پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

ادموند هوسرل نجات سوژه از گرداب دوگانه انگاری


ادموند هوسرل نجات سوژه از گرداب دوگانه انگاری

ادموند هوسرل از چهره های مهم و تأثیرگذار فلسفی در قرن بیستم و بنیانگذار پدیدارشناسی است هوسرل در سال ۱۸۵۹ در شهر پروسنیتس در موراویا که در آن زمان بخشی از امپراتوری اتریش بود به دنیا آمد اگرچه در خانواده ای یهودی زاده شده بود و مدرسه ای مخصوص یهودیان نیز در آن شهر بود که پدرش که به تجارت پوشاک اشتغال داشت اورا در سال ۱۸۶۹ یعنی در ده سالگی به وین فرستاد تا در آنجا تحصیل کلاسیک آلمانی اش را شروع کند یک سال بعد در ۱۸۷۰ به اولموتس که به منزل پدری اش نزدیک بود منتقل شد

هوسرل در ۱۸۷۶ دوره دبیرستان را به پایان رساند و برای تحصیلات دانشگاهی رهسپار لایپزیک شد.

هوسرل در لایپزیک به مطالعه ریاضیات، فیزیک و فلسفه مشغول شد. پس از دو سال، در سال ۱۸۷۸ به برلین رفت تا مطالعات و پژوهش هایش در ریاضیات را کامل کند. در ۸۳-۱۸۸۱ تحصیلات دکترای خود را پی گرفت و دکترایش را با موضوع «نظریه محاسبه متغیرها» دریافت کرد.

درآن زمان ۲۴ ساله بود. در همین زمان شغلی دانشگاهی در برلین پیداکرد. اما در سال ۱۸۸۴ به وین بازگشت و در کلاس های درس و سخنرانی های فرانتس برنتانو در زمینه فلسفه شرکت کرد. در ۱۸۸۶ به هاله رفت و رساله ای در باب مفهوم عدد به رشته تحریر درآورد. هوسرل دراین زمان به مسیحیت گروید.

و سال بعد با زنی از شهر پروسنیتس که او هم قبل از پیوند زناشویی از آیین یهود به مسیحیت تغییر دین داده بود ازدواج کرد. آنان صاحب سه فرزند شدند و تا سال ۱۹۰۱ در هاله ماندند. هوسرل در این سالها نخستین کتاب های فلسفی مهمش را به رشته تحریر درآورد.

او در ۱۹۰۱ به دانشگاه گوتینگن پیوست و تا ۱۶ سال در آنجا به تدریس پرداخت. هوسرل طی این سالها به تدوین و صورتبندی قطعی پدیدارشناسی اش اشتغال داشت که حاصل آنها در کتاب ایده هایی مربوط به یک پدیدارشناسی محض و نوعی فلسفه پدیدار شناختی بیان شد. نخستین جلد این کتاب در سال ۱۹۱۳ به چاپ رسید. چندی بعد شعله های جنگ جهانی اول سربرافراشت و محفل علمی هوسرل و همکاران و شاگردانش پراکنده شد. در همین سال ولفگانگ، پسر هوسرل هم از دنیا رفت و هوسرل یک سال درغم و اندوه فرو شد و فعالیت های فلسفی و دانشگاهی اش را متوقف کرد. اما در ۱۹۱۶ به فرایبورگ رفت و تا زمان بازنشستگی اش در سال ۱۹۲۸ درآنجا به تدریس پرداخت. هوسرل در سال ۱۹۳۸ از دنیارفت.

هوسرل و فرگه بنیانگذاران دوجریان عمده و اصلی قرن بیستم اند: فرگه از طریق آثارش و تأثیری که بر راسل، ویتگنشتاین و دیگران گذاشت الهام بخش جریان موسوم به فلسفه تحلیلی شد.

هوسرل نیز به واسطه آثارش و تأثیرش بر هایدگر، سارتر، مرلوپونتی و دیگران جریان معروف به پدیدارشناسی را استقرار بخشید. هوسرل طی سالهای ۱۹۰۰-۱۸۹۰ علایق فلسفی اش را از ریاضیات به منطق و نظریه عام معرفت گسترش داد. تأملات او در این باب در کتاب تحقیقات فلسفی (۱۹۰۱-۱۹۰۰) او منعکس شد. هوسرل دراین اثر به نقد اصالت روان شناسی (Psychologism) پرداخت. (اصالت روان شناسی همه پدیده های منطقی مثل قضایا، کلیات و اعداد را به حالات یا فعالیت های روانی محض فرومی کاهد). هوسرل معتقدبود که اشیا به نحوه های گوناگون برما نمودار می شوند و اینکه فلسفه باید به توصیف دقیق این ظواهر بپردازد.

فلسفه باید از ساختن نظریه هایی با مقیاس بزرگ و دفاع از ایدئولوژی ها خودداری کند. فلسفه باید به کار تحلیل بپردازد، تحلیل و توصیف دقیق ادراک ما از پدیده های ریاضی، موجودات زنده، اشخاص و امور فرهنگی... هوسرل درباره تفکر فلسفی بسیار سخن گفت.

او بین نگرش طبیعی _ یعنی پیوند و اشتغال مستقیم و سرراست ما با اشیا و جهان _ و نگرش پدیدار شناختی _یعنی دیدگاه ژرف نگرانه ای که ما برپایه آن به تحلیل فلسفی محتوای اموری می پردازیم که ازطریق نگرش طبیعی برایمان حاصل شده است _ تمایز می گذارد.

وقتی به نگرش پدیدار شناختی وارد می شویم، عمل بیرونی را کنار می گذاریم یا همه قصدها (intentions) و باورهای مربوط به نگرش طبیعی را تعلیق می کنیم. این به معنای تردید در آنها یا غفلت از آنها نیست فقط به این معناست که ما از آنها فاصله می گیریم و درباره ساختار آنها می اندیشیم. هوسرل این تعلیق را اپوخه پدیدار شناسی می نامد. ما در زندگی انسانی روزمره مان از نگرش طبیعی آغاز می کنیم و روندی که در آن به سوی نگرش پدیدار شناختی حرکت می کنیم فروکاستن پدیدار شناختی نام دارد: یا چرخش از نگرش طبیعی به بررسی دقیق و تأمل در باب قصدها و مصداق های آنها.

ما در تحلیل های پدیدار شناختی ژرف خود به توصیف اعمال قصدی گوناگون می پردازیم اما وجود نفس (ego) را هم به عنوان عاملی در پس این اعمال کشف می کنیم. هوسرل میان نفس یا من روانشناختی _ یعنی نفس به عنوان جزئی از جهان _ و نفس یا من استعلایی _ که هم جهانی ( a world) دارد و هم تا حدودی ازجهان فراتر است تمایز می گذارد. او از ابهام و چندگونگی شایان توجه نفس سخن می گوید که جزئی از جهان است و درعین حال از آن تعالی می جوید. نفس یا من استعلایی جدای از افراد نیست بلکه بعدی از وجود هر انسان است. ما هریک، نفسی استعلایی داریم چون همه موجوداتی قصددار و خرده ورز هستیم.

تأثیر هوسرل: پیشتر به تأثیر هوسرل بویژه بر جریان فلسفی در اروپای قاره ای (یعنی کشورهای اروپایی سوای انگلستان) اشاره شد.

درمجموع می توان گفت تأثیر هوسرل در فلسفه در سراسر قرن بیستم بسیار عظیم بوده است. خاصه در اروپای قاره ای. نظر او راجع به قصدیت (intentionality) راهی برای غلبه بر دوگانه انگاری دکارتی میان ذهن و جهان است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.