پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
ادموند هوسرل نجات سوژه از گرداب دوگانه انگاری
![ادموند هوسرل نجات سوژه از گرداب دوگانه انگاری](/web/imgs/16/152/oppp91.jpeg)
هوسرل در ۱۸۷۶ دوره دبیرستان را به پایان رساند و برای تحصیلات دانشگاهی رهسپار لایپزیک شد.
هوسرل در لایپزیک به مطالعه ریاضیات، فیزیک و فلسفه مشغول شد. پس از دو سال، در سال ۱۸۷۸ به برلین رفت تا مطالعات و پژوهش هایش در ریاضیات را کامل کند. در ۸۳-۱۸۸۱ تحصیلات دکترای خود را پی گرفت و دکترایش را با موضوع «نظریه محاسبه متغیرها» دریافت کرد.
درآن زمان ۲۴ ساله بود. در همین زمان شغلی دانشگاهی در برلین پیداکرد. اما در سال ۱۸۸۴ به وین بازگشت و در کلاس های درس و سخنرانی های فرانتس برنتانو در زمینه فلسفه شرکت کرد. در ۱۸۸۶ به هاله رفت و رساله ای در باب مفهوم عدد به رشته تحریر درآورد. هوسرل دراین زمان به مسیحیت گروید.
و سال بعد با زنی از شهر پروسنیتس که او هم قبل از پیوند زناشویی از آیین یهود به مسیحیت تغییر دین داده بود ازدواج کرد. آنان صاحب سه فرزند شدند و تا سال ۱۹۰۱ در هاله ماندند. هوسرل در این سالها نخستین کتاب های فلسفی مهمش را به رشته تحریر درآورد.
او در ۱۹۰۱ به دانشگاه گوتینگن پیوست و تا ۱۶ سال در آنجا به تدریس پرداخت. هوسرل طی این سالها به تدوین و صورتبندی قطعی پدیدارشناسی اش اشتغال داشت که حاصل آنها در کتاب ایده هایی مربوط به یک پدیدارشناسی محض و نوعی فلسفه پدیدار شناختی بیان شد. نخستین جلد این کتاب در سال ۱۹۱۳ به چاپ رسید. چندی بعد شعله های جنگ جهانی اول سربرافراشت و محفل علمی هوسرل و همکاران و شاگردانش پراکنده شد. در همین سال ولفگانگ، پسر هوسرل هم از دنیا رفت و هوسرل یک سال درغم و اندوه فرو شد و فعالیت های فلسفی و دانشگاهی اش را متوقف کرد. اما در ۱۹۱۶ به فرایبورگ رفت و تا زمان بازنشستگی اش در سال ۱۹۲۸ درآنجا به تدریس پرداخت. هوسرل در سال ۱۹۳۸ از دنیارفت.
هوسرل و فرگه بنیانگذاران دوجریان عمده و اصلی قرن بیستم اند: فرگه از طریق آثارش و تأثیری که بر راسل، ویتگنشتاین و دیگران گذاشت الهام بخش جریان موسوم به فلسفه تحلیلی شد.
هوسرل نیز به واسطه آثارش و تأثیرش بر هایدگر، سارتر، مرلوپونتی و دیگران جریان معروف به پدیدارشناسی را استقرار بخشید. هوسرل طی سالهای ۱۹۰۰-۱۸۹۰ علایق فلسفی اش را از ریاضیات به منطق و نظریه عام معرفت گسترش داد. تأملات او در این باب در کتاب تحقیقات فلسفی (۱۹۰۱-۱۹۰۰) او منعکس شد. هوسرل دراین اثر به نقد اصالت روان شناسی (Psychologism) پرداخت. (اصالت روان شناسی همه پدیده های منطقی مثل قضایا، کلیات و اعداد را به حالات یا فعالیت های روانی محض فرومی کاهد). هوسرل معتقدبود که اشیا به نحوه های گوناگون برما نمودار می شوند و اینکه فلسفه باید به توصیف دقیق این ظواهر بپردازد.
فلسفه باید از ساختن نظریه هایی با مقیاس بزرگ و دفاع از ایدئولوژی ها خودداری کند. فلسفه باید به کار تحلیل بپردازد، تحلیل و توصیف دقیق ادراک ما از پدیده های ریاضی، موجودات زنده، اشخاص و امور فرهنگی... هوسرل درباره تفکر فلسفی بسیار سخن گفت.
او بین نگرش طبیعی _ یعنی پیوند و اشتغال مستقیم و سرراست ما با اشیا و جهان _ و نگرش پدیدار شناختی _یعنی دیدگاه ژرف نگرانه ای که ما برپایه آن به تحلیل فلسفی محتوای اموری می پردازیم که ازطریق نگرش طبیعی برایمان حاصل شده است _ تمایز می گذارد.
وقتی به نگرش پدیدار شناختی وارد می شویم، عمل بیرونی را کنار می گذاریم یا همه قصدها (intentions) و باورهای مربوط به نگرش طبیعی را تعلیق می کنیم. این به معنای تردید در آنها یا غفلت از آنها نیست فقط به این معناست که ما از آنها فاصله می گیریم و درباره ساختار آنها می اندیشیم. هوسرل این تعلیق را اپوخه پدیدار شناسی می نامد. ما در زندگی انسانی روزمره مان از نگرش طبیعی آغاز می کنیم و روندی که در آن به سوی نگرش پدیدار شناختی حرکت می کنیم فروکاستن پدیدار شناختی نام دارد: یا چرخش از نگرش طبیعی به بررسی دقیق و تأمل در باب قصدها و مصداق های آنها.
ما در تحلیل های پدیدار شناختی ژرف خود به توصیف اعمال قصدی گوناگون می پردازیم اما وجود نفس (ego) را هم به عنوان عاملی در پس این اعمال کشف می کنیم. هوسرل میان نفس یا من روانشناختی _ یعنی نفس به عنوان جزئی از جهان _ و نفس یا من استعلایی _ که هم جهانی ( a world) دارد و هم تا حدودی ازجهان فراتر است تمایز می گذارد. او از ابهام و چندگونگی شایان توجه نفس سخن می گوید که جزئی از جهان است و درعین حال از آن تعالی می جوید. نفس یا من استعلایی جدای از افراد نیست بلکه بعدی از وجود هر انسان است. ما هریک، نفسی استعلایی داریم چون همه موجوداتی قصددار و خرده ورز هستیم.
تأثیر هوسرل: پیشتر به تأثیر هوسرل بویژه بر جریان فلسفی در اروپای قاره ای (یعنی کشورهای اروپایی سوای انگلستان) اشاره شد.
درمجموع می توان گفت تأثیر هوسرل در فلسفه در سراسر قرن بیستم بسیار عظیم بوده است. خاصه در اروپای قاره ای. نظر او راجع به قصدیت (intentionality) راهی برای غلبه بر دوگانه انگاری دکارتی میان ذهن و جهان است.
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران پزشکیان دولت سیزدهم دولت چهاردهم محمدجواد ظریف دولت علی باقری رهبر انقلاب رئیس جمهور ترور انتخابات
عزاداری تهران قتل هواشناسی شهرداری تهران تب دنگی زلزله پشه آئدس عزاداری محرم تیراندازی سلامت تعطیلی ادارات
واردات خودرو بانک مرکزی اقتصاد خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا حقوق بازنشستگان بازار خودرو اربعین بازنشستگان سایپا
عاشورا امام حسین تلویزیون سینمای ایران فیلم دفاع مقدس سینما لیلی رشیدی وزارت ارشاد صداوسیما
محصولات کشاورزی آزمون سراسری ماه فناوری
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه دونالد ترامپ ترامپ آمریکا فلسطین جنگ غزه روسیه ترور ترامپ چین جو بایدن
فوتبال پرسپولیس استقلال تراکتور علیرضا بیرانوند باشگاه پرسپولیس رئال مادرید نقل و انتقالات مهدی طارمی نقل و انتقالات لیگ برتر رامین رضاییان باشگاه استقلال
هوش مصنوعی اینترنت سرعت اینترنت ناسا گرمایش جهانی گوگل اپل شیائومی ربات
گرما گرمازدگی نان کاهش وزن صبحانه نوشابه تخم مرغ افسردگی