جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا

شناخت فقر سیاسی


شناخت فقر سیاسی

کسانی که در عرصه سیاست وارد شده اند, اگر گرفتار تعاریف تئوریکی از ایـن مقوله نشوند, از بعد کاربردی حتما به این معنا توجه دارند که کار سیاسی یعنی فعالیت و تلاشی چند بعدی, جامع و همه جانبه برای اداره امور مردم که بدون شک نیازهای مشترک با سیاستمدار یا فعال و یا عامل سیاسی دارند

فقر تنها به فقر مادی و محرومیت از مواهب آن محدود نمی‌شود اگرچه در مقابل فقر مادی فقر فکری نیز مصطلح است، ولی ابعاد فقر فکری نامشخص و نـامحـدوداسـت بـا پرداختن به فقر مادی می‌توان فوری چند شاخص درآمد، هـزینـه، اشتغـال، مسکـن، خـوراک، پـوشـاک، بهـداشت و درمان و آموزش و تجهیزات رفاهی را بعنوان مصادیق مثال زد و مورد توجه قرار داد ولی وقتی گفته می‌شود فلان جماعت فقر فرهنگی یا فکری و یا علمی دارند، چگونه باید به ابعاد این موضوع پرداخت؟ ‌ ‌

بــرای پـاسـخ بـه ایـن سئـوال شـایـد بتـوان از فـرهنـگ شنـاسـان و علمـا و انـدیـشـمـنـدان کـمک گرفت و به تجزیه و تحلیل مصداقی فقر پرداخت ولی مشکل همین جاست که تکلیف جامعه چیست؟ ‌ ‌

اگر علم سیاست را هم در ردیف حوزه‌های فکری و اندیشه‌ای به حساب آوریم کـه چـنین است. پس تکلیف امور سیاسی را چه کسانی باید مشخص کنند؟ نکته مهم همین جاست که اشاره‌ای کوتاه به آن می‌شود. ‌ ‌

کسانی که در عرصه سیاست وارد شده‌اند، اگر گرفتار تعاریف تئوریکی از ایـن مقوله نشوند، از بعد کاربردی حتما به این معنا توجه دارند که کار سیاسی یعنی فعالیت و تلاشی چند بعدی، جامع و همه جانبه برای اداره امور مردم که بدون شک نیازهای مشترک با سیاستمدار یا فعال و یا عامل سیاسی دارند. حال اگر مدار دایره فعالیت سیاسی از بعد انتفاعی افراد یا گروه فعال سیاسی باشند، پس تکلیف مردمی که به نام آنها و برای آنها اقدام می‌شود چیست؟ و اگر افراد یا گـروه سـیاستمدار و یا فعال سیاسی کل دایره که دربرگیرنده آحاد مردم است را ببینند، در این حالت است که باید به اصول و ضوابطی مقید باشند: ‌ ‌

۱) ایـنـکه علم و معرفت کار راداشته باشند بدیهی است دایره این علم و معرفت حداقل و حداکثر دارد و مهم این است که حداقل‌ها را تحصیل نمایند.

۲) اصول و قاعده کار را بدانند. ‌ ‌

۳) برنامه، روش، شرایط‌شناسی و توان تجزیه و تحلیل داشته باشد. ‌ ‌

۴) خـود را بـا جـمـع دیـده و عـقل و فکر خویش را در برنامه شراکتی به همراهان عرضه نمایند. ‌ ‌

۵) به درستی اقدامات و خطاهای خود آگاه بوده و صداقت خود را عرضه نمایند.

۶) چـون در جـامعه دینی فعالیت می‌کنند خلوص نیت، توکل و اعتقاد داشته باشند. ‌ ‌

۷) اگر گروه و یا حزب و یا جریان سیاسی فعال است، باید هدف‌گذاری داشته باشند.

چـنـانچه فعالان سیاسی به این حداقل‌ها توجه نمایند، حرفشان خریدار داشته و محبوبیت اجتماعی را کسب و پایگاه مردمی را توسعه می‌دهند و از این طـریـق حـزب بـه معنای واقعی جای خود را باز کرده و مردم هم این احساس راخـواهـنـد داشـت کـه جـمـع و یـا گـروهـی صـادقـانه مدافع حقوق و نیازها و خـواسته‌های آنها است. اگر به مواضع و اظهارنظرها و سخنرانیهای بعضی از جریانها که با داعیه <قالو نحن مصلحون> در میدان سیاست وارد شده‌اند تامل و تـوجـه بـشـود، مـی‌توان به وجود فقر سیاسی در آنها که ندای اصلاحات سر می‌دهند، پی برد. زیرا فقرای سیاسی کسانی هستند که؛ ‌ ‌

۱) می‌خواهند حتما در صحنه سیاسی باشند هر چند که حرفی برای گفتن نداشته باشند.

۲) وانـمـود نـمایند که غنی ودارا هستند غافل از اینکه غنی بظاهر فقیر، غنایش هویدا است. ‌ ‌

۳) چـون عطش قدرت و پست و مقام و موقعیت و رانت دارند، به هر طریقی باید به آن برسند تا حداقل شرایط برای سیر شدن حاصل شود. ‌ ‌

۴) چـون حـتما بنا دارند رقابت کنند و خمیرمایه کار را ندارند، اصول و قواعد رقابت را رعایت ننموده و اصول اخلاقی را هم در فعالیتهای سیاسی زیرپا می‌گذارند.

۵) بـه دلـیـل اینکه در بسیاری از موارد کم می‌آورند و باید روزانه فضای سیاسی را پرکنند، به دروغ و تهمت و افترا متمسک می‌شوند.

با توجه به نزدیک شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی و تلاش جریانها برای کسب کرسیهای مجلس و با مروری به صفحات روزانه نشریات جریان به اصـطـلاح اصـلاح‌طلـب، بـرجـسـتـگـی تـیترها، عناوین مقالات، مصاحبه‌ها، سخنرانیها، شایعات، جنگ روانی و حتی سوءاستفاده از تریبون مجلس و نحوه مـوضـع‌گـیریها علیه خدمات دولتی که همه چیز خود را وقف خدمت به نظام نموده و فضاسازیها علیه شورای نگهبان مشخص می‌شود واقعا فقر سیاسی در این جریانها در حد اعلای خود وجود دارد. آنها نیز به این نکته توجه ندارند که راه اصولی معرفی خود و رقابت با رقبای اصولگرا تنها تضعیف، تهمت، وارونه نشان دادن حقایق و هماهنگی با مواضع دشمنان ملت نیست. ‌ ‌

به هر حال برای ویرانی و تخریب آسانترین و کوتاهترین راهها پیش روی قرار دارد. ولی می‌توان زمانی که احساس می‌کنید به فرض از یکهزار اقدام مثبت دولت و مجلس اصولگرا ده درصد اشکال و انتقاد وجود دارد، راه صحیح نفی نود درصد دیگر نیست بلکه می‌توان با طرح انتقاد راههای بهتر و عملی‌تر خود را کـه کمترین اشکال را داشته مطرح و با اطمینان گفت این اقدام معرف غنای فکری و صداقت در گفتار و رفتار و تقید فعالان و ضابطه‌مندی گرایشها و توجه بـه مـصـالـح مـردم و تـلاش بـرای آرامـش فـضای فکری جامعه است. در غیر اینصورت این قضاوت همچنان باقی خواهد بود که، کسان و یا جریانی که خود فـقـرای سـیـاسـی هـستند، چگونه می‌خواهند به غنای سیاسی و جریان‌سازی فکری جامعه کمک کنند و ایده خود را نهادسازی نمایند؟ ‌

نصر عزیزی