چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
راز جاودانگی «یاران چه غریبانه»
از چهار تا هشت سالگی در آبادان بودم؛ با خاطرههای بسیار؛ با خاطرههای بسیاری که گم نشدند و هنوز زندهاند. بیست سال بعد، یعنی سال۱۳۶۰ باز هم به آبادان و خرمشهر میرفتم. خرمشهر در دست دشمن بود. کلا فرو ریخته بود و فقط محله «کوت شیخ» خرمشهر که آن طرف آب بود، دست ما بود. از آن محله به خرمشهر مینگریستم و میگریستم. شعر «یاران چه غریبانه» همانجا جرقهاش خورد.
در اوج تب ناشی از سرماخوردگی بودم. در اوج آن تب، به «یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه» رسیدم و در عرض چند ساعت، شعر کامل شد. یک هفته بعد بچهها عازم منطقه شدند و من هم سخت بیمار بودم. به همین دلیل نتوانستم با آنها بروم. با وحید امیری از دوستانی که به منطقه میرفت تماس گرفتم و تلفنی شعر را برایش خواندم. وقتی از جبهه خرمشهر برمی گشت، خبر آورد که این شعر در تمام جبهه دهان به دهان میگردد و همه جا را پُر کرده است. اولینبار آقای سلحشور آن را اجرا کرد؛ همین آقای فرجالله سلحشور کارگردان. صدای گرمی داشت. بعد حسامالدین سراج آن را همراه با موسیقی خواند. بعد آقای کویتیپور اجرایش کرد. بعد هم حاج صادق آهنگران خواند و همین طور بر تعداد این خوانندگان اضافه شد. آقای فخری، نوحه خوان معروف اهوازی هم آن را خواند. سپس در چند فیلم سینمایی خوانده شد. در فیلم سینمایی «دیار عاشقان» پخش شد. بعد در چند نمایشنامه اجرا شد و بعدها به کشورهای دیگر هم رفت، به افغانستان، تاجیکستان، آذربایجان و پاکستان هم رسید.
همه این اجراها روی نوار کاست ضبط شده بود. بیش از همه اجراها، اجرای کویتیپور معروف شد. کویتیپور این شعر را در مسجدی خوانده بود که ضبط و خیلی معروف شد. آنقدر معروف که آن را بهنام غریبانه کویتیپور میشناسند. بعدها شرکتی در تهران با همکاری دوست عزیزم کویتیپور این کار را بازسازی کرد و آلبوم «غریبانه۱» منتشر شد. طبق اطلاعاتی که دارم نوارفروشان لالهزار گفتهاند آلبومی است که هرگز فروشش قطع نمیشود. بخصوص در ایامی که شهدا را میآورند یا در ایام محرم فروش بالایی دارد.
برخی اشعار است که حس غمگینانهای دارد. برخی شعرها هست که میتواند در تمام زمانها زمزمه شود. مثلا همین شعر یاران چه غریبانه جدای از زمان جنگ، در زمان زلزله بم هم روی سنگ مزار خیلی از قربانیان رفت. همین حالا، مواقعی که شهدا را میآورند باز هم خیلیها آن را زمزمه میکنند. الان نوجوانان و جوانان زیادی هستند که جنگ را ندیدند و تصوری نسبت به شرایط آن روزها ندارند، اما با این شعر آشنا هستند و وقتی میفهمند من شاعر آن هستم، تعجب میکنند و میگویند فکر میکردیم سُروده آقای کویتیپور است.
خیلیها این شعر را خواندند. ولی به نظر من که شاعر این ابیات هستم، زنگ صدای کویتیپور بیشتر روی آن نشست. چون کویتیپور صدایش زنگی دارد که من دوست دارم. این را همیشه گفتهام. کویتیپور کارهای زیاد دیگری هم خوانده، اما این کار بیشتر در حافظه مردم مانده است. انگار که شعر بر صدا میچربد. به هر حال این شعر را به حساب شهدا میگذارم. باشد که مورد قبول واقع شود:
یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
بشکسته سبوهامان، خون است به دلهامان
فریاد و فغان دارد، دردیکش میخانه
هر سوی نظر کردم، هر کوی گذر کردم
خاکستر و خون دیدم، ویرانه به ویرانه
افتاده سری سویی، گلگون شده گیسویی
دیگر نبود دستی، تا موی کند شانه
تا سر به بدن باشد، این جامه کفن باشد
فریاد اباذرها، ره بسته به بیگانه
لبخند سروری کو، سرمستی و شوری کو
هم کوزه نگون گشته، هم ریخته پیمانه
آتش شده در خرمن، وای من و وای من
از خانه نشان دارد، خاکستر کاشانه
ای وای که یارانم، گلهای بهارانم
رفتند از این خانه، رفتند غریبانه
پرویز بیگی حبیبآبادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست