سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

به خاطر روزهای نیامده صبر کن


به خاطر روزهای نیامده صبر کن

سهم ما جایی که نباید می‌رسد
فریاد ناتوانی‌ام
دل‌تنگ نداشته‌های آرزو
تنهایم بگذار تا فریادی نه سطری
تنهایم بگذار تا اشکی نه لبخندی در سکوت را به هیچ مهمان کنم
دل‌خوشی‌ام …

سهم ما جایی که نباید می‌رسد

فریاد ناتوانی‌ام

دل‌تنگ نداشته‌های آرزو

تنهایم بگذار تا فریادی نه سطری

تنهایم بگذار تا اشکی نه لبخندی در سکوت را به هیچ مهمان کنم

دل‌خوشی‌ام این که نباشد ...

کجاست؟

۲) یک لحظه،

تنها یک لحظه صبر کن این آخرین بار را!

هنوز لبخندت جاری زندگی‌ست

دستان‌ات که سختی روزهای رفته بر آن لمس لحظه‌هایم نبود

گرم و سبز

از تمامی کوچه‌های بن‌بست به پرواز همه‌ی پرندگان آزاد مهاجر نقب می‌زنند.

چشمان‌ات را نمی‌بندم

مرا نگاه کن!

در آغوش‌ام بیارام ....

۳) هوا که نباشد هرچه کوچک‌تر باشی راحت‌تری

در این بی‌نفسی قد می‌‌کشیم آفتاب را.

آن که بی‌غرض به شعرهایم گوش کند

به خانه‌اش دعوت‌ام کند؟

در کجای جهان بی‌وحشت فردا، بی‌‌خیالی، بی‌هیچ هیچی می‌توان از آن‌چه نیامده تا بیاید صبح

نوشت،

گفت،

خندید.

پژمان طرفه‌نژاد