چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
حزن ماندگار مشرق زمین
● تعزیه
تئاتر با سیاق غربی از زمان ناصرالدین شاه به ایران آمد. پیش از آن نمایشهای سنتی و آئینی به شیوههای گوناگون در مراسمها اجرا میشد. این نمایشها گوشهای از میراث فرهنگی ماست. مهمترین رخداد نمایش ایرانی ظهور نوعی نمایش حزنانگیز مذهبی بود که بعدها با عناوینی همچون تعزیه (شبیهخوانی) خوانده میشد و چندی پیش به کوشش عظیم موسوی ثبت جهانی شده است.
● مفهوم تعزیه
تعزیه در لغت به معنای سوگواری و برپا داشتن مراسم عزاداری به یادبود درگذشتگان است و در اصطلاح به نوعی نمایش آئینی مذهبی براساس واقع کربلا و شهادت امامان و وقایع دیگر مذهبی، قصههای تاریخی، اساطیری، عامیانه و... اطلاق میشود.
همانطور که می دانید آئین ها هرچند نمیتوانند الگو و سند تمام عیاری برای بررسی تئاتر یک کشور باشند اما از جهاتی در شناخت تئاتر و فرهنگ گذشته ، ما را یاری میکنند. چرا که در قدیم آئین و نمایشهای آئینی یک روش برای تعلیم و تربیت بود. چون جامعه اولیه بر مبنای نوشتار نبود بلکه بر مبنای فرهنگ شفاهی و یا به قولی افواهی بود. نمایشهای آئینی غالباً برای بزرگداشت یک امام و یا معصوم (ع) به کار میرفت. ضمن آنکه نمایش جزو زندگی مردم بود و صرفاً برای تفریح و سرگرمی اجرا نمیشد. در عین حال تعزیه یکی از غنیترین و قویترین نمایشهای آئینی و سنتی است. در مورد تاریخچه شکلگیری آن گفته شده معزالدوله دیلمی در قرن چهارم هجری فرمانی صادر کرد که طی آن مراسم سوگواری کربلا رسماً اجرا شود. از آن زمان به بعد مراسم سوگواری برای امام حسین (ع) و ۷۲ تن یاران باوفایش با شکلی نمادین و نمایشی در قالب تعزیه اجرا شد. ضمن آنکه با تشکیل دولت صفویه در قرن دهم هجری و رسمیت یافتن تشیع و تشویق شاعران به سرودن اشعار مذهبی و به نظم درآوردن واقعه کربلا و از سوی دیگر وجود افرادی به نام «مناقبی» در قرون پنجم و ششم که به روایت داستانهای تاریخی میپرداختند؛ بنیانهای تعزیه شکل گرفته بود . در اینجا لازم میدانم به طور اجمالی به شاخصههای آن بپردازم:
● زبان تعزیه
تعزیه به زبان شعر است و به دلیل اینکه توسط شاعران صاحب سبک سروده نشده، بیشتر تحت تأثیر زبان عامه شکل گرفته؛ لذا از خطاهای لغوی، ادبی و دستوری پاک نیست اما آکنده از عوامل نمایشی بوده و با تودههای مختلف تماشاگران ارتباط برقرار میکند. ضمناً نقش موسیقی و آواز در تعزیه از اهمیت بسزایی برخوردار است. تا جایی که بسیاری از اهل فن آن را « اپرای تراژیکی » میخوانند و از قرنها قبل حماسههای دینی به شعر سروده شده بود. از جمله حماسههای دینی که سروده شده خاوراننامه، حمله حیدری، روضه الشهداء و... است. در تعزیه هر شبیه در مایه خاصی که دارد آواز میخواند. برای نمونه شبیه عباس (ع) در چهارگاه و نقش حر در سبک عراق میخواند. در سؤال و جوابهایی که به زبان شعر گفته میشود، ریتمها رعایت میشود. برای نمونه اگر شبیه امام حسین(ع) شور بخواند، شبیه نقش عباس (ع) در مایه شور به او پاسخ میدهد.
همچنین آلات موسیقی گوناگونی در تعزیه استفاده می شود از قبیل نی، قرهنی، طبل، کرنا، سنج، دهل، شیپور. استفاده از آلات موسیقی بستگی به مکان تعزیه دارد. اساساً تعزیه همچون نمایشهای دیرین شرقی نمادین است و باورهای مذهبی تماشاگران را مطرح میکنند.
در تقابل با تعزیه ثابت، نوعی از تعزیه سیار نیز موجود است. در این نوع تعزیه داستان به مجالس کوتاهی تقسیم شده که به طور جداگانه اجرا میشود و صحنه بعدی در جای دیگر و با وسایل و ابزار دیگری اجرا میشود. برخلاف تعزیه ثابت، در تعزیه سیار دکور اهمیت خاصی دارد.
شاید تصور شود که وسایل صحنه زیاد و دکور با نفس تعزیه چندان موافق نیست و ممکن است در بیان کلی تعزیه تصنع ایجاد کند. ولی به کارگیری صادقانه، این دکور تضاد ماجرا را بیشتر می کند. در تعزیه ابزارآلات گاه به صورت نمادین و یا کاملاً واقعگرایانه استفاده میشود.
● رنگ و لباس در تعزیه
بنیان تعزیه نمادین است. بنابراین هر شبیه با یک لباس ویژه و یک رنگ مشخص معرفی میشود. چگونگی شکل و رنگ و جنس لباسها همچون سایر عوامل صحنه در شبیهخوانی تحت تأثیر فرهنگ محیط و امکانات موجود در آن است. برای نمونه مردگان نقاب میزنند. نقاب سبز مربوط به معصومین از جمله مولی متقیان است که بری از هر آلودگی است.
گاهی رنگهای نمادین در طول نمایش تغییر میکند. برای نمونه لباس و پری که بربالای کلاهخود حر وجود دارد، زرد رنگ است اما پس از آنکه توبه کرد، پر سفید باید برکلاهخودش گذاشته شود. شاید بتوان گفت قدیمیترین سند در مورد لباس تعزیه نوشته «عبدالله مستوفی» است.
در این سند درمورد لباس شبیهخوانها آمده است: «لباس شبیه سیدالشهداء قبای راسته وسفید، شال و عمامه سبز، عبای ابریشمی شانه زری سبز یا سرخ بود. در موقع جنگ چکمه و شمشیر هم داشت و در مواقع عادی نعلین زرد به پا میکرد. شبیه پیغمبران و سایر امامان بیش و کم همینطور لباس میپوشیدند. شبیه زنها پیراهن سیاهی که تا پشت پا میرسید، برتن میکردند و پارچه سیاه دیگری به سرمیافکندند. فراخی این روسری به قدری بود که دستها را هم تا سرانگشتها میپوشاند. یک پارچه سیاه دیگری صورت را تا زیر چشم مستور میداشت.
اگر در بعضی نمایشها پای زنهای مخالفین هم به میان میآمد، این لباس به همین کیفیت، منتهی از پارچه سرخ بود. لباس دختر بچه و پسر بچهها پیراهن عربی بلند مشکی با سربند و قرص صورت آنها پیدا بود. امیرهای لشکر مخالفین مانند یزید و ابن زیاد و ابن سعد یا خلفای جور ،مانند معاویه و هارون و مأمون را با جبه ترمه و عمامه شال رضایی یا شال کشمیری، مجسم میکردند. جنگجویان طرفین اعم از مخالف و موافق همگی با زره و کلاهخود ابلق بودند. منتهی موافقین قبای سفید و مخالفین قبای سرخ در زیر زره می پوشیدند. لباس ملائکه جبه ترمه و تاج بود. برای اینکه جنبه روحانی و نامریی بودن خود را ظاهر کند، پارچه سفید یا گلبهی یا آبی هم به صورت میافکند.»
منابع : جزوه دانشگاهی جابر عناصری
جزوه دانشگاهی داود فتحعلی بیگی
کتاب چاپ شده در جشنواره آئینی سنتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست