شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

خواجه عبدالله انصاری, صوفی آتش گرفته, پیر پرسوز


خواجه عبدالله انصاری, صوفی آتش گرفته, پیر پرسوز

شیخ الاسلام ابواسماعیل عبدالله بن محمد انصاری هروی نامور به خواجه عبدالله انصاری و از اعقاب ابوایوب انصاری, یکی از اصحاب پیامبر اکرم ص , که در سده پنجم هجری و به روزگار قدرتمداری ترک تباران سلجوقی در ایران می زیست از بزرگان و اعاظم متصوفه است

شیخ الاسلام ابواسماعیل عبدالله بن محمد انصاری هروی نامور به خواجه عبدالله انصاری و از اعقاب ابوایوب انصاری، یکی از اصحاب پیامبر اکرم(ص)، که در سده پنجم هجری و به روزگار قدرتمداری ترک تباران سلجوقی در ایران می زیست از بزرگان و اعاظم متصوفه است.

خواجه عبدالله انصاری در سال ۳۹۶ هجری در هرات چشم به جهان گشود.

وی که معاصر مشاهیری چون خواجه نظام الملک طوسی، وزیر خردمند دولت سلجوقی و نویسنده کتاب سیاست نامه، ناصر خسرو، شاعر نامدار، و انوری ابیوردی، سخن سرای نام آور بود از خردسالی زبانی گویا و طبعی توانا داشت و اشعار پارسی و تازی را بسیار نیکو می سرود.

آنچه از واکاوی و جستجو در منابع تاریخی، ادبی و عرفانی به یادگار مانده از آن روزگار برمی آید آن است که نخستین آموزگار و راهنمای او در طریق ایمان پدرش، ابومنصور محمد، بود.

خود او در این باره آورده است که «من هفتاد و اندسال علم آموختم و نوشتم و رنج بردم. در اعتقاد اول از پدر خود آموختم که صادق بود و متقی و با ورع که کسی آن چنان نتوانستی بود». در ادامه او نزد بزرگانی دانشورانی چون قاضی ابومنظور ازدی، یحیی بن عمار شیبانی و ابواسماعیل احمد بن محمد بن حمزه دانش آموخت.

ظاهرا او با ابوسعید ابوالخیر، عارف و شاعر نامی، نیز دیدارهایی داشته و از کردار، پندار و گفتار او بهره های افزون برگرفته است، اما آنچه روشن است، کسی که رمز و راز تصوف و طریقت را بدو آموزاند شیخ ابوالحسن خرقانی، صوفی نامور آن عهد، بود.

به تعبیر سید احمد حسینی کازرونی، تصحیحکننده آثار خواجه عبدالله، شیخ خود از اجله محدثین و عارفان بود و نزد مشایخ و دانشمندان بزرگی مریدی و شاگردی کرد اما از مشایخ صوفیه به شیخ ابوالحسن خرقانی تعلق خاطر داشت. خواجه خود درباره تاثیر افزون آموزههای خرقانی چنین نوشته است:

«اگر من خرقانی ندیدمی حقیقت ندانستمی و همواره با آن در می آمیختمی یعنی نفس با حقیقت.»

شهرت خواجه عبدالله انصاری بیشتر به سبب کتاب ها و رساله های مشهوری است که در درازنای عمر پربار خویش پدید آورده و به یادگار نهاده است.

همان آثاری که درد و سوز صوفیانه مندرجاتش سبب شد تا ادیبان سرشناس و تاریخ پژوهان سرآمد و از جمله آنان زنده یاد عبدالحسین زرین کوب او را پیر پرسوز و صوفی آتش گرفته بنامند. از آثار او که شیوه گفتار و نگارش آنها سرآمد همه نثرهای موزون صوفیانه است میتوان به کتابهای ذیل اشاره داشت:

طبقات الصوفیه: این کتاب که یکی از آثار بسیار معتبر زبان پارسی و یکی از منابع عمده برای تاریخ صوفیه و تحقیق در عقاید آنها است در حقیقت، تقریر، ترجمه و املای کتاب طبقات الصوفیه ابوعبدالرحمن محمد بن حسین سلمی نیشابوری است که به زبان عربی نگارش یافته بود.

خواجه عبدالله انصاری براساس آنچه نورالدین عبدالرحمن جامی، پارسی سرای نامی سده نهم هجری، در کتاب نفحات الانس خویش آورده است «آن را در مجالس صحبت و مجامع تذکیر و موعظه املا» می فرموده و سخنان برخی دیگر از مشایخ و همچنین بعضی از ذوقیات و مواجید خود را بر آن می افزوده که سرانجام یکی از دوستداران و مریدان آنها را جمع کرده و نوشته است».

از جمله محاسن این کتاب آن است که به لهجه هروی (هراتی) نگارش یافته و بدین روی یکی از گویشهای دیرین ایرانی از اضمحلال یافتن رهانیده است.

تفسیر قرآن کریم: این تفسیر همان است که اساس کار میبدی در تالیف کشفالاسرار و عده الابرار قرار گرفت. در حقیقت، همانگونه که عبدالحسین زرین کوب، نگارنده کتاب جستجو در تصوف ایران، نیز اذعان نموده خواجه عبدالله در تفسیرش که زبده و جوهره آن را می توان در کشفالاسرار میبدی یافت از شریعت به آنچه نزد وی تعبیر به طریقت و حقیقت می شد نیز نظر داشته است.

سیوطی، مولف کتاب طبقات المفسرین، به نقل از خواجه عبدالله روایت کرده که او در تقریر این کتاب به یکصد و هفت تفسیر مختلف رجوع کرده است.

منازل السائرین: برپایه باور بیشتر کاوشگران پهنه ادب و عرفان این کتاب که به زبان عربی است مهمترین اثر خواجه درباره تصوف به شمار می آید. خواجه عبدالله در این کتاب منازل صدگانهای که صوفیان در طی مقامات خویش می بایست به سر آورند را بیان داشته است.

الاربعین فی دلایل التوحید: این کتاب که به نام الاربعین فی الصفات نیز اشتهار دارد مجموعهای از احادیث نبوی است و بخشهای گوناگون آن بر باورها و آرای خواجه در اثبات صفات خدا مشتمل می باشد. این رساله به روشنی جنبه تجسیم تفکر کلامی خواجه را نمایان می سازد.

ذمالکلام: خواجه عبدالله در این کتاب کوشیده است تا نشان دهد که امتهای گذشته تا از در تسلیم در می آمدند دینشان استقامت و پایداری داشت، اما از روزگاری که به بحث و مجادله پرداختند به تباهی و گمراهی افتادند.

کنزالسالکین: این کتاب نام دیگرش زادالعارفین می باشد. ابواب شش گانه آن عبارتند از مقاله عقل و عشق، مباحثه شب و روز، در بیان قضا و قدر، در عنایت رحمان با انسان، در حق درویشان مجازی و حقیقی، در غرور جوانی و تیرماه پیری و موت و حسرت مردگان.

مناجات نامه: بیشتر شهرت خواجه عبدالله انصاری به سبب این اثر است. مناجات نامه به نثر مسجع و روان پارسی است. سجع هایی که او در این کتاب گفته به تعبیر ملک الشعرای بهار نوعی از شعر است.

آنچه هویدا است، خواجه را آثار و رسائل به نسبت افزون است و بیگمان بیان نام یکایک آنها در این مختصر نمیگنجد اما برخی از مشهورترین آنها که عمدتا نیز به نثر مسجع نگارش یافته اند به شرح ذیل می باشد: الهینامه، محبت نامه، قلندرنامه، هفت حصار، مقولات، واردات، اسرار، نصیحت نظام الملک و....

خواجه عبدالله انصاری این بزرگمرد تاریخ ادب و عرفان ایران سرانجام در سال ۴۸۱ هجری دیده بر جهان فروبست. به باور نگارنده، به عنوان پایانی بر این کوته سخن بیان چند جمله از جملات دلنشین خواجه زیبنده و شایسته است.

الهی، مکش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته را.

الهی، این سوز ما امروز دردآمیز است، نه طاقت به سر بردن و نه جای گریز است، این چه تیغ است که چنین تیز است، نه جای آرام و نه روی پرهیز است.

مهربانا، اکنون که در غرقابم، دستم گیر که گرم افتادم.

الهی، چه زیباست ایام دوستان با تو، چه نیکوست معاملت ایشان در آرزوی دیدار تو، چه خوش است گفت وگوی ایشان در راه جست وجوی تو، چه بزرگوار است روزگار ایشان در سر کار تو.

ملکا، گنج فضل تو داری، بی نظیر و بی یاری، سزد که جفاهای ما در گذری.

نویسنده : امیر نعمتی لیمایی