چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

محبت سنگفرش راه شیری


محبت سنگفرش راه شیری

نقد روانشناختی و اجتماعی مجموعه «مسافران»

مجموعه «مسافران» که چند ماهی میهمان صفحه‌های تلویزیون ما بود. مجموعه طنز شبانگاهی بود که از شبکه سوم سیما شب‌ها پخش می‌شد. این مجموعه شبانگاهی پس از مدت‌ها غیبت سریال‌های طنزآمیز روی آنتن رفت.

این مجموعه با گردآوری بعضی بازیگران جدید سعی کرد اثرنوینی را از خود بر جای گذاشته و سنت پیشین طنزهای تلویزیونی را در هم شکند. سریال مسافران با هدف به نمایش گذاشتن مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مردم و با نگاهی جدید به طنز وارد عرصه شد و رفته رفته مخاطبان جدیدی را به خود جلب کرد. این سریال به سرپرستی نویسندگان، «پیمان قاسم‌خانی» و کارگردانی «رامبد جوان» پخش شد. داستان این مجموعه مربوط می‌شد به جمعی از اعضای کنفدراسیون راه‌شیری که متوجه سیاره کوچک آبی رنگی شدند که ساکنان این سیاره با تخریب محیط‌زیست و فعالیت‌های آسیب‌رسانشان نادانسته تعادل کهکشان‌ها را بر هم زده بودند. از این رو کنفدراسیون «راه شیری» چهار مأمور خود را با هیبت و لباس آدمی به زمین فرستاده تا تحقیقات گسترده خود را پیرامون فعالیت و عملکردهای این موجودات به انجام رسانند.

این موجودات فضایی در نهایت همسایه یک کله‌پز شده و درگیر برخی مسائل اجتماعی، زیستی، فرهنگی و ... زمینی‌ها شدند.

مجموعه مسافران ایده‌ای نو در عرصه طنز وارد کرد و با نگاهی بیطرفانه به مسائل اجتماعی زمینیان و گاه مردمان یک کشور پرداخت. گذشته از انتقادات هنری و فنی که به این سریال وارد است نقد اجتماعی و روانشناختی آن خالی از اهمیت نیست.

بطور کلی طنزهای اجتماعی، فرهنگی و ... غالباً مسائل را از دیدگاه و منظرهای مختلفی نگاه کرده و سعی می‌کنند بیننده را با موضوعات، مشکلات و دغدغه‌های اجتماعی روز آشنا کرده و آنها را به چالش کشد. طنز مسافران نیز از یک دیدگاه بالا به پائین به مسائل اجتماعی زمینی‌ها و مردم یک کشور نگاه کرد. با این شیوه که موجودات فضایی که از کهکشان‌ها در زمین جای خوش کرده بودند بی‌هیچ اطلاعی از آداب و رسوم افراد با همان تفکرات فضایی خود مسائل اجتماعی زمینی‌ها را ملاحظه کرده و سعی در برقراری ارتباط با ساکنان زمین می‌کنند و این تضاد بین زمینی‌‌ها و فضایی‌ها گاه خود لحظات طنزآمیزی را به همراه می‌آورد و این تضاد تنها در رفتار اجتماعی و منش فضایی‌ها و زمینی‌ها قابل مشاهده بود. این سریال فرصت مناسبی برای اطلاع‌رسانی و دادن دانشی به افراد درباره کهکشان‌ها و وضعیت قبلی و فعلی فضا بود. آنچه از مشاهدات روزانه برمی‌آید غالب مخاطبان این سریال شبانگاهی کودکان بودند. کودکان غالباً ذهنیات و تصوراتی خارق‌العاده از فضا و موجوات فضایی دارند آنها با کنجکاوی‌ها و خیالبافی‌شان از موجودات فضایی تمایل دارند اطلاعات زیادی درباره فضا به دست آورند. کودکان و نوجوانان خصوصاً آنان‌که در سن ۶ تا ۱۲ سالگی قرار دارند به‌دلیل ناشناخته بودن فضا، کرات، ستاره‌ها و کهکشان‌ها ذهن کنجکاوتری داشته و تمایل دارند اطلاعات جامع‌تری درباره آن به‌دست آورند. لذا در این سنین که دوره رشدی نهفتگی هم نامیده می‌شود، کودک تمایل زیادی به کسب دانش و اطلاعات داشته و از میان کتاب‌ها، اینترنت و برنامه‌های تلویزیونی به‌دنبال کشف ناشناخته‌هایش است. لذا این برنامه در نوع خود می‌توانست فرصت مناسبی برای دادن اطلاعات به کودکان باشد.

مسافران این مجموعه که ابتدا با هدف نجات تعادل کهکشان از آثار تخریبی محیط زیست زمینی‌ها پا به این کره آبی‌رنگ گذاشته بودند در نهایت هدف اصلی را گم کرده و سایر رفتارهای مخرب اجتماعی را عامل به هم ریختن تعادل کهکشان‌ها برمی‌شمرند و هر روزه با گزارشی رادیویی و ماهواره‌ای به کنفدراسیون تنها این عوامل را عامل بهم ریختن تعادل کرات و کهکشان‌ها می‌دانند. بجز چند قسمت که به موضوعات پیرامون محیط زیست می‌پردازد بقیه معضلات زمینی‌ها را تنها مسائل اجتماعی آنها مطرح می‌کند.

همان‌طور که اشاره شد، موضوع نوین این مجموعه طنز می‌توانست پیرامون اثرات تخریب محیط زیست و اثر آن بر هوا و یا فضا اطلاعات جامع‌تری را در اختیار کودکان و یا حتی سایر بینندگان قرار دهد. زیرا مطالعات نشان می‌دهد کودکان از طریق شخصیت‌های محبوب تلویزیونی و به زبانی واضح همراه با جلوه‌های ویژه تصویری، یادگیری بیشتری به دست می‌آورند و تلاش بیشتری در کسب اطلاعات جدید می‌کنند.

آنچه در این سریال مسلم است آن است که بازیگران این مجموعه با ارائه دیالوگ‌ها و اظهارنظرهای کلامی سعی می‌کردند مفاهیم را به دیگری بفهمانند اما کارگردان گاه فراموش می‌کند بازیگران مجموعه فضایی هستند و از سایر راه‌های ارتباطی مثل توضیح دادن به‌وسیله دست یا سایر حرکات بدنی چندان استفاده کافی نکرده است و این مسئله باعث شد برخی اطلاعات به نظر بیننده غیرواقعی آمده و جمع زیادی از مخاطبان بزرگسال خود را از دست بدهد.

هر چند این مجموعه فضایی کاملاً شاد نداشت اما مطرح کردن هوشمندانه مسائل اجتماعی و نگاهی جدید به مسائل پیش‌پا افتاده و مشکلات فراموش شده زمینی‌ها گاه طنزی شاد و گاه تلخ را به همراه می‌آورد. طنزی که بیننده را گاه قانع می‌کرد و گاه به فکر فرو می‌برد و این جریان با پایان فیلم و تهیه گزارش برای کنفدراسیون توسط «بهرام» بیننده را از چالش پیش آمده بیرون کشیده و راه‌حلی را ناخودآگاه در ذهن او متبادر می‌سازد اما بعضی وقت‌ها جمع‌بندی پایان فیلم ذهن به چالش کشیده بیننده را قانع نساخته و او با پرسشی بی‌پایان این مسئله اجتماعی را در ذهن خود نگه می‌دارد البته روانشناسان معتقدند اگر مسئله‌ای در نهایت به نتیجه نرسیده و یک سؤال همیشگی در ذهن بیننده ایجاد کند، ذهن کنجکاو آدمی سعی در حل مسئله و پاسخ به پرسش بی‌پایان خود می‌کند و این نکته باقی‌مانده از سریال مسافران نکته قابل توجهی است.

این مجموعه تلویزیونی هر چند سعی کرد مسائل اجتماعی را به چالش بکشد اما گاه فراموش می‌کرد که خود خواسته یا ناخواسته معضل اجتماعی جدیدی را در جامعه رواج می‌دهد؛ یکی از این مسائل چشم‌پوشی شده مسئله پررنگ‌کردن تفاوت‌‌های میان زنان و مردان و تلاش مردان برای پررنگ‌کردن نقاط ضعف زنان است. هر چند شخصیت «فرید» نقش تعادلی داشت و سعی می‌کرد بین تضادها و افراد و حوادث پیش آمده تعادلی قابل قبول ایجاد کند و رفتارهای ناپسند را از پسندیده تفکیک کرده و چهره واقعی رفتارها را برای مسافران مجموعه توضیح قانع‌کننده و منطقی دهد. رفتار برخی شخصیت‌های محبوب داستان مثل «بهرام» یکی از نقاط روانشناختی مثبت این سریال بود. بهرام با خونسردی، تعامل و درایت مخصوص خودش با مسائل پیش آمده کنار می‌آمد و حل مسئله می‌کرد و خیلی اوقات رفتار متعادل بهرام همراه با ساده‌لوحی‌های فضایی‌اش فضای شاد را برای بیننده به همراه می‌آورد و البته مهم‌ترین نقطه قوت این سریال آن بود که نویسنده از قشر خاصی استفاده نکرده و باعث نگرانی و اعتراض قشری از جامعه نمی‌شود.

این مجموعه داستان با اشاره به این‌که اگر کسی ما را نشناسد و پای به این کره خاکی بگذارد ما را چگونه افرادی ارزیابی می‌کند؟ و ما از نگاه او چگونه مردمانی هستیم؟!

به راستی با وجود گزارشات پی در پی اگر روزی فضایی‌ها تصمیم می‌گرفتند با این همه معضلات اجتماعی کره خاکی را نابود سازند آنها به خاطر کدام یک از ویژگی‌های رفتاری ما را می‌بخشیدند و از انفجار کره زمین صرف‌نظر می‌کردند؟! شاید «داشتن احساس» و «رئوف بودن» توجیه مناسبی نباشد اما این مهربانی و احساس رأفت خود می‌تواند پیونددهنده میان فضایی‌ها نیز باشد. هر چند پایان این داستان خیالی به‌خاطر همین عاطفه و مهربانی میان زمینی‌ها بخوبی و خوشی تمام شد اما آیا ما زمینی‌ها برای معضلات اجتماعی‌مان از احساس، عاطفه، محبت و مهربانی نسبت به یکدیگر استفاده می‌کنیم؟!

کارشناس ارشد روانشناسی