یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

یک پیشنهاد برای نجات دنیا


یک پیشنهاد برای نجات دنیا

ما در عصر ترس و دلواپسی زندگی می کنیم در همه جای دنیا, مردم از حمله تروریستی بعدی در هراسند و ما در این میان کم کم به زنجیره بی پایان آدم ربایی و بمب گذاری انتحاری عادت می کنیم

ما در عصر ترس و دلواپسی زندگی می‌کنیم. در همه جای دنیا، مردم از حمله تروریستی بعدی در هراسند و ما در این میان کم‌کم به زنجیره بی‌پایان آدم‌ربایی و بمب‌گذاری انتحاری عادت می‌کنیم. البته این روزها باید آنفلوانزای پرندگان، سونامی ‌و قاچاق مواد مربوط به سلاح‌های اتمی را بر فهرست طولانی هراس‌های بشری اضافه کنیم. ماه گذشته نشریه فارین پالیسی – وابسته به بنیاد صلح کارنگی - از ۲۱ متفکر جهانی درخواست کرد که به این سوال جواب دهند: «یک راه‌حل شما برای بهتر شدن اوضاع دنیا چیست؟» یکی جنگ علیه تروریسم را مشکل بشر دانست، دیگری دیکتاتور‌ها را و بعدی‌ها فقر یا مالاریا را و آنچه در پی می‌آید پاسخ بعضی از آنهاست به این سوال کوچک اما دشوار.

● مشکل: لیبرال- دموکراسی

▪ راه‌حل: انتخابات به اضافه مالیات

فیلیپ بابیت*

همچنان که دنیا آهسته‌آهسته به سمت دموکراسی حرکت می‌کند، باید مطمئن شویم که مردم هم در تصمیم‌گیری‌های سیاسی نقشی را برعهده می‌گیرند. با این حال ماجرا همان قدر که به مجلس و انتخابات وابسته است، به مالیات هم ربط دارد.

بگذارید توضیح بدهم. این روزها دولت‌های فراوانی وجود دارند که از شهروندان مالیات نمی‌گیرند و به جای آن بر درآمدهایشان از فروش میراث ملی متکی‌اند. اما این روند باعث می‌شود که نهادهای منتخب مردم هیچ‌گاه شکل نگیرند و البته سود از کشور بگریزد. در این صورت به جای آنکه سرمایه‌گذاری‌ها به اقتصاد جان بدهند و آن را تنوع بخشند، مقامات دولتی تمامی قرارداد‌های مثلا سودآور را میان خود تقسیم می‌کنند. مهمترین ستایشگران این سیستم پوپولیست‌های هوچی‌گر هستند. این برای آنها رای‌دهندگانی را فراهم می‌آورد که اعتقاد دارند که دیگر کشورها مسوول فقر آنها هستند چون منابعشان را می‌خرند. این باعث می‌شود مردم همواره به خاطر اعانه دولتی گردن کج کنند و نهادهای دموکراتیک هیچ‌گاه جان نگیرند. همین روند است که باعث تضعیف حق مالکیت و اصل تساوی افراد در برابر قانون می‌شود، چون در این حالت دولت و نه مردم، قانون‌گذار نهایی خواهد بود.

تاکنون شمار زیادی از مردم جهان فریب این روند را خورده‌اند. دولت آنها را بر این باور رسانده که ثروت شخصی دشمن ثروت عمومی است چون دارایی‌های خصوصی از طریق فساد به دست آمده است. عوام ممکن است فکر کنند که دولت از جیب خود اوضاع را سر و سامان می‌دهد؛ اما در واقع این ثروت عمومی است که میان آنها دوباره توزیع می‌شود (به خصوص بعد از برداشت مخارج سنگین دولتی). دولت‌ها موذیانه به مردم می‌گویند که ثروت با هزینه فقرا به وجود می‌آید و به همین خاطر تولید دارایی به بازی «همه یا هیچ» مبدل می‌شود و اینگونه سیاست‌های اجتماعی و حتی بین‌المللی دچار آشفتگی شدیدی می‌شود. اما مردم یک مساله حیاتی و بسیار مهم را درک نمی‌کنند و آن را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: «برگزاری انتخابات بدون وضع مالیات کاملا بی‌معناست.»

یک چنین سیستم بدشگونی اخیرا در عراق اجرا شده است. قانون اساسی جدید عراق باید به هر عراقی سهامی یکسان در شرکتی غیردولتی اعطا می‌کرد که صاحب نفت و گاز اجتماع شده بود. چنین امری رخ نداد. به علاوه طبق این قانون اساسی دولت به راه‌اندازی سیستم مالیات‌گیری ملزم نشده است و اینگونه خرج‌های دولت طور دیگری باید تامین شود؛ قانون اساسی درآمد‌های نفتی را مستقیما در اختیار دولت قرار می‌دهد و این طبق معمول به گسترش فساد و عملکرد ضعیف اقتصادی منجر می‌شود. این روند بالاخره همین دموکراسی تازه به وجود آمده را زمین‌گیر می‌کند و اینگونه کابوس دوران دیکتاتوری صدام دست از سر مردم بر نمی‌دارد.

عراق آخرین کشوری است که ثابت می‌کند سیستم نمایندگی بدون مالیات‌گیری موثر نخواهد بود. اگر مردم عراق – و هر کشور فقیر سرشار از ثروت زیرزمینی – می‌خواهند کشورشان یک دولت پاسخگو و صادق را به خود ببیند باید در قانون اساسی‌شان اصلاحات اساسی صورت گیرد. اینگونه کدام از شهروندان سهمی را در حیات سیاسی ایفا می‌کنند. تنها موقعی که به سیستم «دستمزد» می‌دهیم و هزینه‌های عمومی را میان مردم پخش می‌کنیم می‌توانیم امیدوار باشیم که اجتماعات دموکراتیک کنترل کشور را باز پس‌گیرند؛ این حق اساسی خود مردم است.

*فیلیپ بابیت در دانشگاه‌های تگزاس و کلمبیا حقوق درس می‌دهد.

● مشکل: مقاومت در برابر مدرنیته

▪ راه‌حل: مدل مالزی، نه ترکیه

ماهاتیر محمد*

از زمان کمال آتاتورک، ترک‌های تركیه به این باور رسیده‌اند که تنها راه مدرن شدن آنها مانند اروپایی‌ها، توسل به سکولاریسم و جدایی از جهان اسلام و باورهای سیاسی اسلام است. این استراتژی اما هیچ‌گاه برای دیگر مسلمانان متقاعدکننده نبوده و نیست، چرا كه آنها مومنانی سرسخت هستند. اگر شما بگویید كه مدرنیزاسیون به معنای سکولاریزاسیون است، بدون شک جهان اسلام آن را پس می‌زند و نمی پذیرد.

اما اسلام در مالزی نه تنها مشکل نیست، که خود راه‌حل است. معضل و مشكل اساسی در بسیاری از کشورهای مسلمان این است که اسلام به دست روشنفکران و عالمانی افتاده - و توسط آنها تحریف شده - که اعتقاد دارند «مذهب» یگانه معرفت است و دانش، ریاضیات، تکنولوژی و توسعه علومی چیزهایی «اضافه» هستند. به اعتقاد من از زمانی که به دین اینگونه نگریسته شد، کشورهای مسلمان و مسلمانان در راه زوال و رکود پای گذاشتند.

نباید فراموش کنیم که مهمترین دلیل پذیرش و گسترش اسلام توسط اعراب در مرحله اول این بود که دین جدید نیرویی متجدد و ترقی‌خواه به شمار می‌رفت. بنابراین نباید از یاد ببریم كه اسلام تمدن جدیدی را بنا کرد.

ما اینجا به مردممان می‌گوییم که در مالزی هم می‌توانیم چنین کاری بکنیم. اسلام پاسخ است اگر آن را درست ترجمه کنیم. یعنی اینكه ما به تحصیلات و شناخت نیاز داریم و این چیزی است که ما در مدارس مالزی آموزش می‌دهیم، چراكه اولین دستور قرآن هم علم‌آموزی بوده است. از یاد نبریم که در قرون اولیه اسلام، محققان مسلمان نه فقط کتاب مقدس مسیحیان و تورات را می‌خواندند که حتی کتب مهم یونانیان، رومی‌ها و ایرانیان را هم به عربی ترجمه می‌کردند.

من اكنون به این حقیقت ایمان دارم که راه تجربه شده مالزی، راه درست‌تری برای مدرنیزاسیون در جهان اسلام است. هیچ نیازی به اجرای سكولاریسم پیاده شده در تركیه نیست.

ترجمه : کاوه شجاعی