حتی برخی به کارکردهای مثبت آن برای زندگی اجتماعی تاکید ورزیدهاند. در این راستا، تئوریهای متعددی تدوین شده است.
«گئورک زیمل»، جامعه شناس آلمانی، مد و مدسازی را فرآیندی میداند که بر اثر کشمکش میان طبقات متضاد بر سر دستیابی به منابع بیشتر با تکیه بر فراگرد تمایز حاصل میشود.
فرامرز رفیعپور نیز معتقد است که مدسازی، ریشه در نابرابریهای اجتماعی دارد. از آنجا که منابع اقتصادی، منزلتی محدود و پایان یافتنی هستند، بنابراین افراد همواره به دنبال به حداکثر رساندن سود و اتخاذ رفتاری مناسب برای جذب این منابع هستند. ثروتمندانی که از دارایی و منابع مالی و اجتماعی بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند، سعی دارند تا با طرح اشکال جدید لباس، خوراک، گفتمانهای زبانی، تفریحات، اوقات فراغت و مواردی نظیر آن، خود را از سایر اقشار و طبقات اجتماعی متمایز سازند. بدین ترتیب با تفکیک و تمایزی که بر اثر اتخاذ این شیوه عینی رفتار رخ میدهد، افراد طبقه بالای اجتماعی، قدرت، منزلت و حتی شرایط کسب منابع بیشتری را برای خود بازتولید میکنند. به عنوان مثال، نوع پوشش خاصی که حکایت از قیمت بسیار گران کفشهای چرمی دارد یا بهرهمندی از لوازم لوکس خارجی، در معرفی فرد به عنوان شخصی مرفه و ثروتمند اثرگذار خواهد بود. از همین مجرا، شرایط برای احترام بیشتر و بهرهمندی بهتر از مناسبات و روابط میان فردی فراهم میشود. افراد طبقات پایینتر نیز به همین نحو و با انگیزه مشابه به شناسایی اشکال و صورتهای پذیرفته شده در منش طبقات ثروتمند روی میآورند و در همگونسازی خود با آنها و مرفّهنمایی میکوشند.
در این گیر و دار ثروتمندان نیز از پا ننشسته و به طرح اشکال جدیدتر سبکها و صورتهای زندگی روی میآورند تا به تفکیک مجدد خود با اقشار فرودست بپردازند. این صور جدیدتر نیز اغلب به همان ترتیب پیش گفته توسط اقشار پایینتر بازسازی شده و خنثی میشود.
باید خاطر نشان کرد که در این فراگرد، نظام سرمایهداری و اقتصاد مصرفی آن نیز بیتأثیر نیست و با دامن زدن بر این تمایز بر رشد و گسترش این پدیده میافزاید. در این فرایند، پس از شناسایی گونههای جدید مدهای مختلف، اجناس مشابه بدلی و تقلبی نیز وارد بازار میشوند و افراد طبقات پایینتر را برای همرنگی با طبقات بالا مهیا میکنند. بدین ترتیب، مبنای مدسازی در نابرابری توزیع منابع عینی مطلوب دانسته شده است که با دستکاری و دخل و تصرف بازار آزاد و سرمایهداری دائماً در حال شکلگیری و نابودی است. این چرخه دائماً در حال بازتولید است و تا زمانیکه این نابرابریها وجود دارد، مد و کشمکش بر سر کسب منابع مطلوب و در نهایت گسترش مد نیز تداوم خواهد داشت. بنابراین مد و فرآیند تفکیک در جوامع دارنده اقتصاد سرمایهداری، امری ضروری و اجتنابناپذیر است.
● نقد مارکوزه
علاوه بر موارد مذکور، برخی دیگر از منتقدان نظام سرمایهداری بر چگونگی شکلگیری، بسط و توسعهی فرآیند مد و مدسازی تأکید کردهاند. از جمله مهمترین این متفکرین، «مارکوزه»، نظریه پرداز مکتب انتقادی است که در خصوص نظام سرمایهداری و نقش سرکوبگر آن در شناسایی و خلق نیازهای کاذب در افراد، به گسترش ادبیات نظری «مصرف در زندگی روزمره» همت گماشت.
ابزاری شدن فرهنگ و تحریف آن در نظامهای مدرن سرمایهداری، همان چیزی است که مارکوزه بر آن تاکید دارد. او بر نقش فرهنگ و مکانیزمهای اثر گذاری آن در جامعه جدید تأکید میورزد. از همین رو، وی در راستای فهم ضعف نظام فرهنگی جامعه در ایجاد همبستگی اجتماعی به تحقیقات و مطالعات بیشائبهای اهتمام ورزید. بهزعم مارکوزه، نظام سرمایهداری با استفاده از شیوههای نادرستی به دنبال ایجاد همبستگی اجتماعی و پیوند میان افراد است. از این حیث، نظام برای آنکه بقا و دوام کارکردی خویش را تضمین کند، به تودهسازی و همانند کردن افراد بر اساس خلق نیازهای کاذب و طفره رفتن از ارضای نیازهای راستین و حقیقی آنان دست میزند. نیازهای حقیقی، نیازهایی هستند که برآورده کردن آنها به رشد و شکوفایی استعدادهای فردی منجر شده و موجب تقویت و تکامل استعدادهای انسانی و مسالمتجویانه در روابط با دیگر انسانها میشود. نیازهای کاذب، شکل تحریف شده این نیازها قلمداد میشوند. بنابراین نظامهای موجود از مکانیزمهایی برای باز تولید چنین وضعیتهایی در جامعه بهره میگیرند. بدین معنی که از رسانههای جمعی، تبلیغات فراگیر و تودهای با تکیه بر روش های تداعی معانی و حتی آموزش و تعلیم افراد برای تحقق اهداف خویش سود میجویند. بدینسان برای تحقق اهداف نظام، افرادی شبیه بههم و هم سان پرورش مییابند. تنوع و تکثرزدایی به طور چشمگیری رونق مییابد و عرصههای گوناگون اجتماعی به کارخانههای آدمسازی تبدیل میشوند. انسانهایی که کمتر به چرایی علت اعمال خود میاندیشند، بلکه اغلب چگونگی انجام عمل برای دستیابی به هدف در نزد آنان اولویت دارد. استفاده از مدهای لباس، اجناس لوکس و حتی افکار و عقاید مختلف از جمله مواردی هستند که در این میان به نحو فزایندهای بروز میکنند.
مارکوزه اذعان میدارد که در گذشته، زمینههای بیشتری برای خلق انسانهای قوی و استوار فراهم بود. افرادی که برای خود تصمیم میگرفتند و سبک زندگی مورد علاقه خود را اتخاذ میکردند. آنها درون دارتر از انسانهای ضعیف امروزین بودهاند. در مقابل، انسانهای امروز از توان لازم برای مقابله با جبرهای اجتماعی و تحرکات بیرونی برخوردار نیستند و بسته به میزان اثرگذاری و شدت عوامل اجتماعی، گاهی سبکها و شیوههای زندگی ضد و نقیضی را پیش میگیرند. امروزه فرهنگ تودهای، عوامگونه، مصرفگرا، غیرخلاق و منفعل در جامعه رشد مییابد و بدین ترتیب فرد، مبدل به ابزاری برای برآوردن اهداف سیستم میشود.
● رشد نیاز های کاذب
نمونه مشخص نیازهای کاذب و راستین را میتوان در مصرف و بهرهگیری از اجناس و کالاهای لوکس خانگی مشاهده کرد. آنجا که افراد با وجود برخورداری از مواهب و وسایل رفع نیازهای ضروری، به تلاش بسیار بیشتری برای بهدست آوردن کالاها و خدمات مشابه مبادرت میورزند. بدین سان پس از مدتی کوتاه، قبل از مصرف کالای در دسترس، به فکر داشتن نوع بهتر آن برمیآیند، در حالی که در مواردی، تفاوتهای این اجناس ممکن است بسیار صوری و به لحاظ کارکردی بههم نزدیک باشد. در اینجا سعی نظام سرمایهداری در ایجاد امنیت کاذب به چشم میخورد. حس عدم برخورداری از آزادی و انحصار در جبر و انفعال در برابر عناصر فرهنگی، احساس آرامش را از افراد میگیرد. اینکه نتوانیم برای خود تصمیم بگیریم و زندگی خود را با انتخاب خود تعیین کنیم، موجب از بین رفتن آرامش روانی و ایجاد احساس سرخورگی میشود. بنابراین نظام سرمایهداری سعی دارد تا با ایجاد محصولاتی مشابه در عرصههای گوناگون، یک زمینه واحد و مشابه را پایهریزی کند، به طوری که شالوده و بنیان اشیاء از یک جوهر بوده، اما در ظاهر تفاوتهای مشخصی میان آنها وجود داشته باشد. به طور مثال این افراد هستند که با انتخاب خود از میان لباسهای مختلف، حس آزادی و توانایی انتخاب مییابند و بدین ترتیب آرامش دروغینی را در خود باز مییابند، در حالیکه در تمام این اوقات ، افراد از میان گزینههای مشابه انتخاب میکنند. در واقع به لحاظ محتوایی، انتخابی در کار نیست بلکه تفاوت تنها در صورتهاست. بدینترتیب سیستم سرمایهداری، تأثیر شگرفی در بازتولید مد و سبکهای زندگی جدید برای امنیتبخشی کاذب و مصرفی کردن جامعه دارد.
با تأکید بر آموزههای مندرج در تئوریهای فوق میتوان نتیجه گرفت تا زمانیکه عقل ابزاری و اقتصاد مصرفی سرمایهداری بر سرکار باشد، گریز از مدهای مختلف زودگذر و موقتی اجتنابناپذیر است. مگر آن که سلیقههای موجود در اقشار مختلف جامعه شناسایی شود و از همان طریق که نظام سرمایهداری به خلق نیازها در افراد مبادرت میورزد، شرایط با اجرای برنامههای اجتماعی و فرهنگی مرتبط با خلق نیازهای جدید برای مصرف، آنگونه که متناسب با برنامههای جامعه باشد، مهیا شود.
رضوان قصابیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست