پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

كارآفرینی اجتماعی


كارآفرینی اجتماعی

كارآفرینان اجتماعی افرادی هستند كه از فرصتهای پیش آمده به خوبی استفاده كرده و با ایجاد تغییراتی چیزهای جدیدی را می آفرینند

كارآفرینان‌ اجتماعی‌ افرادی‌ هستند كه‌ از فرصتهای‌ پیش‌ آمده‌ به‌ خوبی‌ استفاده‌ كرده‌ و با ایجاد تغییراتی‌ چیزهای‌ جدیدی‌ را می‌آفرینند .

كارآفرین‌ همیشه‌ در جستجوی‌ تغییر است‌ و به‌ آن‌ حساسیت‌ نشان‌ می‌دهد و در یك‌ فرصت‌ استثنایی‌ از آن‌ استفاده‌ می‌كند .

كارآفرینی‌ ابزار بسیار مهمی‌ در توسعه‌ اقتصادی‌ است‌ كه‌ عمده‌ترین‌ تاثیر خود را با ایجاد شغل‌ نشان‌ می‌دهد .

كارآفرینان‌ برخی‌ كارها را برای‌ اولین‌بار انجام‌ می‌دهند و از این‌رو همیشه‌ ریسك‌پذیرند .

كارآفرینان‌ نیازی‌ نیست‌ مخترع‌ باشند بلكه‌ آنها به‌ سادگی‌ نیاز دیگران‌ را برای‌ ابداع‌ ازطریق‌ آفرینش‌ ایده‌های‌ نو برطرف‌ می‌كنند .

موسسات‌ آموزشی‌ باید كارآفرین‌ اجتماعی‌ تربیت‌ كنند تا بتوان‌ با روشهای‌ جدید به‌ پیشرفت‌ اجتماعی‌ دست‌ یافت .

●مقدمه‌

‌ ‌مفهوم‌ كارآفرینی‌ تحت‌الشعاع‌ مسائل‌ جامعه‌ قرار گرفته‌ و از حد یك‌ شعار فراتر نرفته‌ و به‌ صحنه‌های‌ كسب‌وكار و سازمان‌ هنوز وارد نشده‌ است. در اكثر كشورهای‌ توسعه‌یافته، مفهوم‌ كارآفرینی‌ در سطوح‌ اقتصادی‌ جاافتاده‌ به ‌طوری‌ كه‌ جوانان‌ می‌توانند خود را به‌ یك‌ قهرمان‌ تجاری‌ تبدیل‌ كنند. ولی‌ در كشور ما كارآفرینی‌ اقتصادی‌ بیشتر اشتباهاً‌ به‌ عنوان‌ ایجاد شغل‌ به‌ كار برده‌ می‌شود.(۱) كارآفرینی‌ از دیدگاههای‌ مختلف‌ مورد بررسی‌ قرار گرفته‌ به‌طوری‌ كه‌ پیتر دراكر، مك‌كله‌ لند، توماس‌ بگلی‌ و دیوید بوید نظرات‌ متفاوت‌ و گوناگونی‌ در خصوص‌ مفهوم‌ كارآفرینی‌ ارائه‌ كرده‌اند. برخی‌ از محققان‌ در مورد هدف‌ و انگیزه‌ كارآفرینان‌ و بعضی‌ دیگر خصوصیات‌ و ویژگیهای‌ آنان‌ را مورد مطالعه‌ قرار داده‌اند. كارآفرینی‌ به‌ مفهوم‌ اجتماعی‌ كمتر كانون‌ توجه‌ نظریه‌پردازان‌ مدیریت‌ و اقتصاد قرار گرفته، مطالعات‌ و بررسیهای‌ انجام‌ شده‌ نیز حاكی‌ از آن‌ است‌ كه‌ به‌ این‌ بخش‌ از كارآفرینی‌ توجهی‌ نشده‌ به‌ طوری‌ كه‌ اكثر مطالعات‌ و پژوهشها در زمینه‌ كارآفرینی‌ به‌ مفهوم‌ اقتصادی‌ آن‌ است. این‌ نوع‌ كارآفرینی‌ منفعت‌ موسسه‌ اجتماعی‌ را با تصویری‌ از انضباط، نوآوری‌ و وابستگی‌ اجتماعی‌ بیان‌ می‌دارد و ریشه‌ در تعاملات‌ انسانی‌ و روابط‌ اجتماعی‌ بشری‌ دارد. كارآفرینی‌ اجتماعی‌ پدیده‌ یا نظریه‌ جدیدی‌ نیست‌ بلكه‌ پیدایش‌ آن‌ مقارن‌ با به‌ رسمیت‌ شناختن‌ و ایجاد موسسات‌ و بنگاههاست. كارآفرینان‌ اجتماعی‌ نگرشهای‌ خلاقانه‌ برای‌ حل‌ مسائل‌ اجتماعی‌ را جهت‌ ایجاد ارزش‌ اجتماعی‌ به‌ كار می‌برند و دارای‌ خصوصیات‌ و ویژگیهای‌ خاص‌ خود یعنی‌ عاملان‌ تغییر در بخش‌ اجتماعی، پذیرش‌ ماموریت‌ برای‌ ایجاد و بقا ارزش‌ اجتماعی، شناسایی‌ و ترغیب‌ فرصتهای‌ جدید، به‌ كارگیری‌ فرایند مستمر نوآوری‌ و اقدام‌ جدی‌ به‌ وسیله‌ منابع‌ دردسترس‌ كه‌ در نهایت‌ به‌ ارزش‌سازی‌ اجتماعی‌ و بقا موسسه‌ اجتماعی‌ منجر می‌گردد، از این‌رو، باتوجه‌ به‌ ویژگیهای‌ خاص‌ و بارز كارآفرینان‌ اجتماعی‌ بایستی‌ افرادی‌ كه‌ صلاحیت‌ كارآفرینی‌ اجتماعی‌ را دارند تشویق‌ و به‌ آنان‌ پاداش‌ داده‌ شود تا قادر به‌ فعالیت‌ در زمینه‌های‌ اجتماعی‌ باشند.

●تعاریف‌ كارآفرینی‌

‌ ‌پیتر دراكر كارآفرینی‌ را از دیدگاه‌ فردی‌ مورد توجه‌ قرار داده‌ و كارآفرینان‌ را صرفاً‌ عامل‌ تغییر نمی‌داند، بلكه‌ می‌گوید آنان‌ افرادی‌ هستند كه‌ از فرصتهای‌ پیش‌ آمده‌ (تكنولوژی، سلیقه‌های‌ مصرف‌كننده، مزیتهای‌ اجتماعی‌ و غیره) به‌ خوبی‌ استفاده‌ كرده‌ و با ایجاد تغییراتی‌ چیزهای‌ جدیدی‌ را می‌آفرینند. با توجه‌ به‌ تعریف‌ فوق، كارآفرین‌ همیشه‌ در جستجوی‌ تغییر است‌ و به‌ آن‌ حساسیت‌ نشان‌ می‌دهد و در یك‌ فرصت‌ استثنایی‌ از آن‌ استفاده‌ می‌كند. كارآفرینان‌ اجازه‌ نمی‌دهند آزادی‌شان‌ به‌وسیله‌ منابع‌ اولیه‌ محدود شود و منابع‌ را برای‌ نیل‌ به‌ اهداف‌ كارآفرینی‌ بسیج‌ می‌كنند. از این‌رو، كارآفرینی‌ ابزار بسیار مهمی‌ در توسعه‌ اقتصادی‌ است‌ كه‌ عمده‌ترین‌ تاثیر خود را ازطریق‌ ایجاد اشتغال‌ نشان‌ می‌دهد و برای‌ نیل‌ به‌ این‌ مهم، زمینه‌سازی‌ فرهنگی‌ و آماده‌سازی‌ جامعه‌ بایستی‌ مدنظر قرار گیرد.(۲)

‌ ‌كارآفرینان‌ دارای‌ رفتار پیچیده‌ هستند و هیچ‌ نظریه‌ای‌ نمی‌تواند رفتار آنان‌ را تشریح‌ كند. شاید اولین‌ و مهمترین‌ نظریه‌ مربوط‌ به‌ زمینه‌های‌ روانی‌ كارآفرینان‌ توسط‌ دیوید مك‌ كله‌ لند در دهه‌ ۱۹۶۰ مطرح‌ گردید. مك‌ كله‌ لند بیان‌ می‌دارد كه‌ كارآفرینان‌ افرادی‌ هستند كه‌ نیاز فراوانی‌ به‌ موفقیت‌ دارند و مخاطرات‌ بالایی‌ را می‌پذیرند و چنین‌ ریسكهایی‌ آنان‌ را به‌ فعالیت‌ مداوم‌ تحریك‌ می‌كند. مك‌ كله‌ لند معتقد بود در جوامعی‌ كه‌ گرایش‌ به‌ تولید بیشتر باشد افراد نیاز بالایی‌ برای‌ موفقیت‌ دارند.

‌ ‌سایر محققان‌ درمورد اهداف‌ و انگیزه‌ كارآفرینان‌ به‌ مطالعه‌ و بررسی‌ پرداخته‌اند و بیان‌ داشته‌اند كه‌ سلامت، قدرت، اعتبار، امنیت، عزت‌ نفس‌ و خدمت‌ به‌ جامعه‌ از ویژگیهای‌ آنان‌ است. در اواسط‌ دهه‌ ۱۹۸۰ توماس‌ بگلی‌ و دیوید بوید ادبیات‌ روانشناسی‌ در كارآفرینی‌ را موردمطالعه‌ قرار دادند كه‌ تلاشی‌ بود برای‌ تمایز بین‌ كارآفرینان‌ و افرادی‌ كه‌ واحدهای‌ تجاری‌ كوچك‌ را اداره‌ می‌كنند كه‌ درنهایت‌ به‌ شناسایی‌ پنج‌ بعد كارآفرینی‌ منجر گردید كه‌ عبارتند از:(۳)

بعد اول: نیاز به‌ موفقیت: نیاز به‌ توفیق‌ یك‌ انگیزه‌ مشخص‌ بشری‌ است‌ كه‌ از احتیاجات‌ دیگر انسانی‌ متمایز است. افراد توفیق‌گرا مخاطره‌جویی‌ را درحد متوسطی‌ ترجیح‌ می‌دهند زیرا آنان‌ معتقدند كه‌ كوششها و تواناییهایشان‌ بر نتیجه‌ كار تاثیر می‌گذارند و علاقه‌ فراوانی‌ برای‌ یافتن‌ موقعیتی‌ دارند كه‌ موفق‌ به‌ یك‌ بازخور واقعی‌ از نحوه‌ رفتار خویش‌ گردند. طبق‌ مفهوم‌ نیاز به‌ موفقیت‌ مك‌ كله‌ لند، نیاز به‌ موفقیت‌ كارآفرینان‌ بسیار بالاست.

بعد دوم: كانون‌ كنترل: این‌ عقیده‌ فردی‌ كه‌ شانس‌ یا سرنوشت، زندگی‌ شخصی‌ آنها را كنترل‌ نمی‌كند از خصوصیات‌ ویژه‌ كارآفرینان‌ است. كارآفرینان‌ و مدیران‌ هر دو تمایل‌ دارند فكر كنند كه‌ خودشان‌ راه‌ و روش‌ هر چیزی‌ را می‌دانند و شانس‌ و اقبال‌ نقشی‌ در زندگی‌ شخصی‌ و كاری‌ آنان‌ ندارد.

بعد سوم: تحمل‌ مخاطره: كارآفرینانی‌ كه‌ تمایل‌ به‌ ریسكهای‌ متوسط‌ دارند نسبت‌ به‌ كارآفرینانی‌ كه‌ ریسك‌ نامعقولی‌ را می‌پذیرند بازده‌ بالاتری‌ را به‌دست‌ می‌آورند.

بعد چهارم: تحمل‌ ابهام: تا اندازه‌ای‌ هر مدیری‌ خیلی‌ از تصمیمات‌ را با اطلاعات‌ نادرست‌ و نامشخص‌ اتخاذ می‌كند. اما كارآفرینان‌ ممكن‌ است‌ با ابهامات‌ بیشتری‌ مواجه‌ شوند؛ به‌ خاطر اینكه‌ ممكن‌ است‌ برخی‌ از كارها را برای‌ اولین‌بار انجام‌ دهند از این‌رو، همیشه‌ در زندگی‌ خود مخاطره‌ می‌پذیرند.

بعد پنجم: رفتار نوع‌: A این‌ نوع‌ رفتار، تمایل‌ به‌ انجام‌ كار بیشتر در زمان‌ كمتر اشاره‌ دارد و اگر نیاز به‌ انجام‌ چنین‌ كاری‌ باشد، علی‌رغم‌ ایرادهای‌ دیگران‌ كارآفرینان‌ آن‌ را انجام‌ می‌دهند. موسسان‌ و بنیانگذاران‌ شركتهای‌ كوچك‌ تجاری‌ تمایل‌ به‌ درجه‌ بالایی‌ از نوع‌ رفتار A نسبت‌ به‌ دیگر رفتارها دارند.

‌ ‌به‌ طور واضح‌ كارآفرینان‌ برای‌ اقدام‌ به‌ یك‌ كار تجاری‌ بیشتر از همه‌ به‌ اعتماد به‌ نفس، خودهدایتی، خوش‌بینی‌ و تشویق‌ نیاز دارند. گاهی‌ اوقات‌ كارآفرینان‌ تصمیم‌ می‌گیرند تا به‌ یك‌ سرمایه‌گذاری‌ جدید اقدام‌ كنند؛ چرا كه‌ نمی‌خواهند افقها و چشم‌انداز آینده‌ خود را نادیده‌ بگیرند، آنان‌ تمایل‌ به‌ ریسك‌ تضمینی‌ با سود مالی‌ دارند. در مواجه‌ با این‌ شرایط، بسیاری‌ از افراد كارآفرین‌ برای‌ كنترل‌ سرنوشت‌ شغلی‌ و حرفه‌ای‌ خود تشویق‌ می‌شوند، در مدیریت‌ و در جاهای‌ مختلف‌ شما می‌توانید برخی‌ از این‌ كارآفرینان‌ را ببینید.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.