شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ناکجاآباد فوتبالی


ناکجاآباد فوتبالی

هیچ فکر کرده اید فوتبال ایران می خواهد به کجا برود

بدیهی است هر فوتبالی نیاز به نقشه راه دارد و نمی‌توان بدون هدف و چشم بسته گام در وادی‌ای گذاشت که مبدا و مقصدش مشخص نباشد. شاید اگر فوتبال در جهان این همه رشد و توسعه به خود دیده، دلیل روشن‌اش، استفاده از نقشه راهی باشد که استاندارد شده است و نمی‌توان بهانه‌ای را برای استفاده نکردن از آنها پذیرفت.

استفاده از حق پخش، قانون کپی‌رایت، تبلیغات محیطی در ورزشگاه‌ها، توجه به پرورش استعدادها و فروش بازیکنان و... همه در زمینه صنعت پرپول فوتبال تعریف و تفسیر می‌شود. شاید اگر غیر از این بود و فوتبال تنها یک سر ورودی داشت، سرمایه‌دارهای بزرگی چون آبراموویچ روس، گریزلر آمریکایی و حتی شیخ‌های متمول و ثروتمند عرب نیز برای چند صباحی در فوتبال دوام نمی‌آوردند و مجبور می‌شدند پس از چند فصل سرمایه‌گذاری در این رشته، عطای کار کردن را به لقایش ببخشند، اما واقعیت این است که فوتبال، صنعت پولسازی است که علاوه بر اعتبار و شهرت برای مالکان باشگاهی و سرمایه‌گذاران خود در فوتبال جهان سودهای هنگفتی را به بار می‌آورد.

تصور کنید وقتی باشگاه‌های بزرگی مانند رئال‌مادرید، منچسترسیتی، منچستریونایتد، بارسلونا، پاری‌سن ژرمن و... برای تصاحب یک ستاره فوتبالی در کورس با یکدیگر افتاده و سرکیسه را شل می‌کنند، حتما برای برگشت سرمایه‌شان فکرهای بکری در سر پرورانده‌اند که اگر غیر از این بود، باشگاه‌ها چنین در پول خرج‌کردن و جذب ستاره‌ها از یکدیگر سبقت نمی‌گرفتند. بدیهی است کریس رونالدوی پرتغالی و لیونل مسی آرژانتینی، چند برابر پولی که برای جذب آنها از سوی باشگاه‌هایی چون منچستریونایتد، رئال‌مادرید و بارسلونا هزینه شده، عایدی و بهره‌وری برای این باشگاه‌ها داشته‌اند تا در چنین بازار پرسودی، خیلی‌ها سر از پا نشناخته و برای خرید باشگاه‌های بزرگی چون آرسنال، منچسترسیتی، پاری‌سن ژرمن و... پیشقدم شوند.

اما با وجود این تجربه‌های شفاف و موفق، فوتبال باشگاهی در ایران از مولفه‌های جهانی تبعیت نمی‌کند و عمده پول آن از جیب دولت پرداخت می‌شود. بدیهی است در فوتبالی که اقتصادش تابعی از قواعد اقتصاد دولتی است، بهره‌وری، محلی از اعراب ندارد تا در چنین فوتبالی که تنها ورودی دارد و خروجی‌اش روشن نیست، ماندن و بقا، کار بسیار سختی باشد. حتی اگر شما سرمایه‌داری چون حسین هدایتی باشید، بالاخره یک روز از هزینه‌کردن در فوتبال خسته شده و عطایش را به لقایش می‌بخشید و دنبال زندگی‌تان می‌روید.

اصولا در فوتبال ایران تجاری‌سازی با وجود مانورهای ادواری مسئولانش، تا به امروز راه به جایی نبرده است تا در چنین فوتبالی تنها شاهد و ناظر حیف و میل پول‌هایی باشیم که از جیب دولت هزینه می‌شود و به طور طبیعی نیز نظارت شفافی بر چگونگی هزینه‌کردش نیست که اگر بود، فوتبال ایران طی این همه سال می‌توانست برای خود عملکرد خوبی برجا بگذارد. بحث ما ناظر به مباحث زیرساختی است که متاسفانه به​جای آن که سرمایه‌گذاری باشگاه‌ها به سوی مباحث سخت‌افزاری و توسعه و گسترش امکانات و تجهیزات باشگاهی مثل داشتن زمین استاندارد تمرین و بهره‌مندی از ورزشگاه اختصاصی باشد، تنها پول‌های بی‌حساب و کتاب را به پای خرید بازیکنان و مربیان داخلی و خارجی گذاشته‌اند تا در این چرخه نتیجه‌گرایی صرف، فوتبال ایران تنها در سطح حرکت کرده و از عمق غافل باشد. بدیهی است نتیجه چنین سیاست‌هایی تنها در دراز بودن دست باشگاه‌ها نزد دولت و بودجه‌های دولتی خلاصه شده تا نظام باشگاهداری دولتی ما، همیشه «یک»اش گرو «دو»اش باشد.

در چنین شرایطی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس نیز با وجود اقبال وسیع مردمی نسبت به خود، فارغ از این نظام دولتی باشگاهداری نیستند تا همواره از مشکلات و تنگناهای مالی در حال ناله کردن باشند. این در شرایطی است که اگر عزمی برای خصوصی‌سازی این دو باشگاه باشد و مدیریت‌هایشان نیز رنگ ثبات را به خود ببیند، می‌توان برای اداره آنها راه‌های امتحان شده و رو به جلویی را تعریف و به اجرا گذاشت. یقینا اگر پرسپولیس و استقلال بتوانند از حالت روزمرگی خارج شده و آینده‌نگری را سرلوحه برنامه‌های خود قرار دهند، می‌توانند با این پشتوانه مردمی، از جایگاه‌های خوب و استانداردی در فوتبال ایران و آسیا برخوردار شوند. فوتبالی که در آن ورودی و خروجی‌اش به لحاظ مالی روشن بوده و عایدی‌اش به جیب خودش می‌رود تا جیب دلالان و سوءاستفاده‌گرانی که تنها می‌خواهند از این خوان گسترده، منفعت مالی خود را از راه‌های مختلف داشته باشند.

حجت‌اله اکبرآبادی



همچنین مشاهده کنید