پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نرده بان تحول بر شالوده احساس می ایستد


نرده بان تحول بر شالوده احساس می ایستد

مدیری اثر بخش است که شنونده و سخنگوی خوبی باشد, رابطه پایدار و مثبت با دیگران برقرار ساخته و رفتار افراد را دگرگون سازد زیرا نرده بان تحول بر شالوده احساس می ایستد

مدیری اثر بخش است که شنونده و سخنگوی خوبی باشد، رابطه پایدار و مثبت با دیگران برقرار ساخته و رفتار افراد را دگرگون سازد زیرا نرده بان تحول بر شالوده احساس می ایستد.

سازمانهایی که به آینده جهش دارند،در انجام کار موفق اند، چالش اصلی در قدمهای تحول تغییر رفتار افراد است. تغییر رفتار بیش از آنکه حاصل تحلیل هایی باشد که افراد را به فکر وا می دارد، نتیجه دیدنیهایی است که احساسات آنان را برمی انگیزد . فکر و احساس هر دو مهم اند و در سازمانهای موفق از هر دو استفاده می شود اما نرده بان تحول بر شالوده احساس می ایستد.

فرآیند دیدن ، حس کردن ، متحول شدن ، بسی نیرومند تر از فرآیند تحلیل ، تفکر ، تحول است . در این عصر پرشتاب که در حال تحولی شگرف از اقتصاد صنعتی به اقتصاد اطلاعات دانایی هستیم ما نیازمند به جهیدن به سوی آینده هستیم .

در ابتدا نیازها ، احساسات ، ادراکات بعنوان ایجادکننده های رفتار انسان می باشند و سپس درباره اهداف انسان که از مجموعه قراردادهای ذهنی ایده آل هستند که هر فرد بر اساس شرایط زندگی خود بر می گزیند و سعی می کند با جنب و جوش به آنها دست یابد را به دنبال خواهد داشت .

نخستین گام هر تحول موفق این است که گروهی از افراد سازمان ، به اندازه کافی پی به فوریت لازم می برند و برمدار آن به پویش و در آینده یعنی برای شکار یک فرصت ، یا چاره مشکل ، چنان پا در رکاب گذارند که دیگران با دیدن آنان نیرو گیرند و به حرکت برانگیخته شوند .

تحلیل و تعقل بی اثر نیست ، اما اگر قرار است زنگ آغاز حرکت کاروان تحول را به صدا درآورد باید چنان نیرومند باشد که گوش و چشم افراد را به شنیدن و دیدن حقایق بگشاید تا آنان دگرگون شوند و به فوریت آستین بالا زنند.

فوریت موجب می شود افراد شایسته گردآیند و رهبری تحول را در دست گیرند، نیز موجب می شود بین افراد حس کارگروهی پدید آید. در فوریتها افراد بیش از مواقع دیگر مایلند پا پیش بگذارند و در امور رهبری کمک کنند حتی اگر احساس خطر کنند و این کار هیچ دستاوردی هم (در کوتاه مدت) برای آنان نداشته باشد.

اما کنارهم قراردادن افراد کارا و ایجاد اعتماد وحس تعهد در آنان ، زمینه ساز تحول است ،تیم کارا از افراد شایسته ای که مهارت لازم، ظرفیت رهبری ، اعتبار سازمانی ، ارتباطات لازم را دارند تشکیل شده و در نتیجه جهت تشکیل شده است.

بودجه ،برنامه ،راهبر و دورنما زمینه ساز یک تحول موفق است، بودجه عنصر مالی برنامه است ،برنامه نقشه ای است که راهبر تحول گام به گام نشان می دهد، راهبر راه رسیدن به دورنما را معین می کند و دورنما جایی است که پس از اجرای برنامه بر مدار راهبر ، به آن می رویم .

پیام رسانی خوب فقط انتقال اطلاعات نیست، آن است که بر دل افراد بنشیند، خشم آنان را بنشاند، نگرانی آنان را بزداید و اعتقاد آنان را به دورنما برانگیزد.

اما فناوری های تازه (ماهواره، اینترنت، جلسات مجازی، پیام الکترونیک) با تمام سردی و غیر انسانی بودنشان ، دالان های مناسبی برای فرستادن اطلاعات در اختیار ما میگذارند . فناوری نو میتواند گره ارتباطات را خلاقانه بگشاید در تسخیر پیام دورنمای تحول و راهبردهای آن را به شیوه ای موثر ابلاغ کنید جوری که هم درک شود ، و هم بر دل نشیند .

در تحولات بسیار موفق پس از توان افزایی و کنار زدن موانع سرراه کاروان تحول ، افراد تیم راهنما بسرعت چند دستاورد کسب می کنند که موجب می شود باور کارکنان به نهضت بیشتر شود تلاشگران پاداش روانی بگیرند ، خرده گیران خاموش شوند و کاروان جان بگیرند .

بدون چند دستاورد آشکار ، به هنگام ، بی چون و چرا و سودمند برای دیگران ، کاروان تحول خواه ناخواه به دست انداز جدی خواهد افتاد در نتیجه چند دستاورد سریع و لازم را زود کسب میکند تا یاران تحول نیرو بگیرند ، چشم بدگمان باز شود ، جدول ها خاموش شوند و کاروان تحول جان بگیرند .

پی گیری پس از کسب نخستین دستاوردهای سریع و کاروان تحول جان و جهت می گیرد هنگامی موفق خواهد بود که افراد با مایه گذاشتن از نیرویی که گرفته اند دورنما را محقق سازنده این شدنی نیست مگر با زنده نگاه داشتن حس فوریت و خاموش ساختن غرور بی جا ، خودداری از انجام کار های غیر لازم ، فرساینده و روحیه کش ، و خودداری از نواختن زود هنگام زنگ پایان کاروان .

در نتیجه گیری از پیگیری ، موج در موج دگرگونی پدید می آورد . با وجود گردنه های سخت ، تا تحقق دورنما از پای نمی ایستد .

رمز این دگرگونی ، چنان که به روشنی در تحولات موفق دیده می شود ، کمتر در تحلیل و تفکر ، و بیشتر در دیدن و حس کردن است .

راهبران تحول حقایق را به راههای گوناگون ، نو ، و زنده نشان می دهند مثل فیلم مشتری خشمگین و مشتری خشنود به نمایش می گذارند در آخر رهبران تحولات موفق ، هر شیوه ای که به کار گیرند اندیشه های منطقی خود را چنان طرح می کنند که از لایه خود آگاه و تحلیل گر مغز فروتر می رود و به مرکز احساسات شخص می نشیند. حس کردن یک فکر ، موجب دگرگونی رفتار می شود. بطور کلی تفاوت مدیر اثر بخش و ناموفق در ارتباطات آنها تجلی می یابد مدیران اثر بخش با هوش عاطفی بالای خود در ارتباطات بسیار موفق تر از دیگرمدیران عمل می کنند و این امر را به خوبی به اثبات می رسانند که مدیری که هوش عقلی (آی کیو) بالایی دارند ، نمی توانند تنها با اتکا بر هوش عقلی خوب خود رهبری کند، بلکه مدیری اثر بخش است که شنونده و سخنگوی خوبی باشد ، رابطه پایدار و مثبت با دیگران برقرار سازد تا رفتار افراد را دگرگون سازد.

غلامرضا عباس پاشا