منافقین در سراشیبی سقوط

اخیراً یك مقام عراقی اظهار نموده است منافقین در ناامنیهای عراق از عوامل ایجاد بی ثباتی بعثیها و القاعده حمایت می كنند تا از شرایط به وجود آمده به نفع خویش بهره برداری نمایند

اخیراً یك مقام عراقی اظهار نموده است منافقین در ناامنیهای عراق از عوامل ایجاد بی ثباتی (بعثیها و القاعده) حمایت می كنند تا از شرایط به وجود آمده به نفع خویش بهره برداری نمایند. گروه مذكور كه پس از سقوط صدام دیگر كاركردی برای دولت مردمی با رویكرد شیعی ندارند، ساز وكار حفظ هویت خود را در گرو تشدید بی نظمی ها در عراق ارزیابی می كنند.

منافقین در طول سالهای جنگ، با ارایه خدمات جاسوسی و اطلاعاتی به نیروهای عراقی، توانستند جایگاه مناسبی در ساختار امنیتی- سیاسی كشور عراق به دست آورند. آنها با نفوذ در داخل كشور و كسب اطلاعات و اخبار، خلاها و ضعفهای نیروهای عراقی در جبهه ها را از این طریق پوشش می دادند.

شایان ذكر است، این گروه در سالهای اخیر با دادن اطلاعات غیرواقعی و اخبار كاذب به كشورهای غربی، حساسیت آنان را نسبت به ایران دوچندان نمودند.

اكنون، چهره كاملاً اپوزیسیونی مسلح منافقین و پیوستن به دشمن قسم خورده این مرز و بوم كه در طول دوران دفاع مقدس با وحشیانه ترین اقدامهای ضد انسانی و مغایر با موازین حقوق بین الملل، پرونده ننگینی از خود برجای گذاشتند، افشا شده است. اظهارنظر این مقام عراقی در خصوص دخالتهای گروه مذكور، نكاتی را به ذهن متبادر می سازد:

۱) سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل مخالفت با ساختار نظام و دست نیافتن به ایده های مطلوب خویش، مسیری ناهموار و مكانیسم خشونت علیه نظام را انتخاب نمود. آنان كه نام مجاهد خلق را در عنوان اسمی خود یدك می كشند، خلق را قربانی مطامع حزبی خویش نمودند كه در عملكرد تروریستی آنان انسانهای بی گناه زیادی ترور شدند. این گروه مطرود پس از اعلام جنگ مسلحانه و عدم موفقیت در اهدافشان، ناگزیر از كشور گریختند و به دامن دشمنان این مردم، یعنی صدام، پناه بردند.

اما حوادث اخیر نشان داد تنها ملت ایران طعمه اهداف تروریستی و ضد بشری این سازمان نیست، بلكه آنان باتوجه به خوی و ذات ساختاری كه برایشان تعریف شده است، انسانها را به بهای اندك منافع حزبی قربانی می كنند.

۲) ناكامی منافقین در عدم دستیابی به مطالباتشان باعث شده است به هر كشوری رو بزنند تا شاید دیگران هویت آنان را بپذیرند. آمریكا پس از سقوط صدام به دلیل عدم شفافیت فضای سیاسی عراق، هنوز این گروه را در كشور مذكور دارای كاركرد قلمداد می نمود كه قراین موجود، حمایت مقامهای كاخ سفید را از آنان تأیید می نماید. اینك افشاگری حمایتهای مالی این گروه از تروریستها در عراق، امید منافقین را در بازگشت بعثیها به قدرت یا حاكمیت مورد نظر آمریكا تقویت می نماید. گروه یاد شده با همسویی و همراهی از طریق كمكهای مالی به بی ثبات سازی عراق، در واقع دشمنی و كینه توزی خود را با مردم این كشور به اثبات می رسانند. منافقین از نگاه دولتمردان عراق گروه مطرودی هستند كه باید این كشور را ترك نمایند.

۳) شكست یا موفقیت آمریكا در سیاستهای خاورمیانه ای بویژه در عراق، بر استمرار حیات سیاسی منافقین یا فروپاشی آنان تأثیر مستقیمی دارد. اكنون مسیر روند تحولات عراق افق امیدبخشی را نوید میدهد. به عبارت دیگر، شركای قدرت با پشت سرگذاشتن مناقشات گروهی، یك ثبات سیاسی را برای جامعه نوید می دهند. از سوی دیگر، فشارها بر اشغالگران جهت خروج از این كشور رو به تزاید است.

نیروهای امنیتی عراق برای پذیرفتن مسؤولیت و برقراری نظم و ثبات داخلی آمادگی دارند و آمریكاییها به دلایل سیاسی از واگذاری تعهدات به نیروهای بومی تعلل می كنند، اما نباید فراموش نمود تشدید فشارها از سوی افكارعمومی و كنگره آمریكا مبنی بر خروج از عراق، به شعار انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری در انتخابات آتی ایالات متحده آمریكا تبدیل شده است. این قراین به مفهوم شكست دیدگاههای منافقین در عراق است و آنها از هم اكنون باید راهی كشورهای دیگر شوند، این در حالی است كه كشورهای اروپایی نیز از آنها به عنوان تروریست یاد نموده اند.

احتمال بازگشت بعثیها به قدرت، براساس شواهد، قریب به صفر می باشد. این گروه باتوجه به عملكرد صدام و سران بعث در عراق كه خشونتها و خون ریزیهای آنان امروزه بر كسی پوشیده نیست، نمی توانند مدعی تكیه زدن بر كرسی قدرت شوند. به سخن دیگر، فرایند دمكراتیك برای آنها مسیری بن بست محسوب می شود، لذا تنها از طریق تشدید ناامنی و حمایت عنصر خارجی، امید حضور در مصدر قدرت را دارند. حمایت افكارعمومی از حاكمیت منتخب و روحیه بیگانه ستیزی ملت مبارز عراق این گزینه را نیز بی اعتبار می سازد.

۴) باید اذعان نمود، شكست این پروژه در عراق می تواند ضربه مهلك دیگری بر پیكر فرسوده و بی رمق منافقین وارد آورد كه تداوم حیات خویش را مدیون تحولات عراق می دانند. فریب خوردگان وعده های دروغین گروه مذكور، باید بدانند روند تحولات منطقه ای و جهانی، فضای تنفسی منافقین را محدود نموده و باید منتظر شمارش معكوس آنان باشند.

به نظر می رسد گروه اپوزیسیون مسلح آواره، به دلیل ناكامی های پی درپی و با جدایی افراد سرشناس از سازمان، عملاً فروپاشی كاركردی خود را اعلام نموده است، ولی اكنون با پیوند زدن اهداف خود به دیگر تروریستها، در تلاشند تا شاید از پرتو موفقیتهای آنان هویت سازمانی شان از بین نرود. سران این گروه به این باور رسیده اند كه پس از به قدرت رسیدن حاكمیت مردمی شیعیان در عراق و برقراری پیوند وثیق با نظام جمهوری اسلامی، آنان گروهی فسیلی و آرشیوی محسوب می شوند.

به علاوه، برنامه مستند «گرگها» كه در این ایام از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است، گواه دیگری بر جنایتهای بی شمار آنان می باشد. اینك به یمن وجود دولت مردمی در عراق، این اسناد از آرشیو صدامیان بیرون آمد تا بیش از پیش چهره تروریستی این سازمان برای مردم ایران افشا شود. در گرماگرم نبرد فرزندان این مرز و بوم با متجاوزان عراقی، منافقین با همكاریهای تنگاتنگ و ساپورت اطلاعاتی نیروهای عراقی، آنان را در به خاك وخون كشیدن غیرنظامیان ایرانی ترغیب و پشتیبانی می نمودند.

این برنامه مستند، گوشه هایی از همكاریها و همراهیهای این سازمان آواره را به امید تحقق اوهام و خیالهای باطل آنان به تصویر می كشد تا اگر كسانی در داخل تاكنون نسبت به نیت و عملكرد آنان تردیدهایی داشتند و تحت تأثیر القائات آنان بودند، با دیدن این برنامه واقعیت برایشان آشكار شود.

امید می رود فریب خوردگان با تحلیل صحیح واقعیتهای داخلی ایران و شرایط منطقه ای، از ادامه همراهی با آنان سرباز زده و همچون دیگر اشخاص بریده از سازمان، از آنها جدا شوند؛ زیرا با روند موجود به زودی انزوا یا فروپاشی كامل آنان را باید به نظاره نشست.

غلامرضا قلندریان