چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مولوی خوانی با كافكا


مولوی خوانی با كافكا

دیری است كه بانگ روح نواز اندیشه و كلام مولانا جلال الدین محمد بلخی, جان های تشنگان را سیراب می كند و آتش مدام بر بیشه اندیشه آنان می زند یكی از تحقیق های پربار این سال ها در زبان فارسی, «بانگ آب دریچه ای به جهان نگری مولانا» است

۱- دیری است كه بانگ روح نواز اندیشه و كلام مولانا جلال الدین محمد بلخی، جان های تشنگان را سیراب می كند و آتش مدام بر بیشه اندیشه آنان می زند. یكی از تحقیق های پربار این سال ها در زبان فارسی، «بانگ آب: دریچه ای به جهان نگری مولانا» است. این كتاب كه مزین به پیشگفتار استاد مصطفی ملكیان، دین پژوه و متأله معاصر است افق های جدیدی را پیش چشمان مشتاقان مولانا می گشاید.

ملكیان معتقد است، مولانا جهان نگری خود را در پیرامون كانونی كه نامش «خدا» است متبلور می سازد. از این رو، می توان كل جهان نگری او را مجموعه پاسخ هایی دانست كه وی به پرسش هایی كه درباره خدا پرسیدنی اند می دهد. ملكیان كوشیده است در این مقدمه پرمغز به مجموعه پرسش هایی كه درباره خدا پرسیدنی اند سامانه منطقی بدهد و جمعاً پنجاه فقره سؤال را مطرح كرده كه اغلب هر سؤال در دل خود، دو سه سؤال را به عنوان مثال ملكیان می پرسد «آیا لفظ « خدا »(و معادل های آن در دیگر زبان های جهان)، در عالم واقع، به وسیع ترین معنای این اصطلاح، مصداق دارد یا نه؟ اگر پاسخ منفی است، یعنی« خدا »اسمی است بی مسما و در عالم واقع، موجودی وجود ندارد كه بتوان این نام را به او داد، چرا اكثر قریب به اتفاق انسان ها، در طول تاریخ، معتقد به وجود او بوده اند؟ یعنی چه علت/ علل غیرمعرفتی موجب پیدایش تصور خدا در اذهان و نفوس انسان ها و موجب زایش تصدیق به وجود او شده است/ اند؟» و این پرسش را درمی اندازد كه «اگر خدا موجودی متشخص اما ناانسان وار است، انسان چگونه می تواند با او ارتباط و داد و ستد و تعامل داشته باشد؟ و ربط و نسبت همه موجودات غیر او با او چگونه است؟» و در نهایت این كه «اگر درد و رنج های گریزناپذیر وجود دارند، چگونه می توان گفت كه خدا وجود دارد؟»

ملكیان كوشیده است در خلال طرح این سؤالات آرمان جهان نگری مولانا را در حوزه های معرفت شناسی، هستی شناسی، خداشناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی و وظیفه شناسی (=اخلاق شناسی) نشان دهد.

از همه این موارد گذشته، نویسنده كتاب كوشیده است با تدقیق در مثنوی معنوی مولانا، فیه مافیه و كلیات شمس او، اركان جهان نگری مولانا را در حوزه های پیش گفته استخراج و پیش چشم خواننده آورد. نویسنده كتاب را در هفت فصل «انسان و ساحات وجودی او» ، «رابطه انسان و خدا» ، «رنج» ، «عشق» ، «معرفت» ، «اخلاق» و «خدا» تدوین كرده است و در عین آشنایی با آثار شارحان مولانا، هیچ یك از استنباط های خود را به قول شارح و مفسری مستند نكرده است و همه شواهد و قرائن را در سخن خود مولانا جسته است؛ و دیگر این كه این استنباط ها در نوع خود بسیار بدیع است. این كتاب را نشر «شور» در ۳۲۰ صفحه، هزار نسخه و به قیمت ۴۰۰۰ تومان در زمستان ۸۴ منتشر كرده است.

۲- سال ،۲۰۰۵ سال سارتر بود. ژان پل سارتر (۱۹۰۸- ۱۹۸۰)، فیلسوف بزرگ فرانسوی، در زمینه های گوناگون از فلسفه تا ادبیات، اخلاق و سیاست نوشت. او فیلسوفی بود كه آیین اگزیستانسیالیسم با نام او همراه شد و در قامت مبارزی فعال در جنبش مقاومت ضد فاشیستی در ایام اشغال فرانسه در جنگ جهانی دوم ظهور كرد. او روشنفكر نام آور سده بیستم بود. در تاریخ فلسفه كمتر فیلسوفی را می توان یافت كه در طول زندگی اش آوازه ای چنان بلند یافته باشد. او در بیشتر كشورهای جهان شناخته شده بود و آثارش به زبان های مختلف ترجمه می شد. او مهمترین متافیزیسین سوبژكتیویته و واپسین اومانیست دانسته می شد. زندگی كولی وار، بیزاری اش از دنیا و اخلاق بورژوازی، خشونت كلام و تناقض های پنهان نشدنی اندیشه هایش و تعهدش به آزادی و برابری، او را بیانگر دورانش كرده بود.

سارتر فیلسوفی رئالیست و اومانیست بود كه نخست درباره پدیدارشناسی، هستی شناسی و اگزیستانسیالیسم نوشت و بعد برداشتی انتقادی و اومانیستی از ماركسیسم را پیش كشید. در پانزده سال آخر زندگی اش با رواج ساختارگرایی و پساساختارگرایی توجه به كار او كاهش یافت. برخی بر این باورند كه دیگر نمی توان گفت سارتر فیلسوف معاصر ما است. حال ۲۶ سال از مرگ سارتر می گذرد و او دیگر آن شهرت قدیم را ندارد. ژاك دریدا، فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی معاصر، بر این باور بود كه او اندیشه های هگل، هوسرل و هایدگر را درك نكرده است. همچنین فوكو معتقد بود كه سارتر «فیلسوف سده نوزدهم» است، اما كسانی همچون ژیل دلوز نیز بودند كه او را فیلسوفی نامیدند كه «هوای تازه و پاك بود... روشنفكری بود كه به تنهایی شرایط روشنفكری را عوض می كرد» . و رولان بارت نیز او را بسیار ستود و از سارتر تاثیر فراوان گرفت. بابك احمدی، نویسنده پرتلاش آثار فلسفی معتقد است «برخی از نكته ها كه سارتر مطرح كرده بود به گفتمان پسامدرن نزدیكند. مهمترین آنها كشف بزرگ فلسفی او یعنی« امكان ناضرور»(Contingence) هستی امور و هستندگان بود كه او به دلیل آن از تقدم وجود بر ماهیت انسان یاد و از بینش ذات باورانه ای كه بنا به آن خویشتن همیشه پیش روی خود و در آگاهی، حاضر است، انتقاد می كرد» . احمدی می نویسد كه ما در دنیایی زندگی نمی كنیم كه آزادی مان محترم شناخته نشود، لذا «ناگزیریم كه به آزادی بیندیشیم، آن را بیازماییم و برای آن پیكار كنیم. در مركز كار فكری سارتر مفهوم آزادی قرار داشت. شرط عقل نیست كه وقتی به معنای آزادی گزینش ها و طرح اندازی های انسانی فكر می كنیم، كار سارتر را نادیده بگیریم» . اما احمدی یك «دلیل شخصی» نیز برای نوشتن این كتاب مطرح می كند و آن این كه سارتر فیلسوف محبوب او در سال های جوانی بوده است و هنوز هم صدای او در گوشش یادآور اشتیاق به آزادی و عدالت و پیش راندن اندیشه و كنش در این مسیر است. این كتاب در هشت فصل «سارتر در دنیا» ، «پدیدارشناسی و روان كاوی وجودی» ، «هستی شناسی پدیدار شناسانه» ، «آزادی و گستره اخلاق» ، «روشنفكر و كردار سیاسی» ، «نقد خرد دیالكتیكی» ، «فقر نظریه ادبی» و «آفرینش ادبی» تدوین شده است. این كتاب را نشر مركز به قلم بابك احمدی در سال ۱۳۸۴ ، در ۶۲۸ صفحه، ۲۰۰۰ نسخه و به قیمت ۷۶۰۰ تومان منتشر كرده است.

۳- چندی است دایره المعارف نویسی و ترجمه دایره المعارف ها در كشور ما از رونق بسیاری برخوردار شده است. در این میان «دانش نامه نظریه های ادبی معاصر» فرهنگی است كه مهمترین نظریه های ادبی قرن بیستم را در قالب مقاله هایی فشرده معرفی می كند. هریك از مدخل های این فرهنگ به معرفی یك نظریه، اصطلاح یا حوزه ای خاص می پردازد و حتی الامكان می كوشد تا تصویر روشنی از آن به دست دهد. در غالب مدخل های این فرهنگ نگرش و شیوه ای انتقادی در پیش گرفته شده است؛ به این معنی كه نویسنده هر مدخل كوشیده است به دور از هرگونه قطعیت نگری سویه های گوناگون موضوع را بررسی كند، رابطه آن با سایر دیدگاه ها و اصطلاحات را روشن كند، قوت و ضعف های آن را آشكار و جایگاه آن را در گفتمان ادبی امروز نشان دهد.

این كتاب محصول كار بیش از ۱۵۰ تن از متخصصان حوزه های گوناگون است و در سال ۱۹۹۳ از سوی دانشگاه تورنتو منتشر شده است. كتاب از سه بخش «رویكردها» ، «چهره ها» و «مفاهیم» تشكیل شده است كه مترجمان به دو دلیل بخش دوم را كنار گذاشته اند: «یكی این كه در سال های اخیر كتاب های متعددی در معرفی چهره ها و متفكران معاصر به فارسی منتشر شده است؛ دیگر این كه ترجمه آن بخش حجم كتاب را بسیار افزایش می داد» . از سوی دیگر، مترجمان چند مدخل دیگر را كه جایشان در این فرهنگ خالی است، از منابع دیگر ترجمه كرده و به آن افزوده اند.مترجمان به دو نكته اساسی در باب دشواری های كارهایی این چنین اشاره كرده و می نویسند: «یكی این كه چون برخی از مفاهیم این كتاب به تازگی وارد حوزه فرهنگی زبان فارسی شده اند، برابر جاافتاده ای در زبان فارسی ندارند. در این موارد، ناگزیر دست به واژه سازی زده ایم؛ واژه هایی كه در مواردی شاید چندان دلچسب نباشند و حتی گاه شكل جعلی و نامتعارف پیدا كرده باشند. نكته دیگر این كه در مورد برخی از مفاهیم اصلی امكان انتخاب یك برابر واحد ناشدنی بود. مثلاً می توان به واژه discourse اشاره كرد كه در بافت های مختلف، معانی متفاوتی پیدا می كند و در نتیجه برابرهای متفاوتی _ گفتمان، سخن و نقل قول _ طلب می كند.

این دانشنامه در حدود ۱۸۰ مدخل دارد كه از« آشنایی زدایی»آغاز می شود و با« هژمونی »پایان می یابد. این دانشنامه برای عموم كسانی كه به علوم انسانی علاقه دارند مفید و مثمرثمر است. كتاب ویراسته ایرنا ریما مكاریك را مهران مهاجر و محمد نبوی كه كارنامه درخشانی در گزینش و ترجمه آثاری چنین دارند به فارسی برگردانده اند و نشر آگه آن را در سال ،۱۳۸۴ در ۵۹۴ صفحه و تیراژ ۱۱۰۰ نسخه و به قیمت ۶۵۰۰ تومان منتشر كرده است.

۴- در سوم ژوئیه ۱۸۸۳ در پراگ در یك خانواده یهودی آلمانی زبان، نخستین فرزند بازرگان هرمان كافكا متولد شد و نامش را فرانتس گذاشتند. به زعم كونترآندرس:« ...ظاهراً دنیای كافكا چهره ای كج و معوج دارد، اما به واقع او صورت به ظاهر عادی دنیای ما را كج و معوج می نمایاند تا آشفتگی آن را برملا كند. در عین حال رفتار او در برابر این صورت آشفته به گونه ای است كه گویی با پدیده ای كاملاً عادی سر و كار دارد. وصف این واقعیت شگرف كه چنین دنیای آشفته ای عادی انگاشته می شود، دقیقاً از این طریق میسر می شود ».

كافكا نه در پی هنر متعالی است و نه قدیس، نه رویاپرداز است و نه اسطوره نگار یا سمبولیست. دست كم این كه هیچ یك از این ها بارزترین وجه مشخصه او نیست. كافكا در اصل حكایت پردازی است واقع گرا. كافكا همواره نام ها را دگرگون می كند، در حالی كه حاصل این كار چیزی جز ایجاد ابهام نیست. چرا؟

تنها به یك دلیل. كافكا می كوشد پیشاپیش راه را بر پیش داوری هایی كه معمولاً با نام ها عجین شده اند ببندد تا خواننده و حتی شخص خود او را وادارد با آنچه سر گفتن دارد به دور از هر پیش داوری روبه رو شود و در برابر آن رفتاری پیش گیرد كه برای دریافت، بیان، تفهیم و پذیرش حقیقت هرچه كمتر مزاحمت ایجاد شود. اگر رئالیسم مفهومی فلسفی داشته باشد، آن مفهوم چیزی جز این نیست. البته نباید تصور كرد كه برگردان نام ها در آثار كافكا هربار به طور كنشی آگاهانه انجام می گیرد. برای كافكا نگاه از زاویه «بیگانگی »به اصطلاح دیدگاه طبیعی به شمار می آید. به فرض محال اگر كافكا در زمینه ای نیاز به دستكاری عمدی داشت، آن زمینه نه بیگانه سازی، كه از میان برداشتن بیگانگی بود.در آثار كافكا، اشیا و رویدادها به خودی خود دلهره آور نیستند. آن چه مایه وحشت خواننده می شود این است كه شخصیت های او در برابر آنها بی تفاوت می مانند و همان واكنشی را بروز می دهند كه در برابر اشیا و رویدادهای عادی از آنها دیده می شود.اما منظور از« داستان های كوتاه كافكا »چیست؟ این مجموعه مشتمل بر آثاری است كه در زمان حیات نویسنده و نیز پس از مرگ او به این نام خوانده شدند. اگرچه فرانتس كافكا وصیت كرده بود نوشته های چاپ نشده اش سوزانده شود، اما این دوست صمیمی و وصی او ماكس بود كه از انجام این كار سرباز زد و تعدادی از برجسته ترین آثار ادبی قرن بیستم را از نابودی رهانید. چه، كافكا از خویشتن خویش ناخشنود بود.این كتاب را علی اصغر حداد به گونه ای روان به فارسی برگردانده ونشر ماهی آن را در زمستان ،۸۴ با تیراژ ۲۰۰۰ نسخه و به قیمت ۸۲۰۰ تومان منتشر كرده است.

مسعود خیرخواه