چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

تعظیم شعائر و ارزش ها


تعظیم شعائر و ارزش ها

مسلمانان بر اساس جهان بینی توحیدی, پاره ای از امور را مطلوب و پسندیده می دانند که باید به آنها پایبند باشند و برخی از امور را زشت و ناپسند می شمارند و از آنها گریزانند معیار زشت و زیبا و پسند و ناپسند نیز «حق و باطل» است به این معنی که هر چه در مکتب اسلام, «حق» شمرده شود, پسندیده و هر چه باطل باشد ناپسند است

مسلمانان بر اساس جهان بینی توحیدی، پاره ای از امور را مطلوب و پسندیده می دانند که باید به آنها پایبند باشند و برخی از امور را زشت و ناپسند می شمارند و از آنها گریزانند. معیار زشت و زیبا و پسند و ناپسند نیز «حق و باطل» است به این معنی که هر چه در مکتب اسلام، «حق» شمرده شود، پسندیده و هر چه باطل باشد ناپسند است. واژه هایی چون «حق»، «خیر»، «معروف» «فضائل اخلاقی»، «واجبات و مستحبات»، «ایمان و عمل صالح» و مانند آن در فرهنگ اسلامی بیانگر ارزش های فکری، اخلاقی و عملی است و واژه های «باطل»، «شرّ»، «کفر»، «فساد»، «منکر»، «رذائل اخلاقی»، «محرّمات و مکروهات» و مانند آن نیز ضد ارزش ها را نشان می دهند. و منظور از پایبندی به ارزش ها، ایمان، عمل، جانبداری، برپا کردن و محترم شمردن همه چیزهایی است که از نظر اسلام، خوب و حق شمرده شمرده و التزام قلبی و عملی به آنها.

● تأکید آیات و روایات

آیات و روایات شریف اسلامی با روش های گوناگون ضمن تبیین ارزش ها و ضد ارزش ها، به طور مکرّر و قاطع از مخاطبان خود می خواهند که در حدّ‌ توان و در تمام زندگی، خود را ملتزم به ارزش ها بدانند و روز به روز بر خوبی های خود بیفزایند و تلاش کنند از ضد ارزش ها فاصله بگیرند و آنها را در زندگی فردی و اجتماعی و نسبت به خود و دیگران به حدّ صفر برسانند، به چند نمونه توجّه کنید: قرآن مجید می فرماید:

«یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنوُا اتَّقُوا اللهَ وَ کوَنُوا مَعَ الصّادِقینَ»[۱] ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوای الهی پیشه کنید و با راستگویان باشید. تقوای الهی در ردیف ارزش های ردیف اول است که زیرساخت بسیاری از فضایل دیگر به شمار می رود و اکسیر گرانبهایی است که مس وجود آدمی را طلای ناب می کند و شخص باتقوا در واقع کلید و رمز راهیابی به مرکز خوبی ها و ارزش ها را به دست آورده است و به همین دلیل «تقوا» معیار ارزیابی و ارزش گذاری مؤمنان محسوب می شود و آن که باتقواتر است، ارزشمندتر است. در قرآن مجید می خوانیم: «اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَ اللهِ اَتْقیکُمْ»[۲] همانا با ارزش‌ترین شما پیش خداوند، باتقواترین شماست.

از این رو به مؤمنان توصیه فرموده که در سراسر زندگی فردی و اجتماعی خویش، «تقوا» را به عنوان معیار و میزان همه کارها برگزینند و بدانند که هر کاری را که همراه تقوا انجام دهند، در منظر خداوند، بسیار ارزشمند و مورد قبول است چنان که امام متقیان علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:

«لا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تقوی وَ کَیْفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّلُ»[۳] هیچ عملی با تقوا اندک نیست. چگونه چیزی که قبول می شود اندک باشد؟ «عدل، احسان و رسیدگی به خویشان» از کارهای ارزشمندی است که خداوند به آن فرمان داده است: «اِنَّ اللهَ یأمُرُ بِالعَدْلِ وَ الاِحسانِ و ایتاءِ ذِی القُربی ...»[۴] خداوند به دادگری، نیکوکاری و بخشش به بستگان فرمان می دهد. همین طور درباره امانتداری و عدالت در داوری می فرماید:

«اِنَّ اللهَ یَأمُرُکُمْ اَنْ تَؤدُّو الْأماناتِ إلی اَهْلِها وَ‌ اِذا حَکَمْتُم بَیْنَ النّاسِ اَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ اِنَّ اللهِ نِعِمّا یَعِظُکُم بِهِ...»[۵] خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید و هنگامی که میان مردم داوری می کنید، به عدالت حکم کنید، خداوند اندرزهای خوبی به شما می دهد.

بدون تردید، همه دستورات قرآنی جنبه‌ ارزشی دارد و هر قدر انسان به آنها عمل کند، بر قیمت خود افزوده است. چنان که در رستاخیز نیز ملاک و میزان قرب و منزلت مؤمن عمل به همین دستورات است و درجاتی را که در بهشت دریافت می کند به تعداد آیات قرآن است که به آن پاینده بوده است. امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ می فرماید: «... اِنَّ دَرَجاتِ الْجَنَّهِ عَلی قَدْرِ آیاتِ القُرآنِ، یُقالُ لَهُ اقْرَأْ وَ‌ ارقَ فَیَقرَأُْ ثُمَّ یَرْقی»[۶]

درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است؛ (در بهشت) به مؤمن گفته می شود: «بخوان و بالا برو» او نیز (قرآن را) می خواند و بالا می رود.

● شناخت ارزش ها

نخستین و مهم ترین گام در حفظ و اعتلای ارزش ها، شناخت و بصیرت نسبت به آنهاست، کسی که شهد شیرین حقایق و ارزش ها را بچشد، در هر شرایطی به آنها پایبند است و به هیچ قیمتی آنها را نمی فروشد. چنان که امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ می فرماید: «ما شَکَکْتُ فِی الْحَقَّ مُذْ رأیتُهُ»[۷] از وقتی که حق را شناخته ام درآن تردید نکرده ام. و با شناخت عمیقی که از عدالت و ستم دارد، می فرماید:

به خد سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهای آنهاست به من بدهند تا نسبت به مورچه ای خدا را نافرمانی کنم و پوست جوی را از آن بربایم، چنین نخواهم کرد.[۸] مؤمنان واقعی و پیروان آن حضرت نیز چنین‌ اند و امام در وصف آنها می فرماید: «لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ‌ المُؤمِنِ بِسَیفی هذا عَلی اَنْ یُبغِضََنی ما اَبْغَضَنی»[۹] اگر با این شمشیرم بر بن بینی مؤمن بزنم تا دشمنم گردد، با من دشمنی نخواهد کرد.

در تاریخ آمده است که حجّاج بن یوسف ثقفی قنبر ـ خدمتگزار امام علی ـ علیه السلام ـ را احضار کرد و به او گفت: دست از دین علی بشوی! قنبر در پاسخ گفت: ‌اگر از مذهب علی ـ علیه السلام ـ دست بردارم، آیا مرا به مذهب بهتری راهنمایی می کنی؟ حجاج در پاسخ قنبر فرو ماند و دستور داد و او را کشتند![۱۰]

رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ با بصیرتی کامل نسبت به ارزش نماز، به خصوص نماز شب و کم‌ارزشی مظاهر مادّی دنیا می فرماید: «اَلرَّکعَتانِ فی جَوْفِ اللّیلِ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنَ الدُّنیا وَ ما فیها»[۱۱] دو رکعت نماز در دل شب، از دنیا و آنچه در آن است برای من محبوب تر است. چنین شناختی، سبب می شود که مردان الهی و مؤمنان حقیقی به جای پرداختن به جمع ثروت غیر ضرور و امور دنیوی غیر لازم، به تحکیم مبانی فکری و ترویج عقاید صحیح و اشاعه فرهنگ انسانی بپردازند و همه کارهای خود را رنگ خدایی زنند که زیباترین رنگ است و در تمام فعالیت های شبانه روزی خویش، قرب الهی را جستجو کنند و در پی کسب ارزشها باشند که هرگز نابود و کم بها نشود. آنان با چنین انگیزه و اقدامی در واقع بر ارزش خود می افزایند و بهای خویش را بالا می برند و برتر از هر ارزشی وجود ارزشمند و گوهر گرانبهای این رادمردان خود ساخته و خداجوست چنان که امام آنان، حضرت علی ـ علیه السلام ـ می‌ فرماید:

«اِفْعَلِ الْخَیرَ وَ لا تَفْعَلِ الشَّّرَّ فَخَیْرٌ مِنَ الْخَیْرِ مَنْ یَفْعَلُهُ وَ شَرُّ مِنَ الشَّرَّ مَنْ یَأتیهِ بِِفِعْلِهِ»[۱۲]

کار نیک انجام بده و از شرّ بپرهیز چرا که نیکوکار از نیکویی ارجمندتر است و برپاکننده شرّ از شرّ بدتر است.

● انتخاب برترین ها

انجام هر کار نیکی، چه خُرد و چه کلان، چه آسان و چه سخت، و چه عیان باشد یا نهان، پسندیده و نیکوست ولی از منظر عقل و شرع، برخی از ارزش ها از برخی دیگر پربهاتر است. شاخص های زیر،‌ می تواند، کارهای برتر را نشان دهد.

۱) اهمّ و مهم

خرد آدمی فرمان می دهد که از دو کار اهمّ و مهم، کار نخست، ارزشمندتر است و باید از اولویت برخوردار شود. به طور مثال، اگر در فامیل یا همسایگی شما دو نفر فقیر وجود دارد و شما قصد رسیدگی به یک نفر فقیر را دارید، باید به فقیری که از نظر عقاید، اخلاق و کردار برتر است کمک کنید. این شاخص در مورد پرداخت زکات، انتخاب امام جماعت و... نیز کاربرد دارد.

۲) سخت ترین کار

طبع انسان به طور معمول از انجام کارهای سخت و طاقت فرسا گریزان است. بدین ترتیب کارهای سخت، مشتری کمتری دارد و احتمال انجام نشدن آنها وجود دارد از سوی دیگر در دستگاه عدل الهی هر کاری را به اندازه زحمتی که پای آن کشیده شده پاداش می دهند و ارج می نهند. قرآن مجید می فرماید:

«لا یَسْتَوی مِنْکُم مَنْ اَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الفَتْحِ وَ قاتَلَ اُولئِکَ‌ اَعْظَمُ دَرَجَه مِنَ الَّذینَ‌ اَنْفَقوُا مِن بَعْدُ وَ قاتَلُوا...»[۱۳]

کسانی از شما که قبل از پیروزی انفاق کردند و جنگیدند (با آنان که بعداً چنین کردند) یکسان نیستند بلکه آنان والامقامتر از کسانی هستند که بعد از فتح انفاق کردند و جنگیدند.

رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز می فرماید:

«اَفْضَلُ الْاَعمالِ اَحْمَزُها»[۱۴]

برترین اعمال، سخت ترین آنهاست.

۳) نیکویی در جوّ ناسالم

گاه افراد لاابالی یا گروهها و دولت های ستمگر، عرصه را بر نیکویی و نیکوکاران تنگ می کنند در چنین شرایطی انجام و جانبداری از ارزش ها پربهاتر است. قرآن مجید از شیرمردانی تمجید می کند که دلاورانه در برابر کافران می ایستند و از کیان و دین و ملّت خویش دفاع می کنند :

«یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ...»[۱۵] در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی هراسند. به همین دلیل مجاهدان صدر اسلام که در کوران مبارزه از میان خون و شمشیر عبور کردند و از دین خدا پاسداری نمودند و در جنگ «بدر» حضور یافتند و مقاومت کردند با عنوان «بدری» ممتاز شدند و از احترام ویژه ای برخوردار بودند.[۱۶]

امام باقر ـ علیه السلام ـ می‌ فرماید: کسی که نزد پادشاه ستمگر رود و او را به تقوا و ترس از خدا فراخواند و موعظه کند، پاداشی هم ‌وزن پاداش آدمیان و پریان دارد.

[۱] . توبه، (۹)، آیه ۱۱۹.

[۲] . حجرات (۴۹)، آیه ۱۳.

[۳] . شرح غررالحکم، ج ۶، ص ۴۰۷.

[۴] . نحل (۱۶)، آیه ۹۰.

[۵] . نساء (۴)، آیه ۵۸.

[۶] . اصول کافی، ج ۲، ص ۶۰۶

[۷] . نهج‌البلاغه، خطبه ۴، ص ۵۵.

[۸] . همان، خطبه ۲۱۵، ص ۷۱۵.

[۹] . همان،‌حکمت ۴۲، ص ۱۱۰۹.

[۱۰] . بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۱۲۶.

[۱۱] . همان، ج ۸۷، ص ۱۴۸.

[۱۲] . شرح غررالحکم، ج ۲، ص ۲۱۵.

[۱۳] . حدید (۵۷)، آیه ۱۰.

[۱۴] . بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۹۱.

[۱۵] . مائده (۵)، آیه ۵۴.

[۱۶] . بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۴.