جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
پرسه در لحظه های مرده
زبان مدرن سینما در پایان دهه ۱۹۵۰ با آثار کارگردانانی نظیر آنتونیونی جایگاه خود را تثبیت کرد.
در آثار آنتونیونی زبانی از سکوت بر پایه تصاویر شکل می گیرد که به بیان بیگانگی و چندپاره بودن زندگی مدرن می پردازد. از آنجا که بیان سینمایی آنتونیونی بازتابی از زندگی مدرن است، پر از ابهام، پریشانی و تناقض است.
آنتونیونی که در دهه پنجاه در کارگاه جنبش نئورئالیسم و نزد بزرگان این جنبش به فیلمسازی پرداخته بود، در پایان این دهه و با آغاز دهه ۱۹۶۰ وارد فاز جدیدی شد. گرچه در نگاه نخست، در فیلم های این دوره او گسستی از برخی مبانی نئورئالیسم قابل ردیابی است اما تأثیر آموزه های این جنبش بسیار عمیق تر از آن است که بتوان به کلی از آن صرف نظر کرد. شاید از منظر مارکسیست ها آنتونیونی با گسست از زیبایی شناسی نئورئالیسم و پرداختن بیش از حد وسواس آمیز به ترکیب بندی تصاویرش، از تعهدات سیاسی همتایان و استادان نئورئالیستش از جمله ویسکونتی و روسلینی، فاصله گرفته باشد، اما او با رویکردی بدعت گذارانه به واقعیت های دورانش، به شیوه یی ریشه یی تر به نقد مدرنیته می پردازد.
کیفیاتی که به راستی آثار آنتونیونی را از سایر فیلم ها متمایز می کنند، کدامند؟ اولین خصوصیتی که به ذهن خطور می کند تجربه گرایی فرمال و پرهیز از داستانگویی به شیوه سنتی است. تمایل شدید او به تصویرگری مدرنیته و روایت درگیری های ذهنی و عاطفی انسان هایی که دچار بحران های هستی شناسانه هستند از دیگر خصوصیات آثار او است.در فیلم های کلاسیک، فضاها به واسطه شخصیت ها و کنش آنها معنا پیدا می کنند و توالی فضایی از طریق پیوستگی و تداوم کنش تضمین می شود. در فیلم های آنتونیونی اما وجود فضا مقدم بر کنش است و این موجودیت مستقل از کنشی است که در آن رخ می دهد.
شخصیت ها در نما حضور می یابند، فضا را به عنوان فضای کنش تعریف می کنند و سپس با خروج آنها، فضا موجودیت مستقل خود را باز می یابد. توهم سینمای کلاسیک بسته به قطعیتی است که از خلال داستان و پایداری احساسات و به واسطه پایان بندی های قطعی حاصل می شود. نهایتاً اینکه تصویری ثابت و با دوام از دنیا ارائه می دهد و در واقع بر آن تسلط می یابد. اما آنتونیونی با ایجاد احساس عدم قطعیت، ناپایداری و تزلزل در فیلم هایش و در نتیجه متزلزل ساختن وضعیت پایدار و امن بیننده، فضایی نامتناهی از امکاناتی را فراهم می سازد که به تجربه دنیای مدرن و نهایتاً به آفرینش منتهی می شود چرا که بیننده وادار می شود که «بین سطور» فیلم را بخواند. روایت در آثار آنتونیونی، همچون روایت در آثار نویسندگانی نظیر جویس، پروست و ولف، ناکامل و باز است. ناکامل بودن تنها در سطح روایت (و خط داستانی) قابل بررسی نیست بلکه تصاویر (نماها) نیز ناکاملند، بدین معنا که بر خلاف فیلم های متداول، تصاویری که می بینیم اطلاعات لازم برای پیشبرد روایت را ارائه نمی کنند بلکه با نمایش کنش ناکامل در تک تک نماها، به ابهام و ناکامل بودن در روایت می رسیم.
برای برقراری پیوند بین تصاویر پراکنده یی که در برخی از سکانس ها می بینیم (به طور مثال در سکانس پایانی کسوف)، تلاش متمرکزی از سوی بیننده مورد نیاز است تا بتواند به تفسیر روایت بپردازد. از سویی متز معتقد است که سینمای آنتونیونی صرفاً یک ارزیابی نو-و بسیار اصیل- است در این باره که در زندگی کدام لحظات مرده هستند و کدام لحظات نیستند. نوآوری بیش از اینکه یک مساله سینماتوگرافیک باشد یک مساله ایدئولوژیک است، و آنتونیونی بیشتر به خاطر درونمایه انسانی فیلم هایش مدرن است تا به خاطر زبان آنها. او استاد نشان دادن اهمیت ابهام آمیز لحظاتی از زندگی روزمره است که معمولاً بی اهمیت انگاشته می شوند.
لحظه ملال آور وقتی در فیلم گنجانده می شود، از دید حواس ما تولدی نو می یابد. و یقیناً مهمترین مساله در مورد آنتونیونی - و بهترین فیلم های سینمای مستقیم- این است که او قادر بود در کلاف یک دراماتورژی ظریف تر همه دلالت های از دست رفته یی را گرد آورد که روزهایمان از آنها ساخته شده اند.در فیلم های آنتونیونی شخصیت ها و رویدادها بسط و تکامل نمی یابند، بلکه فقط محیط پیرامون است که ترسیم می شود. شخصیت ها غالباً حساسیت بیشتری نسبت به فضاها نشان می دهند تا شخصیت های دیگر فیلم، چرا که قرار است موقعیت ذهنی آنها در مواجهه با مدرنیته از طریق اشیا و مناظر اطراف شان ترسیم شود.
تصاویر فیلم های او دائماً در حال تغییرند. در یک نما از آنتونیونی هیچ چیز ثابت نیست، هیچ چیز وضوح و قطعیت ندارد، اگر هم نمایی دارای چنین ویژگی هایی باشد، دیری نمی پاید که این وضعیت تغییر می کند. احساس ناپایداری در فیلم های آنتونیونی هم آنچه دیده می شود را در بر می گیرد و هم آنچه که رخ می دهد.
ماجراهای عشقی که دوامی ندارند، جست وجوهایی که فراموش می شوند. مجموعه تصاویر آشنای فیلم های او- پیوستگی بلندای ساختمان ها بر پهنه آسمان، داربست هایی با پوشش های پارچه یی همچون تندیس های نوگرایانه، شاخ و برگ های پیچیده درختان، زیبایی غریب استقرار به ظاهر اتفاقی اشیا، منبع های آب، الوارها و...- بیش از هر نمادگرایی مبرهنی تاثیرگذارند و مهم تر آن که نه تنها مستقیماً با مضمون اثر و سرنوشت شخصیت های فیلم پیوند دارند، بلکه موفق می شوند به شکلی تجریدی از منظری هستی شناختی به موقعیت عمومی انسان معاصر اشاره کنند. در این نوع سینما، داستان چیزی نیست جز روایتی ناچیز و بدون طرح کلاسیک که حتی می تواند برای دقایقی بر واقعه به ظاهر بی اهمیتی همچون افتادن شیئی در بشکه آب، سرازیر شدن آب به بیرون و راه یافتن مسیر آب به آب رو متمرکز شود.
فریده صارمی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق مجلس شورای اسلامی حسن روحانی دولت سیزدهم نیکا شاکرمی دولت چین مجلس رهبر انقلاب بابک زنجانی شهید مطهری
ایران تهران هواشناسی یسنا سیل هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان طلا خودرو قیمت دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا ارز
عمو پورنگ موسیقی لیلا بلوکات سریال تلویزیون سینمای ایران عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی ناسا تبلیغات اپل اینستاگرام گوگل تلفن همراه عکاسی
خواب فشار خون کبد چرب