جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

آقای شیرینی فروش


آقای شیرینی فروش

چند روز پیش از کنار یک مغازه شیرینی فروشی رد شدم و با خودم فکر کردم بد نیست با آقای شیرینی فروش مصاحبه کوچولویی بگیرم؛ برای همین در مغازه را باز کردم و داخل شدم. وای چه بوهای شیرینی. …

چند روز پیش از کنار یک مغازه شیرینی فروشی رد شدم و با خودم فکر کردم بد نیست با آقای شیرینی فروش مصاحبه کوچولویی بگیرم؛ برای همین در مغازه را باز کردم و داخل شدم. وای چه بوهای شیرینی. آقای شیرینی فروش یک جعبه شیرینی دستش گرفته بود و داشت آن را بسته بندی می کرد. اسمش آقا حمید بود و خیلی هم مهربان بود. از او چند تا سوال پرسیدم و جواب داد.

- تا به حال چند تا شیرینی فروختی؟ (با خنده)، هزار هزار تا.

- حتما شیرینی رو خیلی دوست داشتی که شیرینی فروش شدی؟ بچه که بودم چرا اما حالا خیلی شیرینی دوست ندارم.

- روزی چند تا شیرینی می خوری؟ بعضی وقت ها هیچی بعضی وقت ها هم یکی دو تا.

- چرا شیرینی فروش شدی؟ (با خنده) چون همه شیرینی فروش ها رو دوست دارن.

- اگه شیرینی فروش نبودی دوست داشتی چه کاره باشی؟ دوست داشتم معلم بودم.

- کدوم شیرینی ها از همه شیرین ترن؟ شیرینی های خامه ای.

- شیرینی از چی درست می شه؟ از آرد و شکر و شیر و تخم مرغ و... .

- چرا می گن بچه ها خیلی شیرینن؟ چون حرف های قشنگ می زنن و با مزه اند.

- شیرین ترین خاطره زندگیت رو بگو؟ روزی که پسرم امیرحسین به دنیا آمد.

- یه آرزوی شیرین برای بچه ها؟ زندگی خوب و شیرینی داشته باشن و همیشه بخندن.

- یه نصیحت کوچولو؟ خیلی شیرینی نخورن چون دندوناشون خراب و زشت می شه.