پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

تشویش در معرفی آثار هنری كشورهای اسلامی


رویدادهایی مانند حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر, جنگ افغانستان و ناآرامی های عراق و فلسطین, غربی ها را به فكر شناخت بیشتر فرهنگ و هنر جهان اسلام انداخته است و شاید همین مسئله دلیل توجه بی سابقه موزه ها و گالری های معتبر غربی به آثار هنر اسلامی و ایرانی باشد

رویدادهایی مانند حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، جنگ افغانستان و ناآرامی های عراق و فلسطین، غربی ها را به فكر شناخت بیشتر فرهنگ و هنر جهان اسلام انداخته است و شاید همین مسئله دلیل توجه بی سابقه موزه ها و گالری های معتبر غربی به آثار هنر اسلامی و ایرانی باشد. اما متاسفانه این موج جدید نیز از همان مد قدیمی نگاه «توریستی» و «شرق شناسانه» غربی ها به جهان اسلام پیروی می كند. موزه متروپولیتن نیویورك كه آثار هنری باارزشی از ایران، خاورمیانه، شبه قاره هند و تركیه در اختیار دارد به فكر نوسازی گسترده گالری هنرهای اسلامی خود افتاده است. در لندن نیز موزه بریتانیا و موزه ویكتوریا اند آلبرت برای چنین كاری تلاش می كنند. در فرانسه موزه لوور نیز چندی پیش صحن ویسكونتی در جناح شرقی این موزه را به گالری جدید هنرهای اسلامی این موزه تبدیل كرد. به این ترتیب بخش هنرهای اسلامی به یكی از ۸ گالری اصلی موزه لوور تبدیل شد. علاوه بر این موزه لوور در طول این چند سال اخیر چندین نمایشگاه با موضوع هنرهای اسلامی با همكاری موزه های بزرگ دیگری چون موزه متروپولیتن نیویورك برگزار كرده است. سامرست هاوس لندن نیز سال گذشته میزبان نمایشگاهی از آثار هنری اسلامی بود كه از موزه آرمیتاژ سن پترزبورگ و نیز چند مجموعه دار شخصی قرض گرفته شده بود. در میان اشیای به نمایش درآمده در این نمایشگاه آثاری چون عودسوز قرن یازدهمی به دست آمده از شرق ایران كه به شكل شیر است و در اصل به موزه آرمیتاژ تعلق دارد و چند برگ از شاهنامه طهماسبی قرن شانزدهمی از مجموعه خلیلی به چشم می خورد. اما اشكال عمده ای كه در نمایشگاه هایی مانند نمایشگاه سامرست لندن به چشم می خورد، جمع آوری كشكولی از آثار هنری متعلق به قرون و دوره ها و سرزمین های مختلف است كه تحت برچسب «هنر اسلامی» گردهم آمده اند. بی ربط بودن آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه ها، بینندگان را از ایجاد ارتباط و درك این آثار بازمی دارد. این مسئله هنگامی برجسته تر می شود كه به برخورد همین موزه ها و گالری ها با آثار هنری غربی و حتی آثار هنری شرق دور توجه كنیم: امكان ندارد كه یك موزه معتبر غربی آثار هنری كره، ژاپن و چین را با برچسب «هنر بودیستی» گردهم آورد. هندوئیسم هم دلیلی برای كنار هم قرار دادن آثار هنری هند، كامبوج و تایلند نیست. اما نادیده گرفتن بخشی از كهن ترین هویت های فرهنگی جهان در موزه های دنیا، به همین جا ختم نمی شود. موزه ویكتوریا اند آلبرت بخشی از فضای خود را به نمایش آثار هنری كره اختصاص داده است، اما هیچ فضایی برای نمایش آثار هنری ایران كه مجموعه آثار در اختیار موزه آن ۱۰ برابر بیش از آثار هنری كره است اختصاص نداده است. عدم پیوستگی فرهنگی نمایشگاه های هنر اسلامی، آنها را از لحاظ بصری مشوش و از لحاظ فكری غیرقابل فهم می كند. برای مثال آثار هنری ایران، بدون توجه به تمدن پیش از اسلام این كشور، غیرقابل فهم هستند. مشهورترین اثر ادبی مصور ایران، شاهنامه است كه در قرن دهم میلادی و توسط فردوسی سروده شده است. كل این كتاب، شرح ماجراهای اسطوره های باستانی ایران است. پیوستگی هنر اسلامی و پیش از اسلام ایران، از لحاظ شكل، محتوا و نمادهای به كار رفته در آن، هر روز و با هر كشف جدید آشكارتر می شود. بی توجهی به هویت های فرهنگی متنوع سرزمین های پهناور اسلامی، تنها مختص موزه ها و گالری ها نیست و دامن كارشناسان و جوامع آكادمیك را نیز گرفته است. هیچ مورخ هنر غربی جرات نمی كند خود را «كارشناس هنر مسیحی» اروپا، از عصر تاریكی تا دوران ملكه ویكتوریا بنامد. اما این امری بسیار رایج در میان به اصطلاح «كارشناسان هنر اسلامی» است. بسیاری از مورخان هنری كه در غرب درباره نقاشی های ایرانی كتاب نوشته اند، قادر به خواندن و نوشتن به زبان فارسی نیستند. تسلط آنها بر زبان عربی نیز تعریف چندانی ندارد و این امر اغلب منجر به سوءتفاهم ها و اشتباهات بچگانه ای می شود. بی تفاوتی به آثار هنری اسلامی، گاه نیز به تخریب و نابودی این آثار می انجامد. بزرگ ترین نسخه خطی مصور آثار ادبی ایران، شاهنامه طهماسبی متعلق به قرن شانزدهم است كه تا سال ۱۹۶۷ سالم و دست نخورده باقی مانده بود. اما پس از آن كه آرتور هوتون مجموعه دار نسخ خطی آن را خریداری كرد، این اثر هنری بی نظیر برگ برگ شد و جداگانه به فروش رسید. این امر به تخریب و نابودی بسیاری از صفحات این كتاب و ناقص شدن آن منجر شد. نابودی سیستماتیك نسخه های خطی در غرب كه تنها به تصاویر و مینیاتورهای این نسخه ها اهمیت می دهند، به نابودی بسیاری از نسخه های خطی اسلامی و ایرانی انجامیده است. برای مثال در نمایشگاه سامرست هاوس، علاوه بر شاهنامه طهماسبی، چند برگ از شاهنامه مصور دیگری كه در سال ۱۳۳۰ میلادی در كارگاه سلطنتی تبریز كشیده شده است نیز به چشم می خورد. این شاهنامه در اوایل قرن بیستم توسط یك دلال هنری پاریسی كه فقط تصاویر و مینیاتورهای آن را نگه داشته و متن آن را به دور انداخته، مثله شده است. در بخش نسخ خطی حراجی های مشهور اروپا و آمریكا نیز تخریب و مثله كردن آثار نفیس هنری ادامه دارد. در جریان یك فروش در حراج كریستی، سه برگ از یك نسخه نفیس از خمسه نظامی كه به سال ۱۴۸۹ میلادی تعلق دارد جداگانه فروخته شد. در كاتالوگ حراج آمده است كه «۵ برگ مصور دیگر از این كتاب در ۱۵ اكتبر ۲۰۰۳ ، ۳۰ آوریل ۲۰۰۳ و ۲۵ آوریل ۲۰۰۲» به فروش رسیدند. اما صحبتی از این نیست كه بر سربرگ های دیگر این كتاب چه آمده است.شاید وقت آن باشد كه تمام طرف های درگیر در این ماجرا چه موزه دارها، چه كارشناسان و چه محافل دانشگاهی، واژه مجعول «هنرهای اسلامی» را از سرشان خارج كنند و تفاوت ها و تنوع آثار هنری جهان اسلام را به رسمیت بشناسند. این نخستین گام بر سر راه درك بهتر دنیایی است كه بیش از یك میلیارد نفر در آن زندگی می كنند.

سورن ملكیان

ترجمه: نیما ملك محمدی