جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

استاد شهیدی که من می شناسم


استاد شهیدی که من می شناسم

افتخار آشنایی من با استادم به نزدیک ۴۰ سال پیش برمی گردد از سال های ۱۳۴۹ به بعد که دانشجوی دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد و بعد دکترا بودم بعضی متون ادب فارسی مانند مثنوی و انوری خاقانی و تاریخ بیهقی و برای عربی شرح ابن عقیل عقیلی همدانی را بر الفیه ابن مالک نزد استاد تلمذ می کردیم و محل تشکیل کلاس های درس ما در شمال میدان بهارستان آن روز و جنب سازمان برنامه تشکیل می شد که دفتر کار استاد در موسسه لغتنامه دهخدا نیز بود

ای پیک راستان خبر یار ما بگو

احوالً گل به بلبلً دستان س?را بگو

ما محرمان خلوتً ا?نسیم غم مخور

با یار آشنا سخن آشنا بگو

هر کس که گفت خاک در دوست توتیاست

گو این سخن معاینه در چشم ما بگو

بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان

با این گدا حکایت آن پادشا بگو

جان پرور است قصه ارباب معرفت

رمزی برو بپرس و حدیثی بیا بگو

حافظ

● آشنایی

افتخار آشنایی من با استادم به نزدیک ۴۰ سال پیش برمی گردد. از سال های ۱۳۴۹ به بعد که دانشجوی دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد و بعد دکترا بودم بعضی متون ادب فارسی مانند مثنوی و انوری خاقانی و تاریخ بیهقی و برای عربی شرح ابن عقیل عقیلی همدانی را بر الفیه ابن مالک نزد استاد تلمذ می کردیم و محل تشکیل کلاس های درس ما در شمال میدان بهارستان آن روز و جنب سازمان برنامه تشکیل می شد که دفتر کار استاد در موسسه لغتنامه دهخدا نیز بود. از سال های ۱۳۶۱ به بعد نیز ضمن کارهای دانشگاهی ام به دعوت استاد به جمع مولفان لغتنامه فارسی در موسسه لغتنامه دهخدا پیوستم و همراه همکاران گرامی آنجا در جلسه های تحقیق و به اصطلاح بررسی و تالیف لغتنامه فارسی که با حضور عالمانه استاد تشکیل می شد شرکت می کردم که هنوز هم آن همکاری ادامه دارد.

در سال های ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ که به عنوان رایزن فرهنگی ایران در پاکستان انتخاب و معرفی شده بودم با توجه به علاقه یی که استاد به ترویج زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایران و اسلام در آن خطه پهناور شبه قاره داشت همواره با او در ارتباط بودم. با توجه به احساس نیاز مردمان فرهنگمدار و مسلمانان پاک نهاد پاکستان به کتابی علمی و مستند درباره زندگانی حضرت فاطمه زهرا(س)، پیشنهاد کرده و مقرر داشته بودم کتاب تالیف استاد با همین عنوان را به زبان اردو برگردانیم تا قسم اکبر و حظ اوفر نصیب دوستداران اهل بیت اردوزبان نیز شود. چنین کاری با دقت انجام گرفت و نام آن را حیات فاطمه(س) نهادیم که در اسرع وقت به چاپ دوم هم رسید. اگرچه اهل علم شبه قاره و به ویژه استادان زبان و ادب فارسی سراسر شبه قاره استاد را نیک می شناختند و به مراتب فضل و فضیلت های آن دانشی مرد به درستی آگاه بودند، لازم دانستم در مقدمه کتاب شرح حالی نیز از استاد چاپ شود تا شناخت بیشتر استاد را در شبه قاره به همراه داشته باشد. از استاد تلفنی خواستم شرح حال خود را برای چاپ در مقدمه آن کتاب ارسال فرمایند که از سر لطف شرح حالی برایم فرستادند که در این مقال از آن نوشته ها نیز بهره گرفتم تا به پاس ?حق صحبت سال ها? حالی از آن خوش حال ها گفته آید.

● زندگی

زندگانی نامه استاد را می توان شامل سه مرحله زیر دانست که به اختصار بیان می شود.

۱) استاد در سال ۱۲۹۷ شمسی در بروجرد متولد شد. مقدمات را در شهر پربرکت بروجرد فراگرفت و به گفته خود تا حدود کتاب های درسی حوزوی و از جمله شرح لمعه و قوانین را خواند. در این دوره طبق سنت آن روزگار که نوجوانان باید حرفه یی هم می آموختند تا برای کسب و کار آینده آماده شوند استاد هم در دکانی کار می کردند و به قول خود استاد؛ ?همزمان درس هم می خواندند?. دکتر شهیدی در سال ۱۳۲۰ یعنی در ۲۳سالگی برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفتند و در آنجا همان کتاب درسی شرح لمعه و قوانین را که در بروجرد می خواندند به پایان بردند و سپس شروع به خواندن رسائل مکاسب کردند و پس از آن در درس خارج حوزه شرکت می کردند که در این دوره دکتر گرجی استاد دانشگاه تهران هم هم دوره استاد بودند. استادان دکتر شهیدی در نجف عبارت بودند از حاج سیدیحیی یزدی، حاج میرزا هاشم آملی و سپس آیت الله خویی. استاد در این دوره تحصیلی به فقه و اصول تسلط کامل پیدا می کند و در تاریخ هم تبحری می یابد که تالیف کتاب جنایات تاریخ به وسیله استاد نتیجه آن روزهاست که در شهریور سال ۱۳۲۷به وسیله کتابفروشی حافظ در تهران انتشار یافته است.

۲) مرحله دوم زندگانی استاد بازگشت به وطن است که در سال ۱۳۲۷ از مرحوم آیت الله بروجردی اجازه می گیرد تا به گفته خود استاد برای معالجه به تهران بیاید که می آید و در ایران ماندگار می شود. پس از مراجعت به ایران در مدرسه سپهسالار حجره یی می گیرد و همان وقت با استاد دیگرمان جناب دکتر مهدی محقق که خدایش حفظ کناد آشنا می شود. دوستان اصرار می ورزند تا دکتر شهیدی به دانشگاه بیاید و دروس دانشگاهی را هم بخواند ولی ایشان که خود را هنوز در ایران ماندگار نمی دانند و آرزوی رفتن مجدد به نجف را دارد، ابتدا نمی پذیرند که به گفته استاد ?متاسفانه نشد?، تا اینکه در سال ۱۳۲۹ وارد دانشکده معقول و منقول آن زمان می شوند و در سال ۱۳۳۲ درس های آن دوره را تمام می کنند.

آشنایی با علامه دهخدا و همکاران ایشان و رفتن به خانه علامه دهخدا به قول دکتر شهیدی او را با متون ادب فارسی آشنا می کند و در سال ۱۳۲۸ همکاری خود را با مرحوم استاد علی اکبر دهخدا در موسسه لغتنامه دهخدا آغاز می کند و هر چه انس و الفتش با دهخدا بیشتر می شود به اهمیت آن کار بیشتر واقف می شود. از سال ۱۳۳۰ تدریس در دبیرستان های تهران را آغاز می کند و در سال ۱۳۳۲ به اخذ لیسانس از دانشکده معقول و منقول و در سال ۱۳۳۵ به اخذ لیسانس در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران نائل می شود و در سال ۱۳۴۰ دوره دکترا را به پایان می رساند. استاد راهنمای پایان نامه ایشان شادروان دکتر محمد معین و مشاوران آن دکتر ذبیح الله صفا و دکتر صادق گوهرین بودند و موضوع آن ?نقدی بر شروح دیوان انوری? بوده است. دکتر شهیدی از سال ۱۳۳۷ در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به کار فهرست نویسی می پردازد تا اینکه در سال ۱۳۴۰ و پس از اتمام دروس دکترا کار تدریس را در همان جا آغاز می کند.

۳) مرحله سوم زندگی استاد از شروع تدریس در دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۰ و پس از ختم دوره دکترا آغاز می شود. در سال ۱۳۴۲ معاونت موسسه لغتنامه دهخدا به او سپرده می شود که بعداً ریاست آن موسسه را تا واپسین روزهای زندگی بر عهده دارد. استاد از سال ۱۳۴۶ همکاری با دکتر معین را در تدوین فرهنگ فارسی شروع می کند و در همین سال برای سخنرانی به اردن هاشمی، در سال ۱۳۴۹ به مصر، در سال ۱۳۵۱ به الجزایر، در سال ۱۳۵۷ به عراق و در سال ۱۳۶۸ به چین و هم به فیلادلفیای امریکا سفر می کند.

زندگی استاد در این مرحله کاملاً علمی و تالیفاتش در این دوره شامل سه دسته زیر بوده که همه آنها در نوع خود پژوهشنامه هایی کم نظیر و ارزشمند محسوب می شود.

۱) آثار تحقیقی مانند تصحیح و تعلیقات دره نادره یا مثلاً شرح مشکات دیوان انوری یا شرح مثنوی معنوی (دنباله کار استاد فروزانفر و از مجلد ۴ به بعد)

۲) آثار دینی و تاریخی مانند تاریخ تحلیلی صدر اسلام و زندگانی حضرت فاطمه(س)، قیام امام حسین(ع)، ابوذر غفاری، مهدویت در اسلام، جنایات تاریخ و چراغ روشن در دنیای تاریخ (یا زندگانی امام سجاد(ع))

۳) ترجمه ها مانند ترجمه نهج البلاغه، کتاب انقلاب بزرگ اثر دکتر طه حسین.

● ویژگی ها

اما شخصیت والای شادروان استادم دکتر شهیدی در سه بخش زیر درخور توجه است؛ دیانت و پارسایی، خوی و منش و رفتار و وارستگی از مادی گری، و دانشوری و فرزانگی. اما دیانت و زهد و پارسایی او را با آن همه خلوص و صفا و یکرنگی بحق در کمتر کسی دیده ام. استاد انس زایدالوصفی با قرآن مجید داشت؛ در روزگار دانشجویی ام شاهد به همراه داشتن قرآنی کوچک در جیب کوچک او بودم که هر گاه نیاز بود یا ضمن تدریس در کلاس درس، اگر مناسبتی بین مفاهیم مطرح شده با مضامین قرآنی استنباط می فرمود به آن قرآن مراجعه می کرد. در سفر هم شاهد سحرخیزی ها و انس او با قرآن و قرائت بامدادی هرروزه اش بودم. استاد مقید بود در فواصل زمانی معینی ختم قرآنی کند، آن هم با بصیرت کامل و از روی علم و دانایی و فهم عمیق عالمانه اش. تالیف کتاب هایی ارزشمند و مستند درباره بعضی از ائمه اطهار و معصومین علیهم السلام همه و همه دلیل بارزی بر اخلاص و ارادت راستین او به معانی دینی و عقیدتی او و ضمناً علاقه و ژرف نگری اش بر پژوهش های اسلامی تواند بود که بعضی از این آثار مانند کتاب قیام امام حسین(ع) او چنان مورد استقبال قرار گرفته که بیش از ۳۷ بار تجدید چاپ شده است. آثار قلمی دینی استاد نه تنها در داخل کشور که در خارج از کشور نیز شهرت یافته است.

تالیف کتاب زندگانی حضرت زهرا(س) که ذکر آن گذشت و انتشار مجله فروغ علم در سال ۱۳۲۹ با همکاری استاد غلامرضا سعیدی به عنوان نشریه انجمن اسلامی دانشجویان یکی دیگر از اقدامات ارزنده استادمان در زمینه نشر معارف اسلامی بود. در پی همین اعتقاد و عشق عمیق به معارف اسلامی بود که استاد ترجمه یی بی مانند از نهج البلاغه کرد که خود وسعت اطلاعات او را بر معارف اسلامی و نیز تاریخ اسلام و شخصیت های اسلامی نشان می دهد و هم تسلط کامل او را بر زبان عربی یعنی زبان قرآن بازمی نمایاند. دکتر شهیدی بر این باور بود که مسلمانان سه دسته اند؛ ?دسته نخست مسلمانان علمی هستند؛ اینان کسانی هستند که هر کجا ع?لمی باشد در پی آن حرکت می کنند اما خود بلندکننده ع?لم نیستند، دسته دوم مسلمانان قلمی هستند که اهل فکر و بیان هستند اما هنگامی که پای عمل و آزمایش به میان آید عقب می روند و حرکتی نمی کنند و اما دسته سوم مسلمانان قدمی هستند که در عمل مسلمان بودن خود را ثابت می کنند و هر وقت پای امتحان به میان آید از آزمایش الهی سربلند بیرون می آیند و مسلمانان راستین اینان اند.? و البته دکتر شهیدی خود جزء این دسته اخیر بود.

دکتر شهیدی از همان اوان جوانی هر وقت لازم می آمد و ضرورت اقتضا می کرد استوارترین قدم ها را در راه اسلام برمی داشت و در همین راه بود که در سال ۱۳۲۴ که در عراق به تحصیل علوم اسلامی اشتغال داشت وقتی آوازه انتشار نوشته های سیداحمد کسروی و اهانت های او به شیعیان مخاطب زیادی پیدا کرده بود او را نگران و آشفته ساخت و اهانت های او را به مذهب شیعه و امیرمومنان برنتافت و نخستین کتابش را با نام ?مهدویت در اسلام? به منظور رد گفته های کسروی و روشن سازی اندیشه های مردم انتشار داد.

اما ویژگی دوم استاد خلق و خو و رفتار و کردار بلندمنشانه او بود و به ویژه وارستگی او از دنیای مادی گری.

استاد فقیدمان با اطرافیان خود اعم از استاد و دانشجو و کارمندان زیردستش رفتار و کرداری بسیار صمیمانه و دوستانه و مهربانانه داشت و گویی در این مورد هم خطاب پروردگار را به طور کامل در نظر داشت که؛ ?لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک? (یعنی اگر تندخو و سخت دل بودی بی شک مردم از گردت پراکنده می شدند.) (آل عمران/ ۱۵۸)

همه اعضای لغتنامه دهخدا و به ویژه مولفان آن سازمان کانون گرم خانواده او بودند و او سرپرست بسیار رئوف و صمیمی برای این خانواده محسوب می شد و مدیریت عالمانه او در موسسه چنان بود که اگر پس از ارتحال مرحوم دکتر معین سرپرستی آن کانون علمی به او سپرده نمی شد بی شک موسسه از هم می گسست. او حتی به فرزندان کارکنان موسسه نیز مهر می ورزید و برای فرزندان ممتاز آنان مراسم تجلیل و تشویق برگزار می کرد.

در خانه دکتر شهیدی هم روی دانشجویانش گشاده بود. در سال ۱۳۵۸ که دانشگاه ها به سبب انقلاب فرهنگی تعطیل شد دانشجویان را برای ادامه درس به خانه خود فراخواند تا درس و بحث تعطیل نشود. او برای دانشجویانش حکم پدر مهربانی را داشت که با رویی گشاده آنان را در کلاس درس می پذیرفت. او وقت کلاس را هدر نمی داد و حداکثر بهره علمی را در کلاس به دانشجویان می رساند. از حجم درس نمی کاست و البته همه اینها با عشق و علاقه انجام می گرفت. تواضع و فروتنی خاصی داشت. وقتی برای انتخاب او در برنامه چهره های ماندگار به او مراجعه شد و نیز وقتی چهره اش را روی تمبر یادگاری دید، گفت؛ ?من قابل نیستم، سراغ دیگران بروید.?

از ویژگی های دیگر استاد مشورت در امور علمی با صاحب نظران پیش از چاپ مطالب بود تا مطمئن شود در کارش کاستی وجود ندارد. گویا در این مورد هم امر قرآنی؛ وشاورهم فی الامر (آل عمران/ ۱۵۷) نصب العین او بود.

از جمله فضیلت های کم مانند دکتر شهیدی وارستگی از مادیات و عدم توجه به زخارف دنیوی بود. او برای پول کار نمی کرد. شاید کمتر کسی بداند که نه در مدت معاونتش در موسسه لغتنامه دهخدا و نه در مدت ریاستش در همان جا که نسبتاً طولانی هم بود هیچ وجهی بابت مسوولیت خود دریافت نکرده است. نیز شاید کسی نداند که دکتر شهیدی بابت ترجمه بسیار عالمانه نهج البلاغه که صرفاً به عشق حضرت مولا علی(ع) انجام داد و بیش از ۲۵ بار هم چاپ و منتشر شد هیچ حق الزحمه یی دریافت نکرده است. وارستگی دکتر شهیدی از زخارف دنیوی بی نظیر بود. شگفتا که او برای تالیف لغتنامه و در حالی که به همه همکاران مولف خود از ردیف مربوط حق التالیف می پرداخت خود هیچ حق التالیفی دریافت نمی کرد.

و باز هم شگفتا و عجبا از آن همه مناعت طبع و بردباری و شکیبایی که دیدیم و دیدند؛ من بنده نگارنده مدت هاست در موسسه لغتنامه دهخدا در تالیف لغتنامه فارسی همکاری می کنم و دست کم هفته یی یک روز در جمع هیات مولفان و با حضور استادم دکتر شهیدی حضور می یافتم و گاه نیز استاد را در دفتر کارش ملاقات می کردم اما خبر مفقودالاثر شدن احسان شهیدی فرزند دردانه استاد را در جنگ تحمیلی و ویرانگر عراقیان هرگز از زبان استاد نشنیدم تا چه رسد به اینکه ناله یا شکایتی از او در این خصوص بشنوم و وقتی همکاران از طریق دیگری شنیده بودند و موضوع را از استاد پرسیدند که چرا این ضایعه بسیار اسفناک را اطلاع نداده اند، فرمودند؛ اگر می گفتم شما را ناراحت می کردم و نتیجه یی هم نداشت.

وسواس علمی استاد در کلاس درس درخور توجه بود. کار تدریس را جدی می گرفت و هرگز مطالعه نکرده به کلاس نمی آمد. نیک به خاطر دارم در دوره فوق لیسانس در یکی از روزهای درسی ما که آن روزها در دفتر لغتنامه دهخدا در شمال میدان بهارستان و جنب سازمان برنامه آن روز تشکیل می شد، هنگامی که همه دانشجویان در بیرون کلاس درس جمع شده بودیم و آماده رفتن به محضر استاد بودیم، استاد جلو در کلاس آمد و با صدای رسا گفت امروز کلاس درس تشکیل نمی شود چون من دیشب درسم را مطالعه نکرده ام و آن روز کلاس ما تشکیل نشد. این هشدار استاد آنقدر برای ما دانشجویان آموزنده بود که دانستیم هرگز نباید بدون مطالعه قبلی به کلاس رفت حتی اگر مدرس، دکتر شهیدی باشد.

از ویژگی های بارز دیگر استاد سلامت کامل نفس و عفت کلام او بود. در تمامی ایامی که توفیق مصاحبت و مجالست با استاد را چه در کلاس های درس و چه در موسسه لغتنامه داشتم حتی یک بار هم ندیدم و نیز نشنیدم که استاد آن هم با آن همه فضل و فضیلتش بر دیگری خرده بگیرد یا از کسی به زشتی یاد کند یا بدگویی کند یا چنان که متاسفانه شیوه بعضی عالمان هم هست دیگری را محکوم و خود را حاکم بداند.

همه می دانند که استاد بزرگ ادب فارسی شادروان دکتر محمد معین در حالی که ریاست موسسه لغتنامه دهخدا را برعهده داشت حدود پنج سال و نیم به حالت اغما افتاد. در تمام این مدت دکتر شهیدی نامه های اداری را به جای دکتر معین و فقط با عنوان ?معاون موسسه? لغتنامه امضا می کرد و به حرمت استادش هرگز پشت میز ریاست ننشست و شگفت تر اینکه تا آخرین شماره مسلسل لغتنامه که مجلد ۲۲۲ است و سال ها پس از درگذشت روانشاد دکتر معین انتشار یافته همچنان نام دکتر معین را به پاس خدمات بسیار ارزشمندش پشت جلد لغتنامه می نوشت و شگفت تر اینکه به حرمت او زیر نام خود، عنوان استاد دانشکده ادبیات را که زیر نام دکتر معین می نوشت، ننوشت.

استاد شهیدی از مروجان راستین و کاری زبان و ادب فارسی بود و گسترش زبان فارسی و مدرسان آن را در خارج از کشور همواره دنبال می کرد. سفرهایی نیز به هند و چین در همین زمینه داشت. در سال ۱۳۷۳ مرکز ایران شناسی را در پکن تاسیس کرد و هم در همان سفر به دریافت درجه استادی افتخاری دانشگاه پکن نائل آمد تا آنجا که آقای دکتر جان هون نین استاد آن دانشگاه استاد شهیدی را ?ستون اصلی روابط فرهنگی ایران و چین? توصیف کرد. استاد نسبت به گسترش زبان و ادب فارسی در شبه قاره هند و پاکستان نیز اهتمام زیادی مبذول می داشت و در سفرهایی به پاکستان و هندوستان که من بنده نیز افتخار همسفری با استاد را داشتم همواره تلاش های استاد را به گونه های بایسته از بردن کتاب و اهدا به استادان و دانشجویان زبان فارسی آن دیار تا تشویق های گوناگون آنان و سخنرانی های سودمند و حتی کمک های مالی به دانشجویان بخش فارسی شاهد بودم. به خاطر دارم در سفری که به شانتی نیکتان زادگاه تاگور در شرق هندوستان برای سمیناری داشتیم یکی از اعضای علمی جوان هندی که از دهلی تا آنجا با ما آمده بود مقاله اش را که درباره ادبیات فارسی بود به زبان انگلیسی قرائت کرد. استاد دکتر شهیدی با لحنی نافذ و مهربانانه خطاب به او گفت من که می دانم فارسی تو از انگلیسی ات بهتر است و موضوع هم که ادبیات فارسی است چرا به زبان فارسی نمی خوانی؟ و آن استاد که جوانی با ذوق و خوش فهم و درک بود بقیه مقاله را به زبان فارسی خواند و بعدها نیز چنین کرد. اما سومین ویژگی استاد دکتر شهیدی، دانشوری و فرزانگی او بود. تالیفات استاد که همه آنها به عنوان سندی معتبر و قابل استناد در پهنه پهناور تاریخ اسلام و معارف اسلامی و زبان و ادب پارسی محسوب می شود به شرح زیر است؛

▪ مهدویت در اسلام (پیرامون نوشته های احمد کسروی) بروجرد ۱۳۲۴

▪ جنایات تاریخ (سه مجلد) ۱۳۲۹- ۱۳۲۷

▪ چراغ روشن در دنیای تاریک (زندگانی امام سجاد (ع)) ۱۳۳۵

▪ در راه خانه خدا ۱۳۵۶

▪ در دیار آشنایان ۱۳۵۸

▪ پس از ۵۰ سال (قیام امام حسین(ع)) چاپ شانزدهم ۱۳۷۲

▪ شرح لغات و مشکلات دیوان انوری چاپ دوم ۱۳۶۴

▪ تاریخ تحلیلی اسلام ۱۳۶۲

▪ زندگانی حضرت فاطمه زهرا چاپ هجدهم ۱۳۷۳

▪ زندگانی علی بن الحسین (ع) چاپ پنجم ۱۳۷۲

▪ آشنایی با زندگانی امام صادق(ع) ۱۳۶۲

▪ ستایش و سوگ امام هشتم در شعر فارسی ۱۳۷۱

▪ شرح مثنوی شریف (دنباله کار سه جلدی مرحوم فروزانفر) دفتر شش ۱۳۸۰

▪ از دیروز تا امروز (مجموعه مقاله ها) ۱۳۷۳

▪ تصحیح آتشکده آذر همراه با تعلیقات ۱۳۳۷

▪ تصحیح دره نادره چاپ دوم ۱۳۶۶

▪ تصحیح براهین العجم همراه با حواشی و تعلیقات ۱۳۵۱

▪ ابوذر غفاری نخستین انقلابی اسلام (ترجمه) چاپ سوم ۱۳۷۰

▪ انقلاب بزرگ، اثر دکتر طه حسین (ترجمه) ۱۳۳۶

▪ نهج البلاغه (ترجمه) چاپ ششم ۱۳۷۳

چند مجموعه با همکاری دیگران مانند محیط ادب درباره سیدمحمد طباطبایی ۱۳۵۷، یادنامه علامه امینی۱۳۵۱، محمد خاتم پیغمبران ۱۳۴۷، شیرزن کربلا (ترجمه) ۱۳۳۲

دی ماه هر سال یادآور ارتحال ملکوتی (فوت ۲۳ دی ماه ۱۳۸۶) استاد فقیدمان دکتر سید جعفر شهیدی است. ضمن عرض تسلیت به پیشگاه همه دانشگاهیان آرزو می کنم راه پرفیض و برکت او چه در خوی و منش و وارستگی و بی اعتنایی به مادیات و ایمان و توکل، مناعت نفس و پاکدامنی و آزادگی، تواضع و فروتنی و خوش خویی، صمیمیت و حق شناسی و خیرخواهی و چه در تحقیق و پژوهش های علمی همواره نصب العین دانشجویان عزیزمان باشد و چنین باد.

مطالب این مقاله مستند به مشهودات و دریافت های نگارنده در زمان دانشجویی و نیز سال های همکاری با استاد دکتر شهیدی در موسسه لغتنامه دهخدا و به اصطلاح ?تحقیق میدانی? است.

دکتر رضا مصطفوی سبزواری

استاد دانشگاه علامه طباطبایی