پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
تجارت با طعم کتابخوانی
راههای ترویج کتابخوانی و موانع آن بسیار است و بحث مفصل میطلبد جای ارائه نمایشی این راهکارها در برنامه کتابخانه عموپورنگ خالی است.
در دکور برنامه هیچ کدام از کتابها هویت مشخصی ندارد و میتواند کتاب سفید یا دفتر هم تلقی شود. این اتفاق در حالی رخ میدهد که جعبههای محصولات غذایی که اسپانسر برنامه هستند، در جلوی صحنه و در کنار کتابها خودنمایی میکنند.
در خلال تماشای برنامه عموپورنگ احساس میشود گاهی شخصیتها در خدمت برنامه نیستند ضمن آنکه جای خالی شخصیتهای ضروری و لازم برای محیط کتابخانه یا مرتبط با موضوع کتاب بهشدت احساس میشود. مهمترین شخصیت یک کتابخانه «کتابدار» است که میتوانست قابلیتهای فراوانی برای آموزش و طنز برنامه داشته باشد که مغفول واقع شده است
«مشکلات مالی تلویزیون» موضوعی است که در ماههای اخیر بارها در رسانههای گوناگون مطرح است. حتی اگر به عنوان مخاطب سیما، چنین مطالبی را در رسانههای مختلف دنبال نکرده باشیم، با تماشای برخی برنامههای تلویزیونی میتوان با ابعاد مختلف این مشکلات مالی آشنا شد. این روزها اغلب برنامههای تلویزیونی سیما با حضور «اسپانسر» مقابل دوربین میرود. از شرکتی هواپیمایی که در هر شب پیش از پخش سریال شبکه یک سیما، مسیر و خطوط پروازی روز بعد خود را توضیح میدهد گرفته تا محصولی که هر هفته قرعهکشی خود را در قالب برنامهیی زنده از تلویزیون پخش میکند یا سریالی که پیش از پخش آن، یکی از اپراتورهای تلفن همراه، آن را به مخاطبان تقدیم میکند؛ همه و همه نشان از تغییر اوضاع و حضور پررنگ حامیان مالی در تولید برنامهها دارند. حامیانی که این روزها حضورشان در تلویزیون باعث شده تا چرخ تولید متوقف نشود و همچنان روند تولید برنامههای تلویزیونی سیما تداوم داشته باشد. البته این حضور نیز مانند هر حرکت دیگری، با نقاط ضعف و قوت همراه است. در مطلبی که پیش روی شما است، نحوه حضور یک اسپانسر تولیدکننده محصولات غذایی در یک برنامه کودک مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
نام پورنگ برای مخاطبان میانسال تلویزیون، بیدرنگ یادآور برنامه «بچهها، بچهها» با مجری گری «فریده رهبر»، «فرشته مهبان» و با بازی زندهیاد «فرهنگ مهرپرور» در نقش مهرنگ و حسین واعظی در نقش اورنگ در دهه ۵۰ است. داریوش فرضیایی که عمو پورنگ نسل امروز است، سال ۱۳۷۸ با مجموعه «تورنگ و پورنگ» بین بچهها تبدیل به چهره شد و پس از آن با اجرای برنامه کودک و نوجوان در قالب اسم مستعار و هنری «عمو پورنگ»، بین مخاطبان کودک و بزرگسال محبوبیت یافت. این برنامه از سال ۱۳۸۰ سه روز در هفته به صورت زنده از شبکه سه سیما روی آنتن می رفت اما از ابتدای سال ۱۳۸۸ پخش زنده آن متوقف و تنها یک روز در هفته به صورت ضبط شده پخش شد. علت این مساله این بود که در یکی از برنامهها، کودکی خردسال در ارتباط تلفنی عروسک خود را به رییسجمهور وقت شبیه میکند و در برنامهیی دیگر کودکی از مسائل خصوصی و پشت پرده زندگی خانواده خود حرف میزند. بروز چنین اشتباههایی در یک برنامه کودک امری اجتنابناپذیر است. جالب آنکه رییسجمهور ۲۸ تیر ۹۱در مراسم افتتاح دو شبکه تلویزیونی ورزش و پویا گفت: «امروز بدون ورزش نمیتوان زندگی کرد، همان طور که نمیتوان بدون عموپورنگ، امیرمحمد و آقای روشنپژوه زندگی کرد». پس از این اظهارنظر است که مشکلات این برنامه رفع میشود.
این روزها مخاطبان سیما شاهد پخش برنامهیی جدید از شبکه دو با نام «کتابخانه عموپورنگ» هستند. رسمالخط معنیدار این برنامه یعنی «کتابخانه عموپورنگ» برای بسیاری از مخاطبان جالب است. پخش این برنامه بعد از یک وقفه چندماهه در برنامههای عموپورنگ در ایام ماه مبارک رمضان هر روز از شبکه دو سیما که شبکه تخصصی کودک هم هست، آغاز شد. پیش از هر چیز در شرایطی که سیمای جمهوری اسلامی ایران برنامهیی جدی و پرمخاطب درباره کتاب و کتابخوانی ندارد باید به خاطر پرداختن به این موضوع توسط برنامه پربیننده عموپورنگ از مسوولان و تهیهکنندگان آن قدردانی کرد اما به نظر میرسد ساخت چنین برنامهیی متکی بر طرح اولیه مطالعه شده و مبتنی بر تحقیق و پژوهش نبوده است و حاصل بررسیهای صورت گرفته توسط نگارنده نشان میدهد پخش برنامه مخاطبان کودک را به استفاده از محصولات غذایی- اسپانسر برنامه- بیش از کتاب خواندن ترغیب کرده است.
کتابخانه عموپورنگ در آخرین مراسم تقدیر صدا و سیما از برنامههایش، به عنوان برترین برنامه کودک در ماه مبارک رمضان از نظر مخاطبان شناخته شد. اقبال مخاطبان به یک برنامه کودک، آن هم در شرایطی که عرصه رقابت در میان برنامههای ماهوارهیی به میدان «برنامههای کودک» هم کشیده شده امری قابل تامل است اما قطعا این برنامه نیز مانند دیگر آثار تلویزیونی نیازمند نقد و بررسی است.
● برنامههای «کتاب محور» در تلویزیون
در میان برنامههای تلویزیونی، برنامههای مختلفی به موضوع کتاب میپردازند اما شاید کمتر برنامه کودکی به سراغ کتابهای کودکان برود. زندهیاد «مولود عاطفی» مجری و قصهگوی رادیو و تلویزیون در دهههای ۴۰ و ۵۰ بر اساس قراردادی که سازمان کتابخانههای تهران با او امضا کرده بود، در روزهای خاصی به کتابخانههای کودکان میرفت، برایشان قصه میگفت، از آنها میخواست قصه بنویسند و دست آخر به آنها جایزه میداد. خودش میگفت: «آنقدر استقبال بچهها زیاد است که مجبور میشوم بروم روی میز». البته کاری شبیه این هم بعد از انقلاب روی آنتن رفته است.
برنامه عموپورنگ به واسطه اجرای موفق و جذاب داریوش فرضیایی به برنامهیی پربیننده و محبوب برای کودکان و خانوادههای آنان تبدیل شده است. این سری برنامه در دکوری جدید و در مکانی شبیه کتابخانه تولید میشود. برای بررسی میزان توفیق تهیهکنندگان برنامه در ایجاد فضای مناسب و مرتبط با موضوع برنامه توجه به چند نکته ضروری است. نکته اول «فضای برنامه» است که قرار است کتابخانه باشد یا به قول تهیهکنندگان، کتاب و خانه را باهم تداعی کند. البته اصرار بر شبیه نبودن به کتابخانه در بیان و اجرای دستاندرکاران به چشم میخورد اما دکور برنامه هیچ شباهتی به کتابخانه ندارد. دکور برشی از یک خانه دو طبقه با تعدادی کتاب قطور، فشرده و چیده شده در یک فضای تنگ و در حال سقوط و نامنظم است که شباهتی حتی به قفسه کتاب هم ندارد؛ علاوه بر این تعدادی کتاب بسیار قطور و خوابیده در جلوی صحنه قرار دارد که هیچ کدام از کتابها هویت مشخصی ندارد و میتواند کتاب سفید یا دفتر هم تلقی شود. این اتفاق در حالی رخ میدهد که جعبههای محصولات غذایی که اسپانسر برنامه هستند، در جلوی صحنه و در کنار کتابها خودنمایی میکنند. روی جلد و عطف کتابها که به طور معمول عنوان کتاب و نام پدیدآورنده نوشته میشود، چیزی نوشته نشده است. موقعیتی که شاید میتوانست بخشی از هدفی که تهیهکنندگان برنامه که قصد رسیدن به آن را داشتهاند و مثلا میخواستند کتابهای خوب را معرفی کنند، تحقق بخشد.
مدیر گروه کودک و خردسال شبکه دو در مصاحبهیی درباره این برنامه گفته است: «خارج کردن کتابخانه از فضای سرد به محیط گرم از اهداف سری جدید این برنامه است». سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا دکور این برنامه تغییری در احساس کودکان نسبت به کتابخانهها ایجاد کرده است؟ به نظر نگارنده با وجود رنگی بودن دکور، فضای بیروحی بر صحنه حاکم است در صورتی که رنگ چوب که رنگ غالب در کتابخانههاست رنگی گرم و جذاب محسوب میشود.
نکته قابل تامل دیگر این است که در این برنامه کتابها جز در اندازهشان در ظاهر شبیه هم هستند. کتابی که «ممنون»، «نگهدار» و عمو پورنگ برای قصه گویی به دست میگیرند از صفحاتی شامل متن بازیگر (که صحافی نشده و به جلد متصل نیست) جلد کادو پیچ شده و بدون عنوان تشکیل شده است.
● کتابخانهیی که در آن سکوت حاکم نیست
به نظر میرسد این قالب جدید برای برنامه عموپورنگ به دلیل ضرورت اجتماعی و خلأ فرهنگی موجود در زمینه کتابخوانی نبوده و تحقیق و پژوهش مناسبی هم درباره کلیت چنین برنامهیی صورت نگرفته است. این مساله از سخنان تهیهکنندگان، نویسندگان و مجریان این برنامه و از محتوای آنکه تفاوت چندانی با برنامههای گذشته ندارد قابل استنباط است. داریوش فرضیایی در مصاحبه مطبوعاتی برنامه میگوید: «دلیل انتخاب کتابخانه به عنوان لوکیشن، شکلگیری فضای فرهنگی برای بچهها است. همیشه سعی داشتهایم در این ۱۳سال که از عمر برنامهمان میگذرد در هر سری تنوع و تفاوتهایی را نسبت به سری قبل ایجاد کنیم». در ادامه تهیهکننده برنامه اشاره میکند که: «امسال شکل برنامه شبیه کتابخانه است»؛ یعنی میتوانست همچون سالهای گذشته که دائم شکل ظاهری برنامه دچار تغییر میشد امسال هم برنامه شکل دیگری داشته باشد و به گفته او، این تغییر ظاهر یک روال همیشگی برای برنامه عموپورنگ است. البته مدیر گروه کودک و خردسال شبکه دو نگاهی کلیتر به برنامه دارد و سعی میکند ظاهر امر را در عمل به تعهد فرهنگسازی رسانه حفظ کند و تاکید دارد: «ترویج کتاب و کتابخوانی و ایجاد هیجان خواندن کتاب از اهداف اصلی برنامه عموپورنگ است». او ادامه میدهد: «تصورم این است که سری جدید برنامه عموپورنگ کار دقیق و ظریفی از آب دربیاید...» بدون توجه به این موضوع که چگونه می توان از تهیهکنندهیی که در تنگنای مالی قرار دارد و برای ساخت برنامه مجبور به جذب اسپانسر است، انتظار داشت با همان تیم نویسندگان گذشته و بدون هزینه کردن برای پژوهش و تحقیق، کاری دقیق و ظریف در موضوع خطیر و مهمی همچون کتاب و کتابخوانی ارائه کند.
در این نشست خبری کارگردان برنامه هم اشاره میکند که: «گرچه لوکیشن این برنامه کتابخانه است اما در آن مثل کتابخانه واقعی سکوت حاکم نیست بلکه تداعیکننده فضای کتاب و خانه است.»
به نظر میرسد شیوه جدید منوط کردن تولید برنامههای کودک به جذب اسپانسر که تهیهکننده و مجریان برنامه مخالف آن بودهاند، در راه تبدیل یک برنامه به برنامهیی موفق میتواند مانع ایجاد کند و قطعا لازم است تا برنامههای کودک و نوجوان ـ به عنوان برنامههایی حساس و خاص- از این قاعده مستثنی شوند و در این زمینه هیچ نوع کم فروشی نباید صورت بگیرد.
برنامهیی که وظیفه تربیت و فرهنگسازی در زمینه کتابخوانی را برعهده دارد نباید به دلیل الزام به یافتن اسپانسر دچار افت کیفیت شود. برنامهیی که به اعتراف تهیهکننده آن یک «شوی کودک است» و سعی ندارد به موضوع برنامه به شکل مستقیم بپردازد. «شوی کودک» فرم مشترک اجرایی است که برنامههای کودک سیمای ما در رنگینتر کردن و جذب بیشتر مخاطب آن با هم رقابت دارند.
تهیهکننده برنامه در مصاحبهیی که ذکر آن رفت، میگوید: «تحت شرایطی که در حال حاضر حاکم است، مجبوریم برنامهها را با اسپانسر پیش ببریم... شخصا خودم تا به امروز با بحث تبلیغات و حضور اسپانسر در برنامههای کودک مخالف بودم ولی شرایط خاصی که در حال حاضر در سازمان صدا و سیما حاکم است، رسانه مجبور است تا به کمک صنعت، تعامل دوطرفه داشته باشد و ما باید با شرایط کنار بیاییم.»
تماشای برنامه نشان میدهد با وجود تولید آن با کمک اسپانسر، مجری برنامه هم با شکل اجرایش سعی میکند ناخوانده بودن این مهمان را در صحنه اجرای برنامه نشان دهد. با توجه به حجم حضور اسپانسر در برنامه و نبودن مرز بین تبلیغات و برنامه و پرهزینه نبودن دکور برنامه به احتمال فراوان تمام هزینه تولید برنامه با اسپانسر بوده است.
درباره متن و نویسندگی برنامه کتابخانه عموپورنگ هم به نظر میرسد دقت و حساسیت لازم صورت نگرفته است. با توجه به وقفه چند ماهه و فاصله میان این دو برنامه، برای نویسنده این امکان وجود داشته تا درباره موضوع برنامه دست به تحقیق و پژوهش بزند و حداقل با نویسندگان کودک، کتابداران، انجمن کتاب کودک و ناشران کتاب کودک مشورتی انجام داده باشد اما از محتوای برنامه به نظر میرسد چنین حساسیتی صورت نگرفته است چراکه شخصیتهای برنامه که تعدادی از آنها بدون تغییر و بدون توجه به موضوع برنامه از مجموعههای قبلی حفظ شدهاند در خدمت موضوع نیستند. به یک معنای هر شخصیت دیگری به جای «سلطان» یا «پهلوان پنبه» را میتوان جایگزین آنها کرد، بدون آنکه لطمهیی به روال فعلی برنامه وارد شود.
● زبان طنزآلود برای طرح مشکلات حوزه کتاب
تهیهکنندگان برنامه عموپورنگ سعی دارند هر دوره برنامه را در شمایلی متنوع و مفرح روی آنتن ببرند. میشود از طریق پرداختی متنوع و توام با تفریح، موضوع مورد نظر را طرح و عرضه کرد. این خصوصیت باعث میشود که برنامه تاثیری را که در نظر دارد با احتمالی بیشتر از آموزش مستقیم به وجود بیاورد. تهیهکننده عموپورنگ هم همین نیت را داشته است اما آیا نباید معضلات و مشکلات جدی در حوزه کتاب و کتابخوانی را با زبانی طنزآلود مطرح کرد زیرا در چنین وضعیتی کتاب و کتابخوانی در سایه خنده و شادی به عقب مینشیند و گم میشود. درست است که زبان رسانه آن هم برای کودک و خردسال باید ساده و همه فهم باشد اما این ویژگی به معنی سطحی بودن، پایینتر از توانایی و ظرفیت مخاطب بودن و کممایه بودن محتوای چنین برنامههایی نیست.
پرداختن به قصههای قدیمی و به روز کردن آنها برای ارتباط و آشنایی بیشتر خوانندگان با ادبیات و کتاب، کاری پسندیده در حوزه ادبیات کودک است که تهیهکنندگان این برنامه هم آن را در نظر داشتهاند اما شوخیهای بیحد و اندازه، برنامه را به یک کار سادهانگارانه با مضمون طنز ویژه بزرگسالان تبدیل کرده است تا به قصهیی امروزی، جذاب و کودکانه!گاهی استدلال میشود «با شوخی میخواهیم مخاطب بزرگسال را هم جذب کنیم». این هم از آن آفتهایی است که این روزها دامن برنامههای کودک را گرفته اما باید بدانیم برنامه خوب و با کیفیت، طیف گستردهیی از مخاطبان را به خود جذب میکند اما مخاطب فراوان کیفیت کار را بالا نمیبرد.
در خلال تماشای برنامه عموپورنگ احساس میشود گاهی شخصیتها در خدمت برنامه نیستند؛ ضمن آنکه جای خالی شخصیتهای ضروری و لازم برای محیط کتابخانه یا مرتبط با موضوع کتاب بهشدت احساس میشود. مهمترین شخصیت یک کتابخانه «کتابدار» است که میتوانست قابلیتهای فراوانی برای آموزش و طنز برنامه داشته باشد که مغفول واقع شده است. حیوانی که در ارتباط با کتاب میتوانست موضوعیت داشته باشد «کرم کتاب»، «سوسک» یا «موریانه» بود حال آنکه انتخاب شیر که از سریهای قبل برنامه حفظ شده است، مناسب این فضا نیست.
● کودکان درباره برنامه عمو پورنگ چه میگویند؟
راههای ترویج کتابخوانی و موانع آن بسیار است و بحث مفصل میطلبد که در این مطلب نمیگنجد. جای ارائه نمایشی این راهکارها در برنامه کتابخانه عموپورنگ خالی است. همان طور که پیش از این ذکر شد، در کنار کودکان باید از حضور معلمان، والدین، کتابداران کودک، ناشران و نویسندگان کودک در استودیو استفاده میشد. بر کسی پوشیده نیست که حضور نقش یا خود این شخصیتها میتوانست موقعیت و قابلیتهای فراوان آموزشی و نمایشی برای برنامه ایجاد کند که در این فرصت مجال بیان آن نیست.
نگارنده پنج سوال با پاسخهای سه گزینهیی طرح و به صورت شفاهی از ۱۰۰ نفر از مخاطبان کودک بین ۸ تا ۱۲ سال برنامه کتابخانه عموپورنگ که برای دیدن نمایش کودک به یکی از سالنهای نمایش شمال شهر تهران آمده بودند، پرسیدم و نتایج به دست آمده از این پژوهش را هر چند خیلی کامل نیست در اینجا ارائه میکنم.
مخاطبان کودک در پاسخ به سوال: ۱- چند کتاب غیردرسی در هفته مطالعه میکنید یا برایتان خوانده میشود ؟۲۹ نفر پاسخ دادند هیچ کتابی نمیخوانند یا والدین برایشان نمیخوانند، ۶۳نفر بین ۱ تا ۳ کتاب در هفته و۸ نفر هم بیش از ۳ کتاب در هفته میخوانند یا برایشان خوانده میشود.
۲- چرا برنامه کتابخانه عموپورنگ را نگاه میکنید؟ ۸۷ نفر پاسخ دادند به خاطر حضور عموپورنگ، ۵ نفر به خاطر موضوع برنامه و ۸ نفر به خاطر قرار گرفتن در زمان دیدن برنامه کودک.
۳- نظرتان درباره تبلیغات در برنامه کتابخانه عموپورنگ چیست؟ ۶۴ نفر از تبلیغات در برنامه کودک راضی نیستند و آن را دوست ندارند، ۱۳ نفر مشکلی ندارند و از این موضوع ناراحت نیستند، ۲۳ نفر هم از آن خوششان آمده است.
۴-آیا برنامه باعث افزایش علاقه شما به مطالعه کتاب شده است ؟۱۵ نفر پاسخ دادند بله، ۵۱ نفر خیر، ۳۴ نفر هم تا حدودی.
۵- تاثیر تبلیغات مواد غذایی در این برنامه در شما چه بود ؟ ۵۸ نفر پاسخ دادند بیشتر به خوردن آنها علاقهمند شدم، ۷ نفر تمایلشان به خوردن این محصولات کمتر از قبل شده است و در ۳۵ نفر هم تاثیری نداشته است.
● به جای تماشای تلویزیون کتاب بخوانید
سقراط معتقد است «جامعه وقتی فرزانگی و سعادت مییابد که مطالعه، کار روزانهاش باشد». با وجود آمار کنونی مطالعه، جامعه ما با سعادت و فرزانگی فاصله بسیاری دارد. شاید چنین برنامهیی مجال مناسبی برای طرح حرفهای جدی در حوزه کتاب نباشد اما لازم است تا در بخشهای محدود و مشخصی از آن، به عنوان مشکلات حوزه کتاب و کتابخوانی، نقش والدین، معلمان آموزش و پرورش، کتابداران و صدا و سیما در ترویج فرهنگ کتابخوانی اشاره شود. نکته تعارضآمیز اینجاست که صدا و سیما باید برای ترویج کتابخوانی علیه خودش تبلیغات کند و از همه و به ویژه کودکان بخواهد که به جای تماشای مداوم برنامههای تلویزیون و حرکت در این مسیر دوشادوش پدران و مادران خود، بهترین برنامه را انتخاب کنند و زمان زیادی را برای دیدن تلویزیون صرف نکنند و بخشی از وقت خود را صرف مطالعه کنند البته نکته تاسفبرانگیز اینجاست که با توجه به افزایش قیمت کتاب و عدم مسوولیتپذیری دیگر دستگاههای متولی مطالعه، کتاب خواندن به تفریحی گرانقیمت بدل شده و به همین دلیل اغلب خانوادهها ترجیح میدهند تا برای سرگرمسازی فرزندان خود به یک تفریح بیهزینه و مداوم به نام «تلویزیون» روی بیاورند.
ابوالفضل نجاری
کارشناس کتابداری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست