دوشنبه, ۱۴ خرداد, ۱۴۰۳ / 3 June, 2024
مجله ویستا

واقعیت و فرا واقعیت


واقعیت و فرا واقعیت

نظریه‌پردازان سینما همواره بر سر واقعگرایی و فراواقعگرایی مناقشه داشته‌اند. آنان همچون بازن و کراکوئر می‌پنداشتند که سینما باید تصویر عینی واقعیت باشند و دیگرانی چون …

نظریه‌پردازان سینما همواره بر سر واقعگرایی و فراواقعگرایی مناقشه داشته‌اند. آنان همچون بازن و کراکوئر می‌پنداشتند که سینما باید تصویر عینی واقعیت باشند و دیگرانی چون مانستربرگ و کراکوئر می‌پنداشتند سینما باید واقعیت را در قالب داستان بازسازی کند. هریک هم در این میان دلایل خود را اقامه کرده‌اند که با توجه به سلیقه و ایدئولوژی شخصی می‌توانیم یکی را دوست داشته باشیم و دیگری را نه. اما این نظریه‌پردازان سال‌ها روی نظریات خود بحث و جدل کرده‌اند. بنابراین نمی‌توان نظریه آنها را یکسره مردود دانست. البته طبیعی است که این نظریه‌ها هیچیک پایه انتزاعی نداشته و بر اساس آثار مختلف سینمایی مورد بحث قرار گرفته و به اثبات رسیده است. متاسفانه این نظریه‌ها در سینمای ایران چندان کاربردی ندارد.

مگر اندکی از فیلمسازان که می‌توان فیلم‌های آنها را بر مبنای نظریه‌پردازان مهم طبقه‌بندی کرد. یکی از این فیلمسازان بهرام بیضایی است. بهرام بیضایی در این سال‌ها به واسطه حضور موثری هم که در عرصه تئاتر داشته است توانسته به نگاهی دست یابد که خود ویژه است. طبیعی است که این نگاه خود ویژه مورد موافقت و مخالفت منتقدان بسیاری قرار گرفته است. بعد از اینکه بیضایی فیلمی را روانه اکران- که این اتفاق دیر به دیر هم رخ می‌دهد- کرده بسیاری را برآشفته و برخی را نیز به وجد آورده است. بسیاری از مخالفان بیضایی فضای نمایشی آثار او را مورد هجمه قرار می‌دهند و او را با این باور می‌رانند که فیلم‌هایش از واقعیت به دورند. یا اینکه بیضایی و گروه بازیگرانش باید زمان بسیاری را پاسخگوی این باشند که چرا بازی در آثار بیضایی تئاتری است. نکته اینجاست که فیلم‌های بیضایی نشانه‌های فراوان از دنیای تئاتری او دارند. او بارها گفته که در فیلم‌هایش به واقعیت نمی‌پردازد. با زبان سینما هم اثبات این نکته چندان دشوار نیست. زیگفرید کراکوئر یکی از بنیانگذاران نظریه سینمای واقعگرا معتقد بود سینما باید به واقعیت وابسته باشد چون یک فیلم سینمایی به نوعی رهاسازی واقعیت فیزیکی است. او معتقد بود پیروان مکتب شکل‌گرایی- آنهایی که در خدمت واقعیت نیستند- تلاش می‌کنند واقعیت معین را تغییر دهند یا به دلیل آنکه می‌خواهند چیزی بر بازتولید مکانیکی محض تصویر،که با دوربین ارائه می‌شود بیفزایند یا احتمالا اینکه می‌خواهند همانند پیکرتراشان و نقاشان ترکیب‌بندی و خلق کنند. بیضایی متعلق به همین مکتب شکل‌گراست. تدوین، شیوه بازی، میزانسن‌هایی که عمدتا دایره‌وار هستند و در فیلم‌های مختلف به شکل‌های متفاوت تکرار شده و می‌توان آن را به نگاه خود ویژه بیضایی در ساختار منتسب کرد همه نشان می‌دهد که این فیلمساز بیشتر توجه به بازسازی دنیای واقعی از دریچه ذهنی‌اش دارد.

این نگاه هم در پنجره‌ای با تعاریفی که از روایت شخصی می‌شناسیم درمی‌آمیزد. بیضایی راوی زندگی است. او زندگی را عینا بر نوار فیلم کپی نمی‌کند بلکه آن را نمایش می‌دهد و روایت می‌کند. این اتفاق در هنر نمایش هم رخ می‌دهد. ما بر صحنه عین واقعیت را نمی‌بینیم بلکه روایت واقعیت را شاهد هستیم. اتفاقی که به برهان خلف نظریه کراکوئر و بازن تبدیل می‌شود. رودلف آرنهایم خلاف آنها معتقد است سینما به دلیل محدودیت‌های رسانه‌ای که دارد قابل انطباق با واقعیت نیست. همین محدودیت از نظر آرنهایم منجر به خلاقیت هنری می‌شود. او در فصلی دیگر می‌گوید ممکن است با عدم نمایش یک صحنه که به محدودیت‌های زاویه دید دوربین بازمی‌گردد ما بتوانیم به تعلیقی دست یابیم که در دنیای واقع نیست. بیضایی نیز در فیلم‌هایش این نگاه را دنبال می‌کند. او در وقتی همه خوابیم به‌خصوص در بخش فیلم اول فضایی کابوس‌گونه را روایت می‌کند که این فضا نمی‌تواند مبنای واقعی داشته باشد. پس حرکات بازیگران، گفت‌وگویشان و شیوه حرکاتشان با توجه به دنیای فیلم منطقی به نظر می‌رسد. این نگاه تا حدود زیادی در بخش دوم فیلم هم نزج پیدا می‌کند. این‌بار کابوس و واقعیت با هم درمی‌آمیزد و دنیایی تازه شکل می‌گیرد. پس باز هم جنس حرکات به نوعی دیگر قابل توصیف است.

رفتار آدم‌ها دفرمه و خشن به نظر می‌رسد. شبیه به آن چیزی که به‌طور مثال در شکل اغراق‌شده‌اش در سینمای اکسپرسیونیسم شاهد آن بوده‌ایم. البته بیضایی به هیچ‌وجه به‌طور کامل سراغ اکسپرسیونیسم نمی‌رود، اما در هرحال نشانه‌هایی از آن را به همراه دارد و نکته اینکه این حرکت را به‌طور کامل و منسجم در فیلمش پیاده می‌کند. این نگره سینمایی در فیلم بیضایی قابل ردیابی و اثبات است؛ نگاهی که به هرحال بخشی از سینماست و نمی‌توان آن را مردود کرد. می‌توانیم این نگاه سینمایی بیضایی را دوست نداشته باشیم یا درباره مضمونی که او در قالب این فرم می‌زند بحث کنیم. اما به هرحال این بخشی از سینماست و همانطور که واقع‌گرایی امروز بالیده و به عرصه‌های تازه رسیده فراواقع‌گرایی نیز به تجربه‌های تازه نیاز دارد.