پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
اصول گرایان حق دارند نگران باشند
![اصول گرایان حق دارند نگران باشند](/web/imgs/16/119/n4i9f1.jpeg)
در یکی از آخرین روزهای کاری مطبوعات در سال ۸۵، روزنامه جمهوری اسلامی به نام انتخاب شده برای آن سال اشاره کرد و چنین نوشت:
واقعیت این است که در سال ۱۳۸۵ شعارهای خوبی داده شد، حرفهای خوبی زده شد... و در یک کلام باید گفت در عالم الفاظ کارهای زیادی به مناسبت سال پیامبر اعظم (ص) صورت گرفت ولی در میدان عمل نه تنها پیشرفتی وجود نداشت بلکه عقبگردهائی نیز داشتیم.
این روزنامه در ادامه سرمقاله، مقصود خود را بهصورت واضحتر بیان کرد:
... افراد بداخلاق و بددهن و بدقلمی که جزء گسترش بیحرمتی هنری ندارند مورد تشویق و حمایت هم قرار گرفتهاند. عجیب اینکه این بیحرمتی توسط کسانی صورت میگیرد که داعیهدار پیروی از ولایت فقیه و حرکت در این خط، مرتکب چنین اقدام خلافی میشوند.
شاید کسانیکه در آخرین روزهای سال ۸۵ مندرجات این روزنامه اصولگرا را میخواندند، گمان نمیکردند که کمتر از سه ماه پس از آغاز سال اتحاد ملی، شاهد اتحادشکنی آشکار توسط سیاستمداران بانفوذ و تلاش بیسابقه آنها برای حذف رقیب از طریق اتهام افکنی باشند.
اظهارات سراسر توهین و اتهام دو مقام رسمی نسبت به رقیب اصلاحطلب و طرح ادعاهای عجیب در خصوص دوران هشتساله مسئولیت اصلاحطلبان، نشان داد که ظاهراً از دیدگاه آنان، اتحاد تنها در صورتی ارزشمند است که اختلافات درونی جناح حاکم را مخفی کند، در غیر اینصورت هر کلامی را میتوان بر زبان آورد و هر اتهامی را میتوان به غیرخودیها وارد کرد!
اما این وضعیت تنها به دولتمردان محدود نشد و تعدادی از نمایندگان مجلس نیز اتهامافکنیهای کمسابقه علیه رقبای اصلاحطلب خود را آغاز کردند.
البته قبل از این نیز اظهارتی علیه اصلاحطلبان توسط چهرههای مؤثر مجلس مطرح شده بود، اما پس از آنکه نمایندگان فراکسیون اقلیت تلاش کردند از تنها امکان قانونی موجود برای انعکاس مشکلات مردم استفاده کنند، عصبانیتها از حد گذشت و ناگهان افراد وابسته به طیف موسوم به اصولگرایان با عباراتی عجیب درصدد پاسخگوئی برآمدند. این در حالی است که در روزهای اخیر، نه گروههای اصلاحطلب فعالیت خاصی از خود بروز دادهاند و نه حتی رهبران جناح اصلاحطلب، سخنی در انتقاد از وضعیت موجود بر زبان جاری کردهاند. پس میتوان حدس زد که تنها چیزی که باعث نگرانی و تشدید حملات علیه اصلاحطلبان شده است، تعدادی تذکر هشدارآمیز و انتقادی از عملکرد دولت بوده است. البته نایبرئیس اصولگرای مجلس ابتدا تلاش کرد تا با عدم ذکر اسامی تذکردهندگان، آنان را از تکرار تذکرات منصرف نماید اما پس از شکست این تاکتیک، دو نماینده مجلس نطق پیش از دستور خود را به حمله علیه اصلاحطلبان اختصاص دادند در متن اظهارات آنان نگرانی اصلی ایشان نیز افشا شد که چه شده است و برای تصاحب مجلس هشتم تلاش میکنند؟ البته پیکان حمله تنها متوجه نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس نبود و یکی از نمایندگان در عباراتی کلیتر، به تهدید کسانی پرداخت که به ادعای او کمر به هتاکی و اسائهٔ ادب به دولت بستهاند.
اکنون میتوان آنچه را در یک هفته اخیر علیه اصلاحطلبان ـ بهعنوان یکی از جناحهای سیاسی فعال در چارچوب نظام ـ مطرح شده است مرور کرد و از مدعیان اصولگرائی پرسید که این اظهارات، چه نسبتی با اتحاد ملی دارد؟ ممکن است برخی از محافظهکاران در مقام دفاع بگویند که آغاز کننده این روند، فراکسون اقلیت مجلس بوده است که با تذکرات دستهجمعی، دولت را به چالش کشیده است. برای رد این ادعا پاسخهای متعددی وجود دارد. نخست آنکه اگر به سخنرانیهای چند مقام دولتی از ابتداء سالجاری تاکنون توجه شود، تردیدی باقی نمیماند که آغازکننده هتاکی و اتهامافکنی اصلاحطلبان نبودهاند.
دومین پاسخ برای رد این ادعا آن است که رفتار اصلاحطلبان بهویژه رسانههای اصلاحطلب و اعضاء فراکسیون اقلیت مجلس در دو سال گذشته، از یک منطق قابل دفاع پیروی میکند. در یک سال اول فعالیت دولت، اصلاحطلبان، سکوت را بر انتقاد ترجیح دادند تا دولت فرصت کافی برای اثبات توانمندیهای خود داشته باشد و انتقادات اصلاحطلبان به بهانهای برای ناکامیهای دولت تبدیل نگردد. نخستین روزهای سال دوم فعالیت دولت نهم نیز مصادف با انتقادات شدید نمایندگان مجلس علیه سیاستهای اقصادی دولت بود که بنا بر ادعاء مشترک نمایندگان اصولگرا و اصلاحطلب موجب گرانی بیش از حد مسکن و کالاهای مورد نیاز مردم شده بود.
در کنار این موضوع، تصمیمات دولت در مورد موضوعاتی همچون عدم تغییر ساعت رسمی کشور، ادغام دفاتر استانی سازمان مدیریت در استانداریها و برکناری برخی از وزیران نیز انتقاد نمایندگان از دو جناح را برانگیخت. البته طبیعی بود که بهدلیل حذف اصلاحطلبان از کلیه نهادهای حکومتی و حضور غیر مؤثر نمایندگان اصلاحطلب در مجلس، اعضاء فراکسیون اقلیت انتقادهای خود را گردن برافراشتهتر و از موضع مدعی مطرح نمایند. روند مورد عمل فعلی نمایندگان اقلیت نیز به چهار دلیل قابل دفاع میباشد:
۱) اکنون دو سال از فعالیت دولت نهم گذشته و همکاری همه نهادها و تریبونهای با نفوذ، امکان هرگونه بهانهجوئی در زمینه کارشکنی را از دولت و حامیان آن سلب کرده است. پس نمایندگان اقلیت حق دارند که با صدای بلندتر و بهصورت شفافتر انتقادهای خود را مطرح کنند.
۲) قطعاً یکی از محورهای مورد توجه مردم در انتخابات مجلس هشتم، دیدگاه نمایندگان و کاندیداهای نمایندگی نسبت به عملکرد دولت نهم میباشد. لذا نمایندگان حق دارند که در راستای وظایف مصرح در قانون اساسی، دیدگاههای خود را از طریق امکانات موجود مطرح و پیام خود را به مردم منتقل نمایند.
۳) یکی از دغدغههای همیشگی نمایندگان اصلاحطلب، امکان رد صلاحیت آنها در انتخابات بعدی مجلس است. بر همین اساس در چند ماه باقیمانده تا انتخابات مجلس هشتم، نمایندگان حق دارند قبل از آنکه تنها امکان باقیمانده از آنها سلب شود، دیدگاههای خود را بهصورت شفاف بیان کنند.
۴) با توجه به اتهامافکنیهای مکرر برخی مقامات دولت نهم نسبت به دولت و مجلس اصلاحات، نمایندگان اصلاحطلب مجلس هفتم حق دارند با افشاء برخی نارسائیها، به مردم ثابت کنند که اینگونه اتهام زدنها، فرافکنی برای انحراف اذهان عمومی از ناکامیهای فعلی است.
از سوی دیگر نمایندگان مدعی اصولگرائی، در روزهای اخیر مدعی شدهاند که اقدام اصلاحطلبان سیاهنمائی غیرمنصفانه نسبت به دولت نهم است. البته بررسی صحت و سقم این ادعا کار سختی نیست، اما در عالم سیاست، بسیاری از امور نسبی است و یکی از عوامل مهم در ترجیح یک گروه به گروه دیگر، مقایسه رفتار آنهاست. بر همین اساس، نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم میتوانند گفتار و رفتار سالهای ۸۳ و ۸۴ خود با دولت اصلاحات را به یاد بیاورند و ببینند آیا آنچه امروز توسط اصلاحطلبان گفته میشود، غیر منصفانه است یا برخی اظهارات مدعیان اصولگرائی در برابر دولت خاتمی؟ مگر تعدادی از نمایندگان مجلس هفتم، برداشت از حساب ذخیره انرژی توسط دولت خاتمی را خیانت و چوب حراج به ثروت ملی نمیدانستند؟ چرا اکنون نسبت به برداشت چند برابری و بیسابقه دولت نهم از همان صندوق سکوت میکنند و از اصلاحطلبان هم میخواهند که دم بر نیاورند! راستی، گرانی و فشارهای روزمره بر مردم، در سال پایانی دولت خاتمی بیشتر بود یا امروز که درآمد دولت نسبت به دوره مسئولیت خاتمی، افزایش بسیار یافته است؟ پس چرا آن روز، اصولگرایان به بزرگنمائی مشکلات معیشتی مردم میپرداختند و امروز فریادهای نمایندگان اصلاحطلب را بر نمیتابند و آن را سیاهنمائی مینامند؟ کسانیکه بهراحتی اصلاحطلبان را مورد هتاکی قرار میدهند آیا نمیدانند تندترین عبارت در مورد مواجهه دولتمردان با موضوع گرانی، توسط یکی از همفکران خود آنها مطرح شد که در موضوع گرانی، بهتر است دولتمردان، زیپ دهانشان را ببندند؟
آیا نمیدانند که یک نماینده از طیف اصولگرایان مجلس گفته است که در مورد گرانیها، اگر مردم سخنان دولتمردان را شنیدند و نخندیدند، حرف آنها درست است؟
افزایش نقدینگی و تورم از موضوعات دیگری است که اعتراض همیشگی اصلاحطلبان را به دنبال داشته است. آیا حملهکنندگان به اصلاحطلبان نمیدانند که نخستین مرکزی که صحت آمار دولت از تورم را زیر سئوال برد، مرکز پژوهشهای مجلس بود که ریاست آن بهعهده یکی از چهرههای بانفوذ فراکسیون اصولگرایان مجلس است؟
البته شاید اصولگرایان بهدلایل معلوم و نامعلوم، ترجیح دهند که نارسائیهای مدیریتی و سیاسی را نادیده بگیرند. بهخصوص شاید نزدیکی به انتخابات، بعضی از آنها را وارد کرده باشد که چشم را بر بعضی اشکالات ببندند. همانطور که در برابر اهانت به پیامبر اکرم (ص) سکوت کردند تا اصلاحطلبان سوءاستفاده نکنند! اما افرادی که در برابر توهین به محبوبترین شخصیت جهان اسلام فریاد نمیزنند، حق ندارند که اصلاحطلبان مجلس ششم را به سکوت در برابر توهین به مقدسات متهم کنند و بازگشت آنها را برای مقدسات خطرناک بدانند. آنها حق دارند توصیه سال ۸۳ به همفکران خود را تکرار کنند که موضوع مهم انتخابات را در پیش داریم و باید مدارا کنیم تا در آن صحنه، نتیجه مطلوب حاصل شود (یکی از نمایندگان فراکسیون اکثریت در نطق پیش از دستور ۲۹/۳/۸۳ اظهار داشت: صادقانه بگویم که تا چهار ماه زمان طلائی را از دست دادیم و دلهای امیدوار را از خود مأیوس کردیم. استدلال آقایان و بزرگواران در مجلس این بوده و هست که موضوع مهم انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم و باید مدارا کنیم تا در آن صحنه، نتیجه مطلوب حاصل شود.) آنها همچنین میتوانند به همراهان خود بگویند که فلان موضوع هزینهساز است، اما به خاطر رئیسجمهور باید کوتاه بیائیم (محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس، در پائیز گذشته با اشاره به تعطیلات غیرمترقبه به مناسب عیدفطر، این تعطیلات را هزینهساز دانست اما تأکید کرد که به خاطر رئیسجمهور باید در این مورد کوتاه آمد!) اما بههیچ وجه حق ندارند که در این زمینه، اصلاحطلبان را نیز با خود شریک سازند و اگر در این شریکسازی موفق نشدند آنها را با انواع اتهامات، مورد پذیرائی قرار دهند.
در ضمن برای آنکه مشخص شود انتقاد اصلاحطلبان از دولت نهم تا چه حد به واقعیت نزدیک است تنها به ذکر چند جمله اکتفا میکنیم که در ماههای گذشته توسط سرشناسترین چهرههای فراکسیون اکثریت مجلس بیان شده است:
برگزاری همایش هولوکاست توسط نمایندگان محکوم شد.
چه سیاستی بهکار بستهایم که دوستان هم علیه ما موضعگیری میکنند؟
دولت نهم از حیث خدمات استثنائی است اما اینکه آیا سیاستها مبتنی بر تدبیر و حقگرائی است شاید بتوانیم بحث و نقد کنیم.
استراتژی روشنی بر رفتار دولت حاکم نیست.
تصمیمات عجولانه و غیرکارشناسی، از نقاط ضعف دولت نهم است.
به احتمال زیاد غیرمنتظره بودن آراء برای حامیان دولت علت تعلل در اعلام نتایج انتخابات شوراهاست.
رئیسجمهور فقط حرف خود را میگوید و بهنظر مجلس توجه ندارد.
حتی انتقاد جریان خودی توسط دولت تحمل نمیشود.
تصمیم دولت در مورد عدم تغییر ساعت رسمی از ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد تومان زیان به دنبال داشته است.
تورم کشور ۲۳ درصد است نه ۱۳ درصد.
محبوبیتطلبی برخی مسئولان دولتی، عامل گرانیهاست.
همچنین کسانیکه از انفعال دیپلماسی خارجی دولتهای گذشته و موفقیت سیاست تهاجمی دولت نهم در عرصه بینالمللی سخن میگویند باید با مروری بر موضعگیری سران برخی از کشورها ـ پس از مذاکرات حضوری یا تلفنی دولتمردان ایرانی با سران آن کشورها ـ و اتهامافکنیهای ضد ایرانی آنان، به این سئوال پاسخ دهند که: اظهارات نخستوزیر امارات علیه برنامه هستهای ایران که تنها چند روز پس از سفر رئیسجمهور ایران به آن کشور انجام شد، اظهارات گستاخانه وزیرخارجه مصر پس از دعوت سخاوتمندانه رئیسجمهور ایران برای برقراری روابط بدون پیششرط و نیز یادهگوئیهای مکرر مقامات عربستان از زمان سفر مقامات ایرانی به آن کشور تاکنون، چه نسبتی با موفقیت دولت نهم در سیاست خارجی دارد؟
اگر به نکات بالا توجه شود احتمالاً نماینده اصولگرای مجلس پاسخ این سئوال خود را خواهد یافت که چه شده است که مجلس ششمیها امیدوار به بازگشت شدهاند؟ و اصلاحطلبان نیز به این نتیجه خواهند رسید که نگرانی اصولگرایان از احتمال واگذاری کرسیهای قدرت، به حق است.
نکته پایان مرتبط با دو اقدام اعتراضی در هفته گذشته است. نخست، اقدام به حق برخی نمایندگان مجلس در اعتراض به حمایت ملکه انگلیس از سلمان رشدی بود که طی یک نامه رسمی از تریبون مجلس قرائت گردید. همزمان با این اقدام، نطقها و مصاحبههائی علیه اصلاحطلبان انجام شد. نگارنده از اصولگرایان منصف دعوت میکند به مقایسه عبارات بهکار رفته برای این دو اعتراض بپردازند و صادقانه بگویند کدامیک تندتر و حتی خصمانهتر است!؟
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست