یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تاریخ فراموش شدگان


تاریخ فراموش شدگان

نگاهی به رمان «سوءقصد به ذات همایونی»

«سوءقصد به ذات همایونی»، هر چند واقعه ترور «محمدعلی‌شاه قاجار» در مسیر «دوشان‌تپه» را به‌عنوان بهانه‌ای برای روایت قصه برگزیده، اما خود این واقعه در رمان تنها در حد همان بهانه است و به‌مثابه یک «بیرونی» که درهایی مخفی را به «اندرونی» تاریخی غیررسمی و نامریی گشوده است؛ این اندرونی به‌واقع، محل اختفای فراموش‌شدگان تاریخ و تاریخ آدم‌هایی است که تنها با تک‌چهره‌ای تخت در تاریخ رسمی حضور داشته‌اند. رمان با صحنه ترور محمدعلی‌شاه آغاز می‌شود. صحنه‌ای که همه شخصیت‌های رمان در آن حضور دارند.

نام‌گذاری فصل‌ها اما از فصل بعد آغاز می‌شود و هر فصل اختصاص دارد به شرح زندگی یکی از شخصیت‌های مرتبط با واقعه ترور شاه قاجار و مواجهه و آشنایی این شخصیت‌ها با دیگر آدم‌های دخیل در این ماجرا و در پایان رمان، همه این شخصیت‌ها باز گرد می‌آیند و رمان به لحظه پیش از آغاز فصل اول بازمی‌گردد؛ به لحظه ترور نافرجام شاه. «جولایی» در این رمان ضمن خلق شخصیت‌هایی که در تاریخ رسمی حضور نداشته‌اند، شخصیت‌های مشهور تاریخی نظیر «حیدر عمواوغلی» را هم از تاریخ بیرون کشیده و با واردکردن آنها به عرصه ادبیات به‌مثابه زیر زمین تاریخ، از آنها شخصیت داستانی ساخته است. سوءقصد به ذات همایونی، هم به لحاظ فضاسازی و هم شخصیت‌پردازی، رمانی موفق است. نثر جولایی در این رمان نثری است موجز که در عین حال گاه به شعر پهلو می‌زند. تصویرسازی‌های نویسنده از فضاهای خوفناک و گندآلود و تاریک زیر زمینی، یکی از نقاط قوت رمان است. مثل آنجا که حسین و زینال حین فرار از زندان سر از دهلیزهای تاریک و متعفنی در می‌آورند که اینگونه وصف می‌شود: «در محوطه چهارراهی پیش‌رویشان آبشاری از گنداب سطحی در نهرهای زیرزمینی می‌ریخت.

منظره‌ای دوزخی بود. مثل آنکه سوراخی در کف جهنم باز شده باشد و تمام فضولات و پس‌مانده‌ها فرو بریزد. از حیوانات مرده تا تکه‌های چوب و میوه‌های گندیده و جعبه و شاید اجساد انسانی، شبروهایی که گرفتار آدمکشان شده بودند.» یا توصیف گود شترخانه که زادگاه حسین است: «گود محل مرگ حیوانات هم بود. مثل آن بود که حیوانات بنا بر غریزه‌ای کهن، دم مرگ از هر گوشه شهر برای مردن به این سوراخ عظیم پناه می‌آوردند، پروایی هم از آدم‌های نکبت‌زده‌ای مثل خودشان نداشتند، جنازه سگ و گربه و الاغ و کلاغ همه جا بود.» نثر رمان، نثری است منعطف که به اقتضای شخصیتی که در هر فصل معرفی می‌شود، تغییر لحن می‌دهد.

جولایی در سوءقصد به ذات همایونی آدم‌هایی را ترسیم می‌کند که در عین جمع‌بودن در خلوت خود سخت تنها هستند. او به گوشه‌های مخفی و فراموش‌شده آدم‌های تاریخ و آدم‌های بیرون‌مانده از تاریخ می‌رود بی‌اینکه آنها را از زمینه تاریخی که بر سرنوشت‌شان تاثیر گذاشته مجزا کند. در زندگی بیشتر این آدم‌ها زنی بوده که دود شده و به هوا رفته است. رمان پر است از یاد معشوقه‌های مرده یا به‌نحوی ازدست‌رفته‌ای که یادشان چون زخمی بر حافظه شخصیت‌ها مانده است و البته ساختار رمان آنقدر منعطف هست که تلخی حاکم بر فضای رمان را با نوعی طنز و سرخوشی بیامیزد و ریتم رمان نیز پیش‌برنده همین تلخی و سرخوشی توامان است.



همچنین مشاهده کنید