شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

خماری مرگ آلود


خماری مرگ آلود

نگاهی به «خوابم می آد» ساخته رضا عطاران

رضا عطاران در اولین ساخته سینمایی‌اش با تکیه بر مشخصه‌های به‌بلوغ‌رسیده خاص خودش واکنشی به شدت تلخ و به شدت کمیک نسبت به اجتماع اطرافش نشان داده و حاصل این تلاش اثری قابل دفاع در سینمای کمدی این روزهای به قهقرارفته ایران تبدیل شده است. عطاران با تکیه بر بستر مورد علاقه‌اش یعنی داستان‌گویی در دل طبقه فرودست اجتماع ایرانی و با کمک گرفتن از توان تصویر‌سازی به شدت واقع‌نما و همراهی‌برانگیز در قالب کمدی موقعیت و کمدی سیاه‌نما یکی از بهترین کمدی‌های چند سال اخیر سینمای ایران را به تصویر کشیده است.

«خوابم می‌آد» کاملا عطارانی ساخته شده است و تمام نشانه‌هایی که پیشتر در سریال‌های ساخت رضا عطاران جست‌وجو می‌کردیم یا احیانا تیپ‌سازی‌ها یا بداهه‌پردازی‌هایی را که در نقش‌های مختلف از او سراغ داشتیم، در قالبی قوام‌یافته و به بلوغ‌رسیده در دل خود دارد. یکی از مولفه‌های اساسی آثار عطاران که در چند سال اخیر برجستگی بیشتری در کارهای او یافته شخصیت مادر حاکم بر محیط خانه و پدری که در درجه چندم اهمیت در خانواده قرار دارد، بوده است. در «خوابم می‌آد» هم شکل قوام‌یافته این نوع از موقعیت‌سازی را شاهدیم. شاید بتوان این طور گفت که مهم‌ترین مشخصه «خوابم می‌آد» مربوط به کمدی موقعیت به شدت دوست‌داشتنی ظاهر شدن اکبر عبدی در نقش مادر آشنای آثار عطاران است و با قطعیت ادعا کرد که لذت بردن از تماشای «خوابم می‌آد» بدون حضور شخصیت مادر و پدر رضا در این فیلم به هیچ‌وجه قابل تصور نیست. تمام توان فیلم ناشی از موقعیت‌های کمیک و بعضا تلخی است که کمدی موقعیت‌های مربوط به سکانس‌های خانه رضا است. بهترین موقعیت‌های کمیک داستان در همین خانه بروز پیدا می‌کند حال چه موقعیت‌هایی که مربوط به گذشته رضا و پدر و مادرش می‌شود و چه موقعیت‌هایی که به شرایط حاضر مربوط است. در کنار این دو، یکی از موقعیت‌هایی که عطاران تاکید زیادی بر آن دارد موقعیت اتاق فکر رضا یا همان سرویس بهداشتی است که بخش زیادی از واگویه‌های کلیدی فیلم که به شدت با سرنوشت تلخ رضا در هم تنیده است در همین موقعیت رقم می‌خورد.

یکی از این مشخصه‌های دیگر مورد علاقه عطاران استفاده از فلاش‌بک به گذشته و فضا‌سازی برای مخاطب با هدف تایید شرایط فعلی با تکیه بر ریشه‌های مربوط به گذشته در قالب کمدی موقعیت است. البته به نظر می‌رسد نقش حمید نعمت‌الله به عنوان یکی از نویسندگان اولیه فیلمنامه «خوابم می‌آد» و جنس نگاه به مساله نوستالژی و نحوه پرداخت داستان‌های مربوط به این بخش قابل انکار نیست. برای اثبات این مدعا کافی است ارجاعی داشته باشیم به سریال «وضعیت سفید» و نحوه خاطره بازی نعمت‌الله در آن اثر. برای نمونه می‌توان به سکانس‌های مربوط به دوران کودکی رضا و تماشای برنامه کودک در خانه سرهنگ یا واکنش‌های مادر رضا به رفتارهای او در دوره گذشته و مقایسه‌ای ناخودآگاهی که مخاطب میان چهره فعلی مادر، چهره دوران جوانی او و البته چهره واقعی اکبر عبدی می‌کند، اشاره موکد کرد.

خصوصیت دیگر مورد علاقه عطاران که در این کار هم دیده می‌شود نمایش شخصیت هالو، چلمن، دست و پا چلفتی و البته مستاصل و بی‌خیال است و قرار دادنش در موقعیت‌هایی به شدت متضاد با خصوصیاتی که از او سراغ داریم؛ شخصیتی که در عین وادادگی و مطرود بودن همواره در حال ماله کشیدن روی کارهایی است که به هیچ‌وجه مورد قبول شخصیت‌های اطرافش نیست و موجب جداافتادگی و به اصطلاح توسری خوردن‌های ممتد او می‌شود. نمود این رویکرد را در شخصیت رضا در همین فیلم می‌بینیم که همیشه در حال توسری خوردن از پدرش، مدیر مدرسه و حتی شاگردان مدرسه و مهم‌تر از همه دست تقدیر است. او هیچ وقت نتوانسته شغل مورد علاقه‌اش را پی بگیرد یا با دختر مورد نظرش ارتباط برقرار کند و همواره در حال توجیه کردن تمام بدبختی‌هایی است که دست از سر او بر نمی‌دارند و در مراحل بعدی در حال ماله کشیدن روی کارهای دخترک مورد علاقه‌اش در حین دزدی است.

دیگر خصوصیت آثار عطاران که در این فیلم هم قابل ردیابی است نقش محوری بچه‌هایی است که به ظاهر حضور کلیدی در داستان ندارند ولی جنس شوخی‌هایی که شخصیت‌های دیگر با آنها دارند یا تک‌دیالوگ‌هایی که از این بچه‌ها در بزنگاه‌های داستانی خنده تماشاگر را در پی دارد. برای مثال می‌توان به شخصیت پسرک نه‌چندان تیزهوش مرد جواهرفروش یا حتی شخصیت رضا در دوران کودکی اشاره کرد که نمونه عالی آن را می‌توانیم در نحوه ارتباط رضا با دختر همسایه یا سرنوشتی که بعد از خرج کردن ۱۰تومانی با آن روبه‌رو می‌شود جست‌وجو کرد. یا در همین مسیر حتی می‌توان کمدی موقعیت جذاب حضور خداداد عزیزی در آسانسور در حالی که درحال گرفتن سفارش خرید از همسرش است آن هم درست بعد اینکه رضا بارها به اینکه پدرش می‌خواسته او فوتبالیست بشود، اشاره کرد و... (از این دست موقعیت‌ها در این اثر به وفور قابل ردیابی است.)

جدای از کیفیت مربوط به کمدی موقعیت حاکم بر این اثر باید در نظر داشت که عطاران در «خوابم می‌آد» یکی از معدود نمونه‌های کمدی سیاه در سینمای ایران را در دل پرداخت درست موقعیت‌های کمیک خلق کرده است. او در این فیلم با نمونه قرار دادن مستقیم و غیرمستقیم معضلات و مشکلات فردی و اجتماعی مبتلا به جامعه ایرانی در دل موقعیت‌های کمیک سعی در آن دارد تا بدون آنکه مستقیما تاب و توان تحمل درد و مشقت مخاطب را هدف بگیرد واکنشی از جنس خودش به شرایط حال حاضر اجتماع ایرانی داشته باشد. مهم‌ترین موقعیت‌های فیلم و حتی دلایل علت و معلولی پیشبرد داستان به مساله فقر مفرط شخصیت‌ها و اختلاف طبقاتی و بی‌عدالتی‌های اجتماعی یا سالوس‌صفتی، دورویی و فساد در ساختار روابط کاری یا حاکم بودن قدرت و پول به جای شایسته‌سالاری و طرفداری از احقاق حق مرتبط است.

رضا از مدرسه اخراج می‌شود چراکه نتوانسته رضایت فرزند فرد متمول بنیان‌گذار مدرسه را تامین کند. او و دختر مورد علاقه‌اش درگیر ماجرای سرقت و آدم‌ربایی می‌شوند چون پول برای تهیه کلیه ندارند. سرنوشت تلخی پیدا می‌کنند چراکه با سرافراز به ظاهر مردمی و متشرع ولی نمونه سالوسی و قدرت‌طلبی درگیر می‌شوند. در این میان اما رضا در شمایل یک شخصیتی نفرین‌شده ظاهر می‌شود که به خیال دست تقدیر از هر نوع خصومت با او فروگذار نمی‌کند؛ شخصیتی که مستاصل از حل جبر حاکم بر اجتماع اطراف و البته اسیرشده در کمند بدبختی‌های برخاسته از ضعف بلوغ اجتماعی خودش به خوابیدن پناه برده و همه چیز را برگردن تقدیر انداخته و در بدترین شرایط با تکیه بر انفعالی رقت‌بار در انتظار تغییر یا درست شدن امور است و این‌طور می‌گوید که «همیشه تو بدترین شرایط شانس می‌آرم!». «خوابم می‌آد» قطعا می‌تواند نشانه خوبی باشد از بلوغ حرفه‌ای عطاران در مقام فیلمساز و می‌تواند نویدبخش ساخت آثار استاندارد و البته مخاطب‌پسند در سینمای ایران باشد.

محمدرضا مقدسیان