چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

گردش نخبگان در عرصه قانون گذاری


گردش نخبگان در عرصه قانون گذاری

همان گونه که می دانیم براساس قانون در کشورمان هر فرد با رای ملت حداکثر تا دو دوره متوالی می تواند به ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزیده شود این فرد اگر احیانا باز هم قصد خدمت در کسوت ریاست جمهوری را داشته باشد می بایست یک دوره چهار ساله به انتظار بنشیند و سپس کاندیدای آن پست شود

همان گونه که می دانیم براساس قانون در کشورمان هر فرد با رای ملت حداکثر تا دو دوره متوالی می تواند به ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزیده شود. این فرد اگر احیانا باز هم قصد خدمت در کسوت ریاست جمهوری را داشته باشد می بایست یک دوره چهار ساله به انتظار بنشیند و سپس کاندیدای آن پست شود.

قطعا قانونگذار دلایل منطقی و اصولی برای این محدودیت و به عبارتی ممنوعیت داشته است; این عمل از یک طرف باعث گردش نخبگان در عالی ترین سطح مدیریت کشور خواهد شد و از طرف دیگر از خودکامگی و انحصارطلبی جلوگیری خواهد کرد. در حقیقت احتمال باندبازی در قوه بسیار مهم مجریه را، کم خواهد کرد.

حال با توجه به اصل هشتم قانون اساسی(دعوت به خیر وظیفه ای همگانی است)، این سوال از طرف نویسنده مطرح است که چرا این موضوع در خصوص انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراها عمل نمی شود؟

به راستی چرا وکلای مجلس در مورد نحوه ادامه نمایندگی خود تامل و بازنگری نمی کنند؟

چرا در مورد شوراها مصوبه ای بر ممنوعیت انتخاب شدن بیش از دو بار به طور متوالی نمی گذرانند؟ چرا برای این دو مورد ذکر شده محدودیتی در نظر نگرفته یا نمی گیرند؟

با نگاهی به منتخبان مردم در مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهر و روستا می توان دریافت در میان آنان افرادی هستند که شش دوره متوالی به این مجلس راه یافته یا سه دوره متوالی به شورای اسلامی شهر یا روستا راه پیدا کرده اند.

همگان می دانند که معمولا هر منتخبی دو دوره متوالی با شور و نشاط کار می کند و به قول معروف هر چه در ذهن و توان داشته به میدان آورده و باید حداقل یک دوره تنفس و تجدید قوا کند. اگر این روند انتخاب ادامه داشته باشد کارآمدی منتخب به صورت طبیعی تنزل می یابد.

این موضوع آفت های دیگری هم دارد که یکی از آنها در اختیار گرفتن اهرم های قدرت و ثروت توسط نمایندگان با سابقه متوالی (به هر شکل) است; این عمل مجالی در اختیار افراد نوظهور برای رقابت با نمایندگانی که بر کرسی سبز قانونگذاری نشسته اند و همه چیز را در اختیار دارند قرار نمی دهد و شرایط را برای آنها بسیار دشوار می سازد.

این موضوع به خصوص در شهرستان ها نمود بیشتری دارد; چرا که درشهرستان ها اساسا مردم با رغبت کمتری وارد عرصه سیاسی می شوند. بسیار دیده شده که بخاطر شناخته شده بودن یک چهره، شانس افراد دیگری را که می پسندند کمتر می بینند و بسیاری می گویند: فلانی که رای می آورد چون همه با او هستند، پس ما چرا خود را اذیت کنیم و هزینه سیاسی، آبرویی و اقتصادی کنیم. سوال این است که آیا نمی شود با تدابیری از این اتفاق جلوگیری کرد؟

اخیرا نمایندگان مجلس مصوبه ای گذراندند که مدیران دستگاه های دولتی و حتی اعضای شوراها، می بایست شش ماه قبل از ثبت نام جهت کاندیداتوری مجلس از سمت خود استعفا دهند و در آن جایگاه نیز به هیچ عنوان و به هیچ شکلی حاضر نباشند. این مصوبه همچنین تنبیهاتی را برای متخلفان در نظر گرفته، بدین صورت که اگر بعد از ثبت نام و حتی در زمان انتخابات هم معلوم شود که فردی باید استعفا می داده و نداده -یا به صورت صوری استعفا داده و با عناوین دیگر عملا در همان سمت مشغول بوده- وی باید از انتخابات حذف شود. دلیل این امر نیز واضح است; چون ممکن است از مقام خود در راستای انتخاب شدن بهره گرفته باشد.

چرا در مورد شوراها مصوبه ای بر ممنوعیت انتخاب شدن بیش از دو بار به طور متوالی نمی گذرانند؟ چرا برای این دو مورد ذکر شده محدودیتی در نظر نگرفته یا نمی گیرند؟ ...

خوب، اگر این چنین است چرا نمایندگان مجلس که در همه ارکان و عرصه ها نفوذ و حضور دارند، به خود نمی اندیشند؟ طبق قانون، کشور نباید هیچگاه بدون مجلس باشد و چون تقریبا تمامی نمایندگان هر مجلس در دوره بعد هم کاندیدا می شوند، ظاهرا در اینجا اشکالاتی پیش می آید.

اما به نظر نگارنده، می توان قانونی تصویب کرد که هر فرد ایرانی فقط بتواند تا دو دوره متوالی به مجلس وارد شده و تنها با یک دوره استراحت یا فرصت مطالعاتی، امکان کاندیداتوری مجدد او وجود داشته باشد.

در مورد انتخابات شوراها -که قضیه اسفبارتر است- با عملیاتی شدن ایده محدودیت دوره های متوالی نمایندگی،این امکان برای جوانان، افراد خدوم، متعهد و غیرمتمول ایجاد می شود که برای انتخاب شدن، خود را بهتر به جامعه عرضه نمایند.

چندی پیش این موضوع را با یکی از نمایندگان فعلی مجلس شورای اسلامی در میان نهادم، ایشان در این مورد فرمودند: «طرح خوبی است، من خودم موافق هستم اما این طرح رای نمی آورد چون نمایندگان باید عملا به محدودیت خود رای دهند،که نمی دهند.»

مع الوصف این چنین است که شاهد به وجود آمدن تحولات اساسی و مهم در سیستم قانون گذاری کشور نیستیم چون عموما افراد در این حوزه می خواهند به هر طریق بمانند (انشا»الله برای خدمت به مردم) ودر این شرایط بسیاری از فرهیختگان، دلسوزان و کسانی که از توان و ظرفیت بالایی برخوردارند، کنار می مانند. علی رغم این، متاسفانه در برخی از حوزه های انتخابیه کوچک، شاهدیم که بعد ازهر انتخاباتی ،حتی با کاندیداهای نمایندگی مجلس و شوراهای اسلامی که با هزینه محدود و مشخص و با هزار مکافات باعث رونق انتخابات شده، اما رای لازم را کسب نکرده اند، برخوردهای غیرمنطقی نیز صورت می پذیرد، تا آنجا که حتی با طرفداران آنان نیز برخورد حذفی و نامناسبی صورت می گیرد.

اینها قطعا بداخلاقی های سیاسی است که هیچ کس به ظاهر تایید نکرده و حتی محکوم هم می کند. اما در عمل همان راه و روشی ادامه می یابد که تا به حال بوده است،چیزی که اصلا زیبنده جامعه اسلامی ما نیست.

نویسنده : نادر شیرکوند



همچنین مشاهده کنید