چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
مجله ویستا

کلید خانه ام همیشه با من است


کلید خانه ام همیشه با من است

نگاهی به ادبیات مقاومت فلسطین

هر زمان سخن از فلسطین و مردم این سرزمین به میان می‌آید، ادبیات مقاومت آن دیار جلوه گر می‌شود. ادبیاتی که به واسطه مسائل سیاسی و مبارزاتی حال و هوای خاص خودش را دارد و درمیان گونه های مختلف آن ، شعر نسبت به دیگر نمونه‌های ادبی ، پهنه وگسترش خیره کننده‌ای یافته است. ادبیات فلسطین ، ادبیات پایداری است وموضوع اصلی آن دعوت مردم به پایداری ومقاومت ومژده‌ رسیدن پیروزی و وحدت می‌باشد. در این دیار اشعار فراوانی سروده شده و شاعران با لحن حماسی و حتی غنایی از مقاومت وعشق ورزیدن به سرزمین آبا و اجدادی شان سخن‌ها گفته‌اند. اما با این حال ادبیات فلسطین در سده‌های اخیر تقسیم بندی‌های خاص خودش را دارد که در یک جمع بندی کلی می‌توان آن ر ابه سه بخش تقسیم کرد؛ دوره‌ اول که شامل دوران حکومت عثمانی ها در شام و تحت تسلط بودن فلسطین می‌باشد ، دوره دوم که دوران قیمومیت بریتانیا بر فلسطین است و دوره سوم که دوران حکومت صهیونیسم بر فلسطین و آغاز گر دوران آوارگی مردم مظلوم این دیار است.

در دوران اول که بدان اشاره شد هرچند به واسطه تسلط عثمانی ها برسرزمین عرب نشین ورواج زبان ترکی به عنوان زبان رسمی و اداری کمتر توجهه به ادبیات زبان عربی در سرزمین‌هایی چون فلسطین می‌شد اما با این حال شاعران و نویسندگانی که از دل مردم بیرون آمده بودند به تقلید از قدما قصاید یا داستان واره‌هایی را خلق می‌کردند که اغلب در آنها مسائل و مباحث دینی مطرح می‌شد.

پس ادبیات این دوره ادبیات تقلید است و کمتر در آن ابداع و نوآوری به چشم می‌خورد. دوران دوم ادبیات فلسطین از سال ۱۹۲۲ میلادی آغاز می‌شود ، سالی که سازمان ملل طرح قیمومیت بریتانیا را بر این کشورمطرح کرد، همان چیزی که آغاز گر سلب کامل حق مردم فلسطین از اداره کشورشان شد واین چنین زمینه‌ساز ورود یهودیان به این دیار گردید. این حرکت رو به افزایش ورود یهودیان به فلسطین با اعتراضات بسیار مردمی همراه بود که از آن جمله می‌توان به قیام سال ۱۹۳۶ میلادی اشاره کرد که حاصل آن لغو موقت ورود یهودیان به فلسطین را در پی داشت .این قیام و انقلاب سال ۱۹۳۶ میلادی نخستین رویدادی بود که زمینه پیدایش نسل اول شاعران مقاومت فلسطین را بنیاد نهاد. تحول اصلی در شعر مقاومت فلسطین در این سال و بعد از آن سر آغاز پیدایش ادبیاتی همراه با مبارزه ومقاومت شد. دراین دوران اغلب شاعران شکل کلاسیک قصیده را برای آثارخودشان انتخاب کردند که هدف اصلی‌شان این بود که اولا در برابر تهدیدات دولت انگلستان وبه موازات آن ورود یهودیان که خواهان از بین رفتن هویت‌ عربی واسلامی فلسطین بودند ،مقاومت کنند و این چنین اصالت فرهنگی و شخصیتی خودشان را که میراث کهن آن دیار بود ،‌حفظ کنند.ثانیا استفاده از این قالب درمناسبت های مختلفی چون تظاهرات وشعار نویسی ، کارایی بسیار خوبی داشت. در این دوران شاعرانی چون " ابراهیم طوقان" ، " عبد الرحیم محمود " ،

" ابوسلمی " همواره در اشعار پر از شور واشتیاق وانقلابی‌شان به دنبال آگاه کردن مردم وتقویت روحیه آزادی طلبانه در برابر بیگانگان بودند. دوران سوم با فاجعه سال ۱۹۴۸ میلادی که همانا تاسیس دولت غاصب اسرائیل است، آغاز می‌شود دراین دوران که استعمارگرانی چون انگلستان باتطمیع و تزویر برخی عناصر خود فروخته به سرعت سرزمین فلسطین را اشغال می‌کنند ودولتی غاصب چون اسرائیل را پدیدار می‌سازند ، ناگهان آتش شوق و اشتیاق به سرزمین فلسطین خاموش می‌شود و برای مدتی روحیه یاس، ناامیدی ودلسردی میان مردم رسوخ پیدا می‌کند. پس به همین خاطر است که دیگر خبری از اشعار حماسی وغنایی " ابوسلمی" و " عبد الرحیم محمود" نیست. پس طبیعی است که گه‌گاه شاعرانی که حس وحال حماسی پیدا می‌کنند به جای سرودن اشعاری انقلابی همه‌اش از رنج واشک و بهشت گمشده‌ای چون فلسطین سخن بگویند؛ " ای یار ، آن چکاوکی است/ در مرزها/که از حریم هزاران پیمان گذشته است/ ودر آمد و شد ، آزاد می‌گردد / ومن پرزخم و اینجا ناتوانم/ ای کاش که چون چکاوکی/ می‌توانستم به پرواز

در آیم/ ودر سپهر بی‌کران/ برروی نارنجستان خود یا برجویباری/ بالهایم را به هم در می‌زدم/ ای کاش که من چکاوکی بودم (۱) و یا؛

" زندگی‌ام اشک است و قلبی پرگداز/ اشتیاق است، دفتر شعری است وعود/ و این جوانی‌ام/ آرزوهایی است سرخورده وناکام/ این جوانی را نگون بختی سیراب کرد...."(۲).

هرچند شعر دوره سوم در آغاز شعری سراسر یاس وناامیدی است اما با این حال درون مایه‌هایی از روحیه مقاومت وایثارفلسطینیان به خوبی در آن نمایان می‌شود . درون مایه‌هایی چون مطرح شدن آوارگان فلسطینی که در آن به خوبی نشان داده می‌شود ،حضور صهیونیست‌ها در فلسطین چه مصائبی برای ساکنان آن سرزمین درست کرده است . جالب آنکه در این دوره اغلب شاعران در اشعارخودشان از زن آواره‌ای سخن می‌گویند که جز بدبختی و بی‌خانمانی و کودکان بیمار خفته در چادرهای مندرس ، چیزی دیگری عایدش نشده است. در کنار این خصیصه ، دیگر ویژگی شعراین دوره بخصوص بعد از سال ۱۹۵۰ میلادی، مطرح شدن بازگشت به سرزمین مادریشان است. آوار‌گانی که درکشورهایی چون مصر ، عراق ، اردن ، سوریه و لبنان هرچند زندگی تقریبا آرامی داشته‌اند اما آنچنان خودشان را درغربت احساس می‌کنند که این حس نوستالژیک به خوبی در شعر و ادبیات آن دوران نمایان است . چنانچه در شعر این دوران زمزمه ای از بازگشت به وطن و پس گرفتن سرزمین‌های اشغالی مطرح می‌شود که در نوع خودش حائزاهمیت است.

"دهکده من !/ پرندگان را به سوی تو می فرستم / و به آنها می‌گویم وقتی به دهکده کنار رودخانه رسیدید، لحظه‌ای درنگ کنید/ و به خانه‌هایتان بگویید که ما چقدر اندوهگین هستیم/ وبه او بگویید اگر نبود امید به فردا، نمی‌توانستیم زنده بمانیم.(۳).

و همچنین این شعر:

" کلید خانه‌ام همیشه با من است/ همیشه/ حتی آن هنگام که در دشت‌های اندوه سرگردان می‌گردم"(۴).

از آنجا که هیچ فردی خواهان ازدست دادن سرزمین آبا و اجدادی اش نیست ، بنابراین مردم فلسطین هم حق داشتند از هر فرصت پیش آمده برای مبارزات خودشان استفاده کنند. این مبارزات ادامه داشت تا اینکه سال ۱۹۵۲ میلادی نقطه عطف مبارزات مردم فلسطین شد، زیرا در این سال به خاطر انقلاب مصر وتفکراتی که در جهان اسلام وعرب پدیدار شد مبنی بر اینکه یکی از ملزومات اصلی جهان اسلام

آزاد سازی فلسطین است. بسیاری از کشورهای اسلامی تحت رهبری حکومت آن زمان مصر مبارزه‌ای همه جانبه را علیه اسرائیل غاصب آغاز کردند که از آن جمله می‌توان به جنگ سال ۱۹۵۶ میلادی اشاره کرد که اگر توطئه کشورهایی چون انگلستان نبود . قطعا این مبارزات به سرانجامی پیروزمندانه ختم می‌شد. از آن زمان به بعد غاصبان فلسطین احساس کردند که لازم است در مقابل شاعران مقاومت چون "سمیع القاسم" ، " محمود درویش" و.... ایستادگی کنند. پس بسیاری از آنان را در زندان های خودشان محبوس کردند. غافل از اینکه نجوای آزادی طلبانه ایشان از پشت حصار زندان‌ها به بیرون می‌تراوید و باعث آگاهی مردم فلسطین می‌شد؛" بر شاخه‌های نخلم بیاویزید/ و مرا دار بزنید/ نخل را خیانت نخواهم کرد/ این سرزمین من است/ و من در گذشته ، خرسند و شیدا/ از شترها شیر می‌دوشیدم/ میهنم انبانی ازداستان‌ها نیست/ خاطره نیست/ باغ هلال‌ها نیست/ وطن من قصه‌ای یاسرودی نیست/ وطنم خشم غریبی بر غم است/ و کودکی است که عید و بوسه می‌خواهد/ وتوفان هایی است که از اتاقک زندان به تنگ آمده / و پیری است که بر فرزندان و باغ خویش می‌گرید/ این زمین پوست واستخوان من است/ و قلب من/ برچمنزارش همچون زنبور عسل به پرواز در می‌آید/ برشاخه‌های نخلم بیاویزید/ ومرا دار بزنید/ اما هرگز من ذلت وخواری را فرمان نخواهم برد"(۵).

بی تردید شعر مقاومت فلسطین همانند شعله‌های خشمی است که هیچ‌گاه خاموشی ندارد ، چرا که خشم قیام مردم هیچ‌وقت خاموش نمی‌شود. این شعر در سالیان اخیر پا به پای مردم و قیام ایشان حرکت کرده است و برای اینکه به مردم و حرکت ایشان نزدیک باشد، به زبان آنها نزدیکتر شدن است واین از

شاخصه های شعر مقاومت می‌باشد. " مادر ! هیچ کس خواندن را به تو نیاموخت/ ولی خیلی ها نخواندن را آموختندت/ به این دلیل است که من/ همواره می‌کوشم/ اشعارم را به زبانی ساده بسرایم."(۶).

شعر این دوران فلسطین شعری است که از نظر محتوا دچاردگرگونی های اساسی شده و در آن از عشق سخن به میان می‌آید . عشق به وطن اسلامی در آن طنزی دیده می‌شود که همانا به باد تمسخر گرفتن رفتار و افکار غاصبان سرزمین شان است وازهمه اینها مهمتر مخالفت وستیزی است که در اشعار مقاومت موج می زند. در پایان این نوشتار چه خوب است سخنی هم در باب نمادهای به کار رفته در شعر مقاومت فلسطین داشته باشیم . نمادهایی چون کبوتر، باغ‌های مرکبات ، بیابان و زیتون که در این میان زیتون بیش از بقیه نمود دارد ، زیتونی که نماد صلح و پایداری و ماندگاری است و نشانه کشور فلسطین به حساب می‌آید . پس بی‌دلیل نیست که در آثار ادبی صهیونیستی‌ هماره زیتون مورد تنفر واقع می‌شود . زیرا در ادبیات این اشغالگران ، زیتون نماد مردم فلسطین است و باید آن را از بین برد به عنوان مثال یکی از نویسندگان صهیونیستی به نام " بنیامین تموز" با نگارش داستانی تحت عنوان " درخت زیتون " به خوبی نفرت خودش را از این نماد صلح ودوستی عیان می‌سازد.

پی نوشتها:

۱- شعر از یوسف الخطیب

۲- شعر از فدوی طوقان

۳و۴- شعر از یوسف الخطیب

۵- شعر از محمود درویش

۶- شعر از رشید حسین