جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

می دانم برایتان مهم نیست


می دانم برایتان مهم نیست

تمام ستارگان عصر حاضر فوتبال حرفه ای دنیا دچار این بی اعتنایی شده اند دیگر فوتبال همه زندگی و روز و شب بازیکنان را در بر نمی گیرد, دیگر همه دغدغه آنها درخشش در بازی های ملی و تبدیل شدن به بت ملی و این چیزها نیست

«بی اعتنایی» چیز خیلی بدی است، خصوصاً اگر نسبت به مسائل، افراد یا وقایع مهم مربوط به یک شخص باشد. مثلاً در همین دنیای فوتبال، اگر ستاره ای پیدا شود که قهرمان شدن یا نشدن تیمش برایش مهم نباشد یا در فینال ها و تورنمنت های مهم به دنبال کارهای شخصی خودش برود، واقعاً باید رفت و یک فکر درست و حسابی در مورد اتفاقاتی که دارد در فوتبال می افتد، کرد! در واقع الان وقت همان فکرهای درست و حسابی است یعنی حالا که فرانچسکو توتی و آلساندرو نستا بدون در نظر گرفتن وضعیت تیم ملی کشورشان و نیازی که لاجوردی پوشان در پهنه اروپا به آنها داشتند قبل از پرواز آنها به سوی سوئیس، از دنیای فوتبال حرفه ای ملی خداحافظی کردند. باید حتماً ریشه های این بی اعتنایی فوتبالی را پیدا کرد البته نیاز زیادی به جست و جو نیست.

تمام ستارگان عصر حاضر فوتبال حرفه ای دنیا دچار این بی اعتنایی شده اند. دیگر فوتبال همه زندگی و روز و شب بازیکنان را در بر نمی گیرد، دیگر همه دغدغه آنها درخشش در بازی های ملی و تبدیل شدن به بت ملی و این چیزها نیست. حالا می خواهند در یک باشگاه خوب و اسم و رسم دار توپ بزنند، قهرمان لیگ شوند، قهرمان لیگ قهرمانان شوند، پول زیادی در بیاورند تا بتوانند بعد از بازنشستگی با خیال راحت گذران زندگی کنند.

تاریخ به خوبی به آنها نشان داده است که سرنوشت ستارگان پیش از آنها چه شده است. اگر زرنگ و با استعداد باشند، می توانند مربی شوند یا در سازمان های فوتبالی جایی پیدا کنند و اگر هم از عهده این کارها برنیاید باید در خانه بنشینند، آلبوم ها و فیلم های روزهای افتخار و درخشش را ورق بزنند و به انتظار آن که کسی آنها را به یاد بیاورد گذران زندگی کنند! البته تاریخ سرنوشت های بدتری را هم پیش چشمانشان گذاشته است، ستارگانی که با وجود کوهی از افتخارات و شهرت و محبوبیت که می توانست تا ابد پشتشان را گرم کند در دام اعتیاد و بدنامی فرو رفتند و یا بدتر از آن بازیکنانی که در اوج به دلایلی چون مصدومیت یا بیماری، مجبور به ترک زمین چمن می شوند. فصل جدید فوتبال این حقایق را دیده است و دیگر نمی خواهد با دیدی احساسی به فوتبال نگاه کند گرچه وقتی از توپ گرد و جادوهایش حرف می زنند، بحث شان بر سر آرزوی قلبی یا احساسات شخصی است اما این روزها نگاه اعجوبه های فوتبال به این ورزش کاملاً حرفه ای است، آنها نمی خواهند ورزشی که تأمین کننده زندگی و خواسته هایشان است روزی به عامل نابودی زندگی حرفه ای شان تبدیل شود. خیلی از بازیکنان در جریان بازی های ملی خود دچار مصدومیت های جبران ناپذیری می شوند که آنها را نه تنها از بازی های ملی بلکه از درخشش در باشگاه هایشان نیز باز می دارد.

بنابراین دیگر بازیکنان چنین ریسکی را نمی پذیرند و پس از یک دوران مفید بازی، بی خیال بازی های پرخطر می شوند و ترجیح می دهند بیشتر در خدمت باشگاهی باشند که به آنها پول و مزیا می دهد. این طوری هم عمر حرفه ایشان دراز تر می شود و هم رکورد دار می شوند! این موضوع آنقدر بدیهی و طبیعی شده است که حتی مورینیو در دوران مربیگری اش در چلسی برای آنکه از خستگی یا مصدومیت های احتمالی ستارگانش در بازی های ملی جلوگیری کند برای آنها پرونده ها و معاینات پزشکی جعلی که نشاندهنده مصدومیت و عدم توانایی بازی برای کشورشان بود تهیه می کرد. همه از جنجال هایی که مربی پرتغالی با این کارهایش به وجود آورد با باخبریم پس لازم نیست مشهورترین درگیری اش با ماکلله فرانسوی را که به همین جریانات مربوط می شد را، بار دیگر توضیح دهیم! به هر حال شاید دانستن دلایل بی اعتنایی فوتبالیست ها به سرنوشت تیمشان در پهنه های جهانی یا اروپایی غیرمنصفانه، دردناک یا تأسف برانگیز باشد اما لازم نیست دوباره یادآوری کنیم که فوتبال چقدر بازی بی رحمی است و این هم یکی دیگر از جلوه ها و جنبه های خشونت بار آن است که به چهره ستارگان، رگه هایی از بی رحمی و بی تفاوتی بخشیده است! البته داستان بی اعتنایی فوتبالیست ها تنها به این ختم نمی شود. به نظر می رسد ستارگان در کل به این نتیجه رسیده اند که فوتبال نباید تمام ابعاد زندگی شان را در بر بگیرد و عده ای فکر می کنند آنقدر خوب هستند که دیگر لازم نیست به تماشای بازی های دیگر بروند و عملکردهای حریف های احتمالی آینده را بررسی کنند! نمونه اش همین آقای وین رونی و کاکای شگفت انگیز است که هیچ کس حتی سایه شان را هم در سوئیس یا احتمالاً اتریش رؤیت نکرده است. رونی افسانه ای و همتیمی هایش همگی در ایتالیا سرگرم هوا کردن پروانه ها در جشن عروسی وی با کالین مک کولین بودند و کاکا هم به نوبه خودش پدر شدنش را جشن گرفته و به خیالش هم نیست که اکثر همتیمی هایش الان دارند بر سر صعود یا حذف شدنشان می جنگند. شاید دلایل این بازیکنان به اندازه کافی قانع کننده باشد. انگلستان در مرحله مقدماتی حذف شد و از صعود به یورو ۲۰۰۸ بازماند پس دلیلی ندارد که رونی خودش را برای این مسابقه ناراحت کند یا مثلاً کاکا که کلاً برزیلی است و برای او تنها نقطه ارتباط با اروپا، باشگاه میلان است اما آخر مگر جام ملت های اروپا یک تورنمنت حرفه ای نیست؟ جایی که بهترین ها با هم رقابت می کنند و الان تمام اخبار دنیای فوتبال را تحت شعاع قرار داده است، پس چرا وقتی رقابت هایی به این مهمی وجود دارد که می تواند در جریان حرفه ای یک بازیکن نقش داشته باشد آنها اینقدر بی خیالند؟ شاید دوره این خودکشی ها برای فوتبال واقعاً به سر آمده است! خدا می داند! نه، ما هم می دانیم، برایشان مهم نیست!