فهرست کامل اسم دختر که با حرف ص شروع می‌شود

پیشنهاد وب

صنوبر - صبا - صحرا - صدف - صراحی - صفا - صبرا - صفورا - صوفیا - صنم 

اسامی فارسی

صدپر

گل سرخ

صنوبر

معرب از فارسی، نام درختی همیشه سبز

اسامی عربی

صابره

مؤنث صابر

صاحبه

مؤنث صاحب

صادقه

مونث صادق راستگو و درستکار

صالحه

مؤنث صالح، زنِ صالح

صَبا

نسیم ملایم و خنکی که در برخی نواحی از طرف شمال شرق میوزد در مقابلِ دَبور؛ (به مجاز) پیام رسان میان عاشق و معشوق

صباحت

زیبایی، جمال

صبریه

منسوب به صبر؛ صبور و شکیبا

صَبیحه

مؤنث صَبیح

صَبیه

به گونه احترام آمیز به معنی دختر (فرزند)

صحرا

بیابان؛ محلی خارج از منطقه مسکونی، که دارای پوشش گیاهی است.

صدا

انعکاس صوت، پژواک

صدف

نام عمومی نرمتنان دو کفه‌ای و نوعی خاص از آنها؛ نام سه وب به شکل مثلث بر دورِ قطب

صِدیقه

مونث صدیق، لقب حضرت فاطمه (س) و حضرت مریم

صُراحی

ظرف شراب، ظرف شیشه‌ای شراب؛ شراب زلال؛ در تصوف مقام انس را گویند.

صغری

مؤنث اصغر، کوچک، کوچکتر؛ فاطمه‌ی صغری دختر علی ابن ابی طالب(ع)

صفا

داشتن رفتار و کرداری همراه با دوستی و صمیمیت، یکرنگی، خلوص و صمیمیت، نام جایی در مکه

صفورا

نام همسر حضرت موسی(ع) و دختر حضرت شعیب(ع)

صَفیا

صَفیه

صَفیه

مونث صفی، نام چند تن از زنان مشهور صدر اسلام

صمیمه

مؤنث صَمیم، صمیمی؛ خالص، ناب؛ اصیل

صنم

بت، شخص زیبا رو، معشوق زیبارو؛ در عرفان صنم در نزد بعضی از عرفا عبارت است از حقایق روحی در ظهور تجلی صورت صفاتی است.

صوفیه

پیروان طریقه و مسلک تصوف، اهل تصوف، متصوفه؛ پایتخت بلغارستان

صَهبا

مؤنث اصهب، سرخ و سفید؛ شراب انگوری، می

اسامی عربی- فارسی

صبح آسا

صبح (عربی) + آسا (فارسی) مانند صبح سپید و روشن

صبح چهر

صبح چهره، صبح (عربی) + چهره (فارسی) آن که چهره ای سپید چون صبح دارد.

صبح چهره

صبح (عربی) + چهره (فارسی) آن که چهره‌ای سپید چون صبح دارد.

صبرا

بردباری کردن در برابر سختیها و ناملایمتها، شکیبایی

صبرناز

صبر (عربی) + ناز (فارسی) مرکب از صبر بردباری + ناز زیبا

صبری

منسوب به صبر؛ صبور و شکیبا

صبرینه

منسوب به صبر، (به مجاز) صبور و شکیبا، نام گیاهی است.

صبورا

صبور + ا (الف نسبت یا تعظیم)، به معنی بردبار، صبور

صبوره

منسوب به صبور؛ صبور و شکیبا

صفاناز

صفا (عربی) + ناز (فارسی) آن که دارای یکرنگی و زیبایی است.

صنم بر

صنم (عربی) + بر (فارسی) مرکب از صنم (بت) + (آغوش)

صنم دخت

صنم (عربی) + دخت (فارسی) دختر زیبارو و دلبر

صنم رو

صنم (عربی) + دخت (فارسی) آن که دارای صورت زیبا و دلبرانه است.

صنم گل

صنم (عربی) گل (فارسی) مرکب از صنم (بت) + گل

صنم ناز

صنم (عربی) + ناز (فارسی) دلبر زیبا و عشوه گر

صوفیا

منسوب به صوفی

صونا

منسوب به صون؛ خویشتن داری از گناه، صیانت، پارسایی