چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
هنر رنگ و لعاب
ساموئل بکت: هنرمند بودن یعنی شکست خوردن. آن هم شکستی که هیچ کس دیگر جرأت تجربه ی آن را ندارد. این شکست جهان اوست. و پا پس کشیدن از آن یعنی فرار از جبهه، یعنی هنرنمایی و خانه داری به سبک اعلا؛ یعنی زندگی.
پیش از این در دو جا نوشتم که عکس به عنوان رسانه مطرح است و دلایل آن را نیز آوردهام. اگر که این بُعد از عکاسی را نادیده بگیریم به بیماریای مبتلا میشویم که هم اکنون گرفتاریم. رسانهای بودن عکاسی او را از رسوب، تکرار و بیهویتی نجات میدهد. عکاسان زیادی را سراغ داریم که با توجه به بعد رسانهای عکس کارهای بزرگی انجام دادهاند که نشان دادن آنها مایهی افتخار همه است. و کسانی نیز هستند که بدون توجه به این امر مهم، هم چنان بر طبل بیهویتی میکوبند و در کنج زاویهی خود پافشاری میکنند.
جشنوارهی فرش که برای نشان دادن وضعیت قالی بافی در ایران است، با کوشش حسن سربخشیان بنا نهاده شده است. همه میدانیم که وضعیت قالی بافی در کشور بد است: چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی- تاریخیاش. وقتی یاد جشنوارهای میافتیم که قرار است نشان دهندهی قالی بافی باشد، باید خوش حال باشیم. ولی با ترکیب داوران چنین خوش حالی دوام نمیآورد. دست کم باید دست اندرکاران جشنواره جای خالی سربخشیان را رونق میبخشیدند که فردی رسانهای بود. سربخشیان گامی را پیش نهاد که فقط از یک عکاس رسانهای ساخته است. برنامهی دو قدم مانده به صبح نیز از کارهای اوست که بعدا چرخش ۱۸۰ درجه ای یافت و امروزه از افسون کنندههای هنر ما شده است. از بیماری هنر ما همین بس که راهها به گمراهی میروند و چیزی میان مایه از آن برجا میماند. حسن سربخشیان باید نمونهی کسانی باشد که از عکاسی به شاتر زدن متوقف نشدند.
یک مورد آموزنده که برایم روی داد شنیدنیست: دوستام علی که آثار مرا برای جشنوارهی فرش دید، گفت؛ این آثار تو را به موجومبار (یکی از دهات دور افتادهی تبریز) هم نمیفرستد چه رسد به کیش. گفت، باید آثار فانتزی بفرستی که خوشایند داوران باشد. با این رویکرد وضعیت قالی ما چه گونه خواهد بود؟
از کل رنگرزان استان ما فقط یک نفر هست که از گیاهان سواد کافی دارد و در این امر پافشاری کرده و هر روز هم متضرر میشود. وقتی عکاس شتاب زده تصویر یک رنگرز را میگیرد که در کنارش داروهای شیمیایی چینی چیده شده، و داور هم به خاطر قاب بندی و نورسنجی مناسباش برنده اعلاماش میکند، آیا فرش ما به سوی آیندهی شایستهی خود نزدیک میشود؟ و شاید از چشم داوران این موضوع اهمیتی ندارد. این جا دقیقا جاییست که من رسانهای بودن عکس را مطرح میکنم.
شاید سخن یکی از بزرگان عکاسی ایران مؤثرتر از من باشد، گرچه او نیز در میان خیل داوران پاستوریزه نتوانست کاری از پیش ببرد.
بهمن جلالی: «من فکر میکنم که عکاسانی که میخواهند عکس بفرستند، دو دستهاند. دستهی اول عکاسانی هستند که هیچ اطلاعاتی ندارند و خیلی مستقیم مثلا عکسی از موضوع گرفته و میفرستند، من به اینان می گویم که این نوع عکسها دیگر هیچ گونه کاربردی ندارند. بهتر است قبل از هرکاری تحقیقات لازم را انجام و با ذخیرهای از کدهای اطلاعاتی اقدام به عکاسی کنند. مثلا از پشمی که برای بافت قالی استفاده میشود یا رنگرزهای سنتی که توی این زمینه کار میکنند مثلا کاش به این مقوله توجه شود که فقط نقش رنگرزهای سنتی عکاسی شود بدون حضور رنگهای شیمیایی...»
او به خوبی و به جا میآورد که: «وظیفهی هر رسانهای آگاهی دادن و روشنگری است.» او خودش را عکاس رسانهای قلمداد میکند تا عکاس به اصطلاح هنری که نه به درد آخرت میخورد و نه به درد دنیا. این گونه آثار هنری را در پستوی خانه نهان باید کرد. هنری که مورد مصرف ندارد، چه میتوان نامید؟ جشنوارههای عکاسی غالبا به این پیش فرض دامن زدهاند که اگر عکاس بیخیال مردم بشود هنر تولید میشود. فکر غالب در ایران فکر فانتزیست و کسانی به موقعیت تصمیمگیری میرسند که چنین طرز تفکری در سر دارند.
سربخشیان در سایت خود آورده است: «فرماندار شهرستان تبریز گفت: عکاسان جشنواره فیروزه باید سفیر زیبایی تبریز باشند. این یعنی این که همه چیز وقتی دولتی باشد باید پاستوریزه هم تحویل جامعه شود که مشکلی پیش نیاید! سفیر زیبایی یعنی چه؟! اگر هم زیبایی سفیری قرار است داشته باشد این کار صدا و سیماست نه یک گردهمایی این چنین.»
در واقع، آقای فرماندار چندان بیراه نگفته است. همهی نمایشگاهها و جشنوارهها زیر بنایی برجای گذاشتهاند که هنر یعنی پاستوریزه، چیزی همین طوری!
رضا دقتی، که پیش از این در «رسانه و هنر» اشاره کرده بودم، از جمله عکاسانیست که به شاتر زدن متوقف نشده است. کارهایی که او در طول زندگی خود بدان پرداخته خود بحث مفصلیست. در آرزوی روزی هستم که فلسفهی آثار و کارهای او را بتوانم به خوبی و شایستگی به نقد بکشم. دشواری این کار از این روست که گسترهی کار او در فضای رسانهای آثارش میچرخد. یعنی این که، یک عکس در دایرهای از رویدادها و جنگها سیر می کند و در کادربندی خلاصه نمیشود (جایی که نمیتوان فلسفه را با بافتنی آمیخت). او در یکی از سایتها اعلام میکند، مسألهی من، مسألهی انسان است: «اول باید بگویم من خودم را عکاس نمیدانم، یعنی کار من عکاسی نیست. عکاسی تنها وسیلهی بیان افکارم در سطح بین الملل است. در حقیقت مسألهی من، مسألهی انسان است.» اگر عکاس را از بعد رسانهایاش بسنجیم، خیلیها کم خواهند آورد. یک گزارش تصویری باید بازتاب درست خود را داشته باشد. اگر عکاسی ما از زندگی خانوادهای درمانده هیچ بازتابی نداشته، در واقع، کار بیخودی انجام گرفته است و نمیتوان بدان اعتنا کرد.
یک بار مرحوم جلالی گفت که از دست عکاسی ناراحت بودم که به مصرف کنندهی مواد مخدر پول داده بود تا حین جریان عکس بگیرد. این یعنی چه؟ اگر موضوع ما مثل دقتی انسان است، که در این جا او را ویران کردهایم. این سوء استفاده از انسان است. این عکاس فقط به گزارشاش میاندیشد نه به آیندهی مصرف کنندهی مخدر.
با این حساب، میتوان به این پیش بینی دست زد که آثار بیرون آمده از جشنوارهی فرش چیزی خواهد بود بیمصرف. و حتا این انتظار بی جاست که بخواهیم روند آن را تغییر دهیم. داورانی که نامشان برای جشنوارهها میچرخد و در هر جشنوارهای حضور دارند، از چنین طرز تفکری برخوردار نیستند. موضوع آنان انسان نیست.
یک نمونهی جالب دیگر که آماده کرده بودم ولی برای منتشر کردناش دو دل بودم، در این جا میآورم. در یکی از سایتهای عکاسی آمده بود:
«یک عکاس عاشورا لحظههای شور حسینی مردم در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی را به ثبت رسانده و در این میان به فلسفه رنگها و معنای آن نیز در این روزها پرداخته است و چاپ کتاب عکسهایش را ثبت چهار دهه وقایع تاریخ معاصر می داند.»
فلسفهی رنگها چیزیست که عکاس از حادثهی عاشورا کسب کرده است. این که چه گونه به پیوند رنگ و جریان عاشورا رسیده است، معماست و مشکل ما از همین جا آغاز میشود: ترک عیسا کرده خر پروردهای. عیسا که برای دیدن دردمندان با خر مسافرت میکرد، مردم به خر او روی آورده بودند و ستایشاش میکردند. وقتی از حادثهی کربلا فقط رنگ و لعاباش باقی میماند، همین نکته به ذهن میرسد: همه چیز ما رنگ و لعابیست از واقعیتها. همان طرز تفکری که بر ما مالک شده است. ساسان مؤیدی، که کتاب تازهی خود را از عاشورا به چاپ رسانده، از فلسفهی عکاسیاش میگوید: «نکته مهم در روز عاشورا را باید در رنگ دانست، در حقیقت روانشناسی رنگ در عاشورا بسیار حائز اهمیت است.» عاشورا و حقیقت روان شناسی رنگ!
روان شناسی خود دانشیست است که بحثهای منطقی پیچیده نیاز است. حال میماند ترکیب «حقیقت + روان شناسی + رنگ». به نظر میرسد چنین ترکیبی صرفا ابراز احساسات برای بیان حادثهی کربلاست. در جایی هم میگوید: «در حقیقت عکاس باید در ابتدا واقعه کربلا و سپس تاسوعا و عاشورای حسینی را از صمیم قلب قبول کند و سپس این موضوع را با ذهن، روح و جان خود مأنوس کند.» حقیقتی که او از صمیم قلب و روان شناسی رنگ بیان میکند، نشان دهندهی این است که او با مفهوم عاشورا مشکل دارد: چه گونه از واقعهی کربلا سخن میگوید و به روان شناسی رنگ میپردازد؟ فرم و صورتی که در این گونه آثار عکاسی دیده میشود پیوندی با موضوع ندارد. روان شناسی رنگ ایشان بیشباهت به فال بینی چینی و هندی نیست. عکاس بدون نیاز به ترکیبات دشوار و دهن پر کن، کارش فقط عکاسیست. هنر بیمار ما شدیدا نیازمند شجاعتها و خطر کردنهای عکاسان است. سخن گفتن دردی را دوا نمیکند، برای تولید آثار هنریِ مردمگرا باید کوشید.
رضا دقتی میگوید: «عمیقا معتقدم که عکاسی نقش بسیار مهمی در رابطههای انسانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بازی میکند حال کدام عکس این قدرت را دارد؟ کدام ندارد؟ این دیگر بستگی به همان مسئلهای دارد که میگویند: غلام همت آن باش که آنی دارد باید دید کدام عکس است که آنی دارد که آدم وقتی رد میشود، یکباره جلوی آن بایستد.»
گویندهی این سخنان اگر من بودم چه تأثیری داشت؟ اگر داور جشنوارهی فرش باشد چه؟ سخن ما تا جایی نفوذ میکند که کارهای ما بازتاب دارند. سخن و عکس مؤثر همیشه به عقبه برمیگردد. به گامهایی که جاهای باریک و دشوار را پیموده است: به شکست ها و پا پس نکشیدنها. شکستهایی که ما را به زندگی واقعی مماس میکند.
خلیل غلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست