شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تاثیر روحیه اجتماع


تاثیر روحیه اجتماع

نگاهی به مجموعه داستان«آن جا که پنچر گیری ها تمام می شوند» نوشته حامد حبیبی

حامد حبیبی یکی از داستان نویسان جوان کشور است که سال گذشته با انتشار اولین مجموعه اش یعنی «ماه و مس » توانست نام خود را به عنوان نویسنده ای تیز بین به اثبات برساند._

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): حبیبی در فضاهای داستانی اش اغلب به مناسبات شهری نظر دارد و شخصیت های او عموما از میان قشر سرخورده ای هستند که تحت تاثیر روحیه خشمگین اجتماع به خشونتی پنهان رسیده اند.

حبیبی در داستان هایش بیش از هر مورد دیگر به راحت خوان بودن کارهایش می اندیشد و بر همین اساس در بیشتر داستان های اوکمتر رگه ای ازپیچیدگی می بینیم،رویه ای که نویسنده در مجموعه تازه اش هم از آن پیروی کرده است.

مجموعه داستان « آن جا که پنچر حبیبی با همین آغاز زیبا و در همان چند سطر اولیه همه عناصر داستانش از فضا و شخصیت گرفته تا نوع مناسبات را یک جا به خواننده معرفی می کند و با ضرباهنگی مناسب او را در تعلیقی شیرین فرو می برد به گونه ای که او دیگر نمی تواند خود را از فکر ادامه ندادن داستان برهاند. گیری ها تمام می شوند» حاوی هشت داستان است که به ترتیب«فیدل»،«شوخی»،«شب ناتمام»،«قمر گمنام نپتون»،«هتل»،«اشکاف»،«شب در ساتن سفید»،«اکازیون» و«آن جا که پنچر گیری ها تمام می شوند» نام دارند که حبیبی در همه آن ها تلاش کرده رویه ای دیگر از تخیل خود را به نمایش بگذارد.

یکی از مشخصات بارز داستان های حبیبی آغاز خوب آن هاست ،آغازی که بدون هیچ گونه مقدمه چینی مخاطب را به دل ماجرای داستانی می کشاند:«محمود و مینا و منیر عقب نشسته بودند.علی پشت فرمان بود.داوود هر لحظه بیش تر در صندلی جلو فرو می رفت. محمود نگاهش را از مناظری که به سرعت صدو بیست کیلومتر در ساعت از پیش چشمانش می گریختند کند و پرسید:ببینم بالاخره معلوم شد جریان چی بود؟ منیر دماغ قرمزش را با دستمال گرفت ،مینا نگاهش را رها کرد بین ابرها که آرام آرام از پشت کوه های شمال جاده بیرون می آمدند،داوودتوی صندلی جابه جا شد،علی در آیینه عقب نگاهی به آن ها انداخت.محمود ادامه داد:اصلا می خوام ببینم آخرش یکی از شماها فهمید به کجاش برون افکنی سریع مناسبات شخصیت های داستانی و نوع نگاه آن ها به همدیگر شاید یکی از امتیازات مجموعه«آن جا که پنچرگیری ها تمام می شوند» باشد چون صیقل خوردگی اشخاص داستانی در این مجموعه به شکلی هنرمندانه انجام شده و نویسنده از این منظر کاملا بی نقص عمل کرده است. خورده؟.....»(داستان فیدل صفحه ۷)

حبیبی با همین آغاز زیبا و در همان چند سطر اولیه همه عناصر داستانش از فضا و شخصیت گرفته تا نوع مناسبات را یک جا به خواننده معرفی می کند و با ضرباهنگی مناسب او را در تعلیقی شیرین فرو می برد، به گونه ای که او دیگر نمی تواند خود را از فکر ادامه ندادن داستان برهاند.

آغاز غافل گیر کننده هر یک از داستان های مجموعه مورد بحث نشان دهنده این امر نیز هست که نویسنده می خواهد به هر شکل خواننده اش را با فضای داستانی درگیر کند، اما او در روند هر کدام از داستان ها مسیری نزولی را طی می کند یعنی این که حبیبی آن قدر در شروع کارهایش انرژی صرف می کند که دیگر توان منطقی خود را در ادامه دادن ماجراها از دست می دهد.

یکی از داستان هایی که در این مجموعه تا حدودی به ورطه کندی نیفتاده داستان«شوخی» است که ای کاش نویسنده نام همین کار را به عنوان نام مجموعه اش انتخاب می کرد،داستان شوخی هم شروعی خوب دارد و هم ادامه آن این حس را در مخاطب پدید نمی آورد که در دام ماجرایی مصنوعی افتاده است:«انگار اول یک شوخی ساده بود،اشاره نگاه حبیبی به حوزه داستان نگاهی جدی است و این جدیت را می توان ازوسواس او در پرداختن به جزءجزء عناصر داستانی درک و دریافت کرد، نگاهی که بدون هیچ گونه تعارفی در مجموعه دوم اوبیشتر رخ نمایانده است.

ای با مزه به حقیقتی هولناک.مصداقی،با سه سال و چهار ماه سابقه،صبح اولین روز کاری گفته بود:خدارا شکر!شنبه شد،کمر هفته شکست.

صوری لبخند نصفه نیمه ای زده بود و تبار قاه قاه خندیده بوده،هفته بعد دوشنبه بعد از ناهار در یک لحظه از آن لحظه های گم روز تبار در حالی که نمی توانسته جلوی خنده پیش از وقت لو دهنده اش را بگیرد گفته :آقا ما الان تو دوشنبه بعدیم ها! و نگاه تایید خواهی به صوری که پوزخند می زده انداخته. مصداقی چون دهانش پر بوده با انگشت شوخی را تایید کرده.نزدیک بوده شیرینی رسمی شدن تبار توی گلویش بپرد....»(داستان شوخی صفحه ۲۳)

برون افکنی سریع مناسبات شخصیت های داستانی و نوع نگاه آن ها به همدیگر شاید یکی از امتیازات مجموعه«آن جا که پنچرگیری ها تمام می شوند» باشد چون صیقل خوردگی اشخاص داستانی در این مجموعه به شکلی هنرمندانه انجام شده و نویسنده از این منظر کاملا بی نقص عمل کرده است.

خوبی داستان های حبیبی یکی از داستان هایی که در این مجموعه تا حدودی به ورطه کندی نیفتاده داستان«شوخی» است که ای کاش نویسنده نام همین کار را به عنوان نام مجموعه اش انتخاب می کرد،داستان شوخی هم شروعی خوب دارد وهم ادامه آن این حس را در مخاطب پدید نمی آورد که در دام ماجرایی مصنوعی افتاده است. در آن است که خواننده برای یافتن شکل ذهنی شخصیت ها نیازی به سخت گیری به خود ندارد، زیرا همه آن ها به محض مطرح شدن تثبیت شده و به رسمیت شناخته می شوند.

نگاه حبیبی به حوزه داستان نگاهی جدی است و این جدیت را می توان از وسواس او در پرداختن به جزءجزء عناصر داستانی درک و دریافت کرد، نگاهی که بدون هیچ گونه تعارفی در مجموعه دوم او بیشتر رخ نمایانده است.

روایت های غالبا دارای فضای خانوادگی که یکی از وجوه مشخصه کارهای این نویسنده است در بسیاری موارد بسیار موفق از آب در آمده اند و نگاه جزء بین اوضرباهنگی خاص را ایجاد کرده است:«....یک هفته بعد با دو چمدان و یک کارتن که در صندوق عقب گذاشتند به خانه جدید آمدند. زن آینه را از روی صندلی عقب برداشت و خیلی زود جایی برای آن بین دو قالیچه ای که از دیوار آویزان بودند پیدا کرد....نمی توانست روی خطوط و کلمه ها تمرکز کند،از خط دوم به بعد فکرش می رفت بالا،راهرو را رد می کرد و گوش به زنگ هر صدای غیر منتظره ای می ایستاد....»

مجموعه داستان«آن جا که پنچر گیری ها تمام می شوند» سال ۱۳۸۷ در شمارگان۱۶۵۰نسخه و قیمت ۱۸۰۰تومان توسط انتشارات ققنوس عرضه شده است.



همچنین مشاهده کنید