یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

موقعیت بن بست


موقعیت بن بست

جنگ علیه تروریسم, کاوش تسلیحات کشتار جمعی, اشاعه دموکراسی, طرح صلح عربی, ایجاد خاورمیانه جدید و از جمله ایده پردازی ها و گفتمان سازی هایی است که در دهه اخیر تنها با توجه به منافع گره خورده و اتحاد استراتژیک آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی قابل درک است

جنگ علیه تروریسم، کاوش تسلیحات کشتار جمعی، اشاعه دموکراسی، طرح صلح عربی، ایجاد خاورمیانه جدید و... از جمله ایده پردازی ها و گفتمان سازی هایی است که در دهه اخیر تنها با توجه به منافع گره خورده و اتحاد استراتژیک آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی قابل درک است.

اما آنچه امروز برای افکارعمومی جهان و ملت ها مشهود و هویدا گردیده، این است که از دل جنگ علیه تروریسم و یا جستجوی تسلیحات کشتارجمعی، غیراز لشکرکشی به عراق و افغانستان و کشتار و قتل صدها هزار نفر انسان بی دفاع و مظلوم چیزی بدست نیامد.

از «اشاعه دموکراسی» هم زندان های ابوغریب و گوانتانامو و شکنجه هزاران نفر از انسان ها به طرزی دهشتناک و مشمئزکننده پدیدار گشت.

طرح صلح عربی نیز که خط سازش و تسلیم را به منظور عادی سازی روابط اعراب با رژیم جعلی صهیونیستی دنبال و تئوریزه می کرد پس از جنگ ۲۲ روزه غزه نبض آن برای همیشه قطع و در اجلاس دوحه قطر صلح عربی-اسرائیلی مرده قلمداد شد.

همچنین ایجاد خاورمیانه ای جدید با مشروعیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی و سیطره آمریکا بر منطقه با هدف تامین خواسته های نامشروع و زیاده خواهانه به ثمر ننشسته است.

از سوی دیگر؛ سالهاست که بیداری اسلامی در منطقه کلید خورده و در نبرد پیروزمندانه غزه بر اثر تثبیت مقاومت اسلامی- پس از پیروزی جنگ ۳۳ روزه لبنان- بیداری جهانی آغاز گردیده است و موج فزاینده ملت ها در حمایت از مردم فلسطین و محکومیت جنایات و اقدامات سبعانه و وحشیانه صهیونیست ها نشانه ای واضح و دلالتی روشن در این زمینه است.

در این میان عامل دیگری که به شدت منافع استراتژیک آمریکا و فرزندخوانده اش را به چالش کشانده، موقعیت ممتاز و پیشرفت مادی و معنوی ایران در سطح منطقه و حتی پاره ای از معادلات سیاسی در عرصه جهانی است. بطوریکه رسانه ها و روزنامه های خارجی -بخصوص آمریکایی- در تحلیل ها و گزارش های خود با صراحت و کراراً اعتراف می کنند که

۱) ایران اکنون در موقعیتی قرار دارد که می تواند مشکلات منطقه را حل کند.

۲) سیاست هویج و چماق آمریکا در قبال ایران شکست خورده است.

۳) خاورمیانه دیگر حیاط خلوت آمریکا نیست.

۴) زمان رهبری ایران در منطقه فرا رسیده است.

۵) ایران قادر به پایان دادن برتری غربی ها در خاورمیانه است و

۶) خاورمیانه جدید آنگونه که ایران می خواهد شکل گرفته است.

برآیند عقیم ماندن طرح ها و گفتمان سازی های آمریکایی- اسرائیلی از طرفی و کسب جایگاه ویژه ایران در منطقه و نفوذ معنوی در میان کشورهای مسلمان از طرف دیگر موجب شده است تا آمریکایی ها و صهیونیست ها به امید قطع کردن نوار ناکامی هایشان - و البته بدون آنکه درس عبرتی بگیرند و واقعیت ها را بپذیرند- در شرایط کنونی به شگردها و دسیسه های تکراری و نخ نما و پوسیده ای چون « تطمیع افکارعمومی»، «تفرقه در جهان اسلام» و «کارشکنی در مسیر پیشرفت جمهوری اسلامی» متوسل شوند که ارزیابی آنها از وضعیت فعلی تحولات منطقه به روشن شدن برخی موضع گیری ها و اقدامات کمک می کند:

۱) آنچه امروز برای آمریکا و رژیم صهیونیستی بسیار آزاردهنده است و همچون بختکی بر روی سینه آنها افتاده و احساس نفس تنگی می کنند «نفرت عمومی ملت ها» نسبت به سیاست ها و خط مشی های کاخ سفید و تل آویو است. بطوری که پایگاه خبری آمریکایی ویلسون کانتی نیوز چندی پیش طی گزارشی با تشریح سیاست های نادرست آمریکا و طرح این سوال که چرا آمریکا منفور ملت ها است به دولت اوباما توصیه می کند نسبت به تغییر نگرش مردم جهان به آمریکا همت بگمارد و از سیاست های شرم آور بوش پرهیز کند.

اکنون باید دید با روی کار آمدن دموکرات ها آیا شعار «تغییر» برای پرهیز از تکرار سیاست های بوش است یا اینکه صرفاً پوششی برای تغییر نگرش افکار عمومی و تلطیف فضای ضد آمریکایی در جهان است تا کماکان سیاست های زورگویانه و زیاده خواهانه آمریکایی تداوم داشته باشد.

شواهد و قرائن نشان از آن دارد که «اوباما»، «جرج بوش ثانی» است با این تفاوت که بجای استفاده از گزینه «قدرت سخت» از ترکیبی از «قدرت سخت بعلاوه قدرت نرم» تحت عنوان ابداعی- و در عین حال ابهام آمیز- «قدرت هوشمند» استفاده می کند و در این گزینه «تطمیع» جزو لاینفک آن است.

اینجاست که کشورهای منطقه بویژه کشورهای مسلمان می بایست هوشیاری بیشتری را به سیاست ها و اقدامات خود در سطح منطقه ای پیوست نمایند.

امروز رژیم صهیونیستی نیز بعد از نبرد اخیر غزه به منفورترین رژیم دنیا مبدل گشته است و پیگیری محاکمه سران کودک کش تل آویو خواسته و دغدغه اصلی ملت ها در اقصی نقاط عالم است و جالب اینکه اگر بجای مجازات جنایتکاران صهیونیست و همزمان با کنفرانس بین المللی فلسطین در تهران ناگهان و به گونه ای غیر منتظره موضوع بازداشت و جلب «حسن عمرالبشیر» رئیس جمهور سودان از سوی دیوان کیفری بین المللی مطرح می شود در راستای همان سیاست «تطمیع» است که مشترکاً و بالاتفاق از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی عملیاتی می شود که البته از آن هم طرفی نبسته اند.

۲) با نضج بیداری اسلامی و استحکام و قوت روزافزون «خط مقاومت» در جهان اسلام و همچنین از آنجایی که آمریکایی ها و همپیمانانشان و صهیونیست ها در طی سال های گذشته نتوانسته اند اهداف و خواسته های نامشروعشان را از زمین جنگ و خونریزی درو کنند به ریسمان «تفرقه» در میان کشورهای مسلمان چنگ انداخته اند.

اقدام ناگهانی دولت مغرب در قطع روابط با ایران در جمعه گذشته به بهانه ای واهی از مصادیق تاکتیک تفرقه است. همچنانکه احزاب و شخصیت های سیاسی مغرب بی پرده اذعان می کنند که اقدام کشورشان ناشی از فشارهای آمریکا به منظور از هم گسستن اتحاد کشورهای اسلامی است.

از همین روی آمریکایی ها سعی دارند با انشقاق میان کشورهای اسلامی و تفکیک برخی از کشورهای عربی با عنوان «اعراب میانه رو» وحدت جهان اسلام را نشانه بگیرند و ظرفیت و پتانسیل بالقوه کشورهای مسلمان در برابر زیاده خواهی های خودشان رابا گلوله تفرقه، ترور نمایند.

۳) آمریکایی ها در راستای روابط استراتژیک شان با رژیم صهیونیستی برای چپاول هر چه بیشتر کشورهای منطقه با مانعی جدی به نام «جمهوری اسلامی ایران» برخورد کرده اند که همچون «خاری در چشم و استخوان در گلو» برای آنهاست و آنچه عصبانیت آمریکایی ها را مضاعف می کند این است که علی رغم همه تهدیدات و تحریم هایی که در طی سه دهه گذشته علیه ایران بکار بسته اند و کارشکنی هایی که بر ضد ایران در انرژی هسته ای، بحث «ایران هراسی»، مانع تراشی برای جلوگیری از گسترش روابط با دیگر کشورها، تلاش برای قطع روابط راهبردی ایران و سوریه، تحریک قاهره، ریاض و امان برای رو در رو قرار گرفتن با تهران و... به انجام آن در شرایط کنونی مبادرت می ورزند همچنان در بن بست مقابله نافرجام با ایران گرفتارند.

حسام الدین برومند



همچنین مشاهده کنید