جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

علم و دانش اندوزی


علم و دانش اندوزی

علم کاربرد نیروی ناطقه است که ذاتی انسان است ما به الامتیاز فصل انسان از سایر جانداران نیروی علم و ادراک کلیّات است که از آن به قوّۀ ناطقه تعبیر شده

عشق به علم و دانش‌اندوزی، در فطرت انسان نهاده شده، اگرچه رشد و اوج‌گیری آن نیاز به پرورش و تربیت دارد.

علم کاربرد نیروی ناطقه است که ذاتی انسان است.

ما به الامتیاز فصل انسان از سایر جانداران نیروی علم و ادراک کلیّات است که از آن به قوّۀ ناطقه تعبیر شده.

اینجا ”نطق“، به معنی سخن گفتن نیست. بلکه به معنی نیروی ادراک مفاهیم کلّی است، که تجزیه و ترکیب اصوات و صداها، و در برابر هر مفهومی ترکیب بخصوصی از اصوات را بکار بردن و آنها را که نطق و تکلّم و جمله‌بندی نمودن نامیده می‌شود نیز از آن مایه می‌گیرد.

کلمهٔ ”علم“ و مشتقّات آن در ۷۸۵ موضع از قرآن کریم آمده است.

در فضیلت علم همان کافی است که در قرآن، آنجا که از سؤال فرشتگان در مورد آفرینش آدم سخن به میان آمده، در پاسخ، علم آدم و دانائی او به آنچه فرشتگان نمی‌دانند تذکّر داده شده، و به دنبال این ماجرا از امر فرشتگان به سجده کردن برای آدم سخن می‌گوید.

قرآن بالا رفتن درجات انسان‌ها را منوط به علم و ایمان دانسته و می‌فرماید:

خدا درجات آنان را که از شما ایمان دارند و آنان را که علم به آنها داده شده‌اند، بالا می‌برد.

(یَرْفَعِ اللهُ الَّذینَ ٰامَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجٰاتٍ) (سورهٔ مجادله، آیهٔ ۱۱)

بلکه از آیات ۷ و ۱۸ سورهٔ آل‌عمران و ۶ سورهٔ نبأ و ۶۲ سورهٔ نساء، و ۷۶ سورهٔ یوسف استفاده می‌شود که ایمان نیز از علم ناشی می‌شود.

بالاخره می‌فرماید:

درجات هرکس را که بخواهیم بالا می‌بریم و بالاتر از هر صاحب علمی عالم‌تر هست.

(نَرْفَعُ دَرَجٰاتٍ مَنْ نَشٰاءُ وَ فَوْقَ کُلِّ ذی عِلْمٍ عَلیمٍ ) (سورهٔ یوسف، آیهٔ ۷۶)

● توصیف عالمان

در آیات ذیل، صاحبان علم را چنین توصیف می‌کند:

آنانکه پیش از قرآن به آنان علم داده شده، هنگامی که قرآن بر آنان خوانده می‌شود سجده‌کنان به رو افتاده و می‌گویند: پاک است پروردگار ما، وعدهٔ او به عمل خواهد آمد.

(اِنَّ الّذینَ اُوتُواالْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ اِذٰا یُتْلیٰ عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلاَ ذْقٰانِ سُجَّداً وَ یَقُولُونَ سُبْحٰانَ رَبَّنٰا اِنْ کٰانَ وَعْدُ رَبِِّنٰا لَمَفْعُولا) (سورهٔ اسراء، آیات ۱۰۷ و ۱۰۸)

به تحقیق از بندگان خدا فقط عالمان، از او می‌ترسند.

(اِنَّمٰا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبٰادِهِ الْعُلَمٰاءُ) (سورۀ فاطر، آیهٔ ۲۸)

در آیات ذیل، خداوند بر انبیاء به اعطاء علم منّت نهاده و مزیّت آنها را به داشتن این موهبت الهی تمجید نموده است:

(سورهٔ دخان آیهٔ ۳۳، سورهٔ اعراف آیهٔ ۵۲ و ۹۱، سورهٔ بقره آیهٔ ۲۳۹ و ۲۴۷ و سورهٔ آل‌عمران آیهٔ ۴۸ و ۱۶۴)

با اینکه خداوند عالم به پیامبر اسلام آن بزرگوار، علم لدنّی اعطا فرموده بود به علت اهمیّت فراوانی که به علم می‌دهد او را به دعاء و درخواست فزونی علم امر می‌کند و می‌فرماید:

پروردگارا علم مرا فزونی ده.

(وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً) (سورۀ طه، آیهٔ ۱۱۴)

▪ دعوت مردم به پرسیدن و آموختن از اهل دانش واقعی

بگو برهان خود را بیاورید اگر راستگو هستید.

(قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صٰادِقینَ) (سورهٔ نمل، آیهٔ ۶۴ و سورهٔ بقره، آیهٔ ۱۱۱)

▪ دعوت مردم به پرسیدن و آموختن از اهل دانش واقعی

پس بپرسید از اهل علم اگر علم ندارید.

(فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لٰا تَعْلَمُونَ) (سورهٔ انبیاء، آیهٔ ۷)

▪ دعوت و فراخوان عمومی برای آموزش علوم و فهم دین

خدای تبارک و تعالی امر فرموده که برای تعلّم دین، از هر گروی عده‌ای به سفر تن دهند و می‌فرماید:

چرا از هر گروهی عده‌ّای کوچ نمی‌کنند که علم دین را یاد گرفته و آنگاه که پیش قوم خود برگشتند آنها را انذار کنند.

(فَلَوْلٰا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍٔ مِنْهُمْ طٰائِفَهٌٔ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذٰا رَجَعُوا اِلَیْهِمْ) (سورهٔ توبه، آیهٔ ۱۲۲)

بنگر چگونه آیات را برمی‌گردانیم تا شاید علم فقه حاصل کنند.

(اُنْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ اْلٰایٰاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ) (سورهٔ انعام، آیهٔ ۵۶)

در ”دوازده“ آیه، قرآن ترک فقه و فهم را سرزنش نموده، و در ”هجده“ آیه، به تفکّر تحریص و تشویق نموده، و در ”بیست“ آیه به تعقّل مردم اظهار امیدواری می‌‌کند، و در ”بیست و هشت“ آیه به ترک تعقّل، آنان را نکوهش می‌کند.

قرآن از متابعت غیر علم نهی نموده و می‌فرماید:

آنچه را که به آن علم نداری پیروی نکن، به تحقیق در مورد گوش و چشم و دل همهٔ آنها بازپرسی خواهد شد.

(وَلٰا تَقْفُ مٰا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ اِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤٰادَ کُلُّ اُولٰئِکَ کٰانَ عَنْهُ مَسْئولاً ) (سورهٔ اسراء، آیهٔ ۳۶)

کسان زیادی با هوس‌های خود با غیر علم (مردم را) گمراه می‌کنند.

(وَ اِنَّ کَثیراً لَیُضِلُّونَ بِاَهْوٰائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ) (سورهٔ انعام، آیهٔ ۱۱۹)

اگر هوس‌های آنها را پیروی کنی پس از آنکه علم به تو آمده است از ناحیهٔ خدا یار و یاوری نخواهی داشت.

(وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ اَهْوٰاءَ هُمْ بَعْدَ الَّذی جٰائَکَ مِنَ الْعِلْمِ مٰالَکَ مِنَ اللهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلٰا نَصیر) (سورهٔ بقره، آیهٔ ۱۲۰)

اگر بعد از آنکه علم به تو آمده هوس‌های آنها را پیروی کنی، تو در آن وقت از ظالمان خواهی بود.

(وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ اَهْوٰاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰائَکَ مِنَ الْعِلْمِ اِنَّکَ اِذاً لَمِنَ الظّٰالِمینَ ) (سورهٔ بقره، آیهٔ ۱۴۵)

اگر بعد از آنکه علم به تو آمده، هوس‌های آنها را پیروی کنی برای تو از ناحیهٔ خدا یار و نگهدارنده‌ای نخواهد بود.

(وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ اَهْوٰاءَهُمْ بَعْدَ مٰا جٰائَکَ مِنَ الْعِلْمِ مٰالَکَ مِنَ اللهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلٰا وٰاقٍ ) (سورهٔ رعد، آیهٔ ۳۷)

علم، یگانه حجّت پیش خداوند تبارک و تعالی است که کمتر از آن را نمی‌پذیرد زیرا می‌فرماید:

ظن و گمان به هیچوجه از حق مغنی و بسنده نیست.

(اِنَّ الظَّنَ لٰا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً )

برای آنها به آن علم نیست، و آنها جز گمان نمی‌کنند.

(وَمٰا لَهُمْ بِذٰلِکَ مِنْ عِلْمٍ اِنْ هُمْ اِلّٰا یَظُنُّونَ) (سورۀ جاثیه، آیهٔ ۲۴)

برای آنها به آن علم نیست و متابعت نمی‌کنند جز ظن را.

(وَمٰا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ اِنْ یَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَّ) (سورۀ نجم، آیهٔ ۲۸)

خدای تعالی در آیات زیر از سخن گفتن بدون علم نهی فرموده است:

آنگاه که آن را به زبان می‌آورید و به دهن می‌گوئید آنچه به آن علم ندارید، و آن را سبک می‌‌شمارید در حالی که پیش خدا بزرگ است.

(اِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِاَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِاَفْوٰاهِکُمْ مٰا لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَاللهِ عَظیمٌ ) (سورۀ نور، آیهٔ ۱۵)

آیا به خدا می‌گوئید آنچه را که نمی‌دانید؟!

(اَمْ تَقُولُونَ عَلَی اللهِ مٰالٰا تَعْلَمُونَ ) (سورهٔ بقره، آیهٔ ۸۰)

بگو پروردگار من حرام کرده فواحش را، آنچه از آن آشکار و آنچه پنهان است و گناه و ظلم بدون حق را و اینکه به خدا شرک ورزید که خدا به آن اذن نداده است، و اینکه بر خدا بگوئید آنچه به آن علم ندارید.

(قُلْ اِنَّمٰا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوٰاحِشَ مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا وَ مٰا بَطَنَ وَاْلاِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ اَنْ تُشْرِکُوا بِاللهِ مٰا لَمْ یُنَزَّلْ بِهِ سُلْطٰاناً وَ اَنْ تَقُولُوا عَلَی اللهِ مٰالٰا تَعْلَمُونَ ) (سورهٔ اعراف، آیهٔ ۳۳)

همانا (شیطان) شما را به بدی و فحشاء امر می‌کند، و اینکه بر خدا بگوئید آنچه را که به آن علم ندارید.

(اِنَّمٰا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشٰاءِ وَ اَنْ تَقُولُوا عَلَی اللهِ مٰالٰا تَعْلَمُونَ ) (سورۀ بقره، آیهٔ ۱۶۹)

آیا به خدا می‌گوئید آنچه را که بدان علم ندارید؟!.

(اَتَقُولُونَ عَلَی اللهِ مٰالٰا تَعْلَمُونَ ) (سورهٔ یونس، آیهٔ ۶۸)

قرآن شدیداً تساوی عالم و جاهل را در آیات زیر انکار و نفی کرده و می‌فرماید:

بگو: آیا کسانی که می‌دانند، با کسانی که نمی‌دانند مساوی هستند؟!.

(قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذینَ لٰا یَعْلَمُونَ) (سورۀ زمر، آیهٔ ۹)

آیا کسی که آنچه بر تو از ناحیه پروردگارت نازل شده می‌داندحق است، مانند کسی است که نابینا می‌باشد؟!.

(اَفَمَنْ یَعْلَمُ اَنَّمٰا اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبَّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ اَعْمیٰ ) (سورهٔ رعد، آیهٔ ۱۹)

بگو آیا بینا، با نابینا رابر است آیا فکر نمی‌کنید؟!.

(قُلْ هَلْ یَسْتَوِی اْلاَعْمیٰ وَالْبَصیرُ اَفَلٰا تَتَفَکَّرُونَ ) (سورهٔ انعام، آیهٔ ۵۰)

نابینا و بینا با هم برابر نیستند و نه ظلمات و نور با هم برابرند، و نه سایه با حرارت و آفتاب، و نه زندگان یا مردگان، که همانا خدا هرکس را که بخواهد شنوا می‌سازد و تو قادر نیستی کسانی را که در گورها هستند شنوا سازی.

(وَ مٰا یَسْتَوِی اْلاَعْمیٰ وَالْبَصیرُ وَلَا الظّلُمٰاتُ وَلَا النُّورُ وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ وَمٰا یَسْتَوِی اْلاَحْیٰاءُ وَلَا اْلاَمْوٰاتُ اِنَّ اللهِ یُسْمِعُ مَنْ یَشٰاءُ وَمٰا اَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی‌الْقُبُورِ) (سورهٔ فاطر، آیات ۲۲-۱۹)

پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) چنانچه در حدیث آمده است فرمود:

منظور از علم، که این همه در آیات قران به آن اهتمام شده، و پیامبر، اکرم آن را واجب شمرده، علم الهی است که انسان را به خدا نزدیک، و خوف الهی ار در دل او پدید می‌آورد، و نیز هر علم دیگری است که در تحقّق این هدف مؤثر است.

(ط‌َلَبُ الْعِلْمِ فَریضَهٌٔ عَلیٰ کُلِّ مُسْلِمٍ ) (اصول کافی، ج۱، حدیث ۳۹ و غیر آن)

اینست که قرآن اعلام می‌کند:

تنها آنان که علم دارند از خدا می‌ترسند.

(اِنَّمٰا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبٰادِهِ الْعُلَمٰاءُ ) (سورهٔ فاطر، آیهٔ ۲۸)

علوم طبیعی هم اگر توأم با بصیرت بوده، و فراگیری آنها به دنبال غایت نهائی آنها باشد، که آن کشف قوانین جهان هستی و دست یافتن به راههای منتهی به منشأ هستی است، خودبخشی از علوم الهی خواهد بود.

زیرا هر قانونی در طبیعت راهی است به سوی قانونگذار و پدیدآ‌ورنده آن نظم و قانون.