یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مقالات قدیمی: "پخته خواری" (اردیبهشت 1350)
این کلمه که برای عنوان این مقال انتخاب شد، اولین بار از دهان گرم یکی از استادان مسلم ادب فارسی شنیدم. این واژه مرکب هنگامی بر زبان استاد جاری شده که ضمن مطالعه اثری دریافته بود یکی از مؤلفان روزگار ما مطالب مستند و منقح دیگران را – که ما صرف عمر دراز و خون دل خوردن فراوان تهیه شده ، بی ذکر مأخذ ، یا با اشارتی رندانه و مبهم که مفهوم نگردد!- به صورتی آشفته ، طوری که درکتاب خود به عاریت گرفته بود تا خواننده کم تجربه گمان برد که با مطالب بکر و دست اول روبه رو شده ، و احتمالاَ مؤلفش را صاحب کشف و کرامات بشمارد!
البته باید اعتراف کرد که انگیزه اصلی این درد عوامل پیدا و ناپیدایی است که درطی سالیان دراز ، اندک اندک از هر گوشه و کنار رخ نموده ، و چون درمانگر نیرومند و بی پروائی در برابر خود ندیده تا بدین حد رسیده است که می بینیم! زیرا اکثر کسانی که به اینگونه اعمال دست می زنند یا بر اثر ناآشنایی با راه و رسم دانشوران مایه ور حقیقی به راه خطا می روند و از نقص کار خود بیخبرند. یا به سبب رعونت نوسوادی دسترنج دیگران را ملک طلق خود می پندارند. یا برای طی کردن درجات دانشگاهی- از قبیل مربی ، استاد یار و دانشیار تا رسیدن به مرحله استاد و آسوده شدن از رنج تحقیق و مضیقه مالی – از ارتکاب اینگونه خطاهای عمدی ناگزیر می شوند!...
کوتاه سخن آنکه از برکت فراوانی مدرسه و دانشگاه و پیدا شدن اندکی بردباری در میان گروه روشنفکران برای شنیدن حقیقت تلخ ! شاید هنگام آن رسیده باشد که این سکوت دراز مدت شکسته شود و استادان پیشوا و صاحبنظر- یا رجالی از بخت بلند کرسیهای فرهنگستان جدید تکیه گاهشان می شود به سخن آیند و با یادآوری برخی ناروائیها از هدایت و ارشاد دانش پژوهان حرف شنو دریغ نورزند و راه واقعی را به رهروان تازه کار علاقمند نشان دهند تا دلسردی موجود از میان برخیزد...
به عنوان نمونه ازچند نکته اساسی که استادان بزرگ رعایت آنها را آثار خود لازم شمرده اند و در کتابها فراوان است یاد می شود، تا هشداری باشد برای برخی از مردم کم تجربه و اندک مایه نظیر خودم ، که دراین روزگار،گاه و بیگاه نامشان بر صفحه عنوان کتابها به¬صورت « مصنف ، مؤلف ، نویسنده ، سرپرست ، گردآورنده ، مترجم و مصحح و.....» ، نقش می شود ولی چون کاملاَ با فوت و فن پیش کسوتان این هنر آشنا نیستند ، و از ادب مناسب این کاربهره کافی نیندوخته اند ، در برخی موارد دانسته یا ندانسته ، دست به کارهایی می زنند که نامشان در شمار پخته خواران ناسپاس و خود پسندان تنک مایه جای می گیرد. و در نیتجه نه تنها بازار آثارشان در دوران زندگی از رونق می افتد ، و مولود افکارشان حتی پیش از مرگ تن ، در گورستان فراموشی دفن می شود و در همه حال جز ملامت و ملالت حاصلی نخواهند برد ... چون برای نویسندگی و تألیف و ترجمه اولین ابراز نثر روان و پیراسته است تا این امکان فراهم آید که هر معنی در قالب مناسب خود جای گیرد رواست که تعریف نثر خوب را نیز از زبان استادان مسلم بشنویم.
استادان در پاسخ این جمله که « نثر خوب کدام است؟» می گویند:
"خوبی نثر پس از هم آهنگ بودن با دستور زبان فارسی ، به سادگی و روانی و مفهوم بودن آن بستگی دارد یعنی چنین نثری هر چه مورد استفاده خواننده بیشتری قرار گیرد ارزشمندتر خواهد بود ."
در تأیید همین سخن استادان مایه ور افزوده اند که پس از برخوردار شدن از این موهبت بزرگ تازه نوبت به دیگر جنبه های فنی و اخلاقی و انسانی تدوین کتاب می رسد که اگر نویسنده به هنگام عمل از آنها غافل بماند عمر عزیز خود را بیهوده فنا کرده است....زیرا اندازه « دانش و انصاف و مردمی ودین و مروت » صاحب هر اثر از شیوه امانت داری او در متن و انواع مقدمه و حواشی و وتعلیقاتی که وی برای تکمیل کار خود می نویسد ، به آسانی شناخته می شود. مردمی که از این رهگذر در آرزوی نیکنامی وجاودانگی هستند باید یقین بدانندکه اهل کتاب خیلی کم و بسیار دیر فریب می خورند، بنابراین آن کس که هوس دارد نام خود را با کتابی زینت کند و از نیکنامی و مزایای آن بهره ور شود ، درکار خود از رعایت برخی نکات ناگزیر است تا به آرزوی خویش برسد. به عبارت دیگر به هنگام نگارش- متن ، مقدمه ، حواشی و معلقات- باید از شیوه ای پیروی شود که دوراندیشان با انصاف ملتهای پیشین ، بنیان استوارش را در طول قرنها پی افکنده اند و دانش پژوهان روشنفکر و دلبیدار سراسر گیتی در این روزگار برای تکمیل و تنقیح آن از جان و دل تلاش می کنند... برای روشن شدن این مطلب اینک چند نمونه از نکاتی که استادان بزرگ درتدوین کتابها رعایت کرده اند ، و نمونه هایش درکتابهای ارزشمند فراوان است به مصداق مشت نمونه خروار در اینجا خلاصه می شود ، که باشد صاحبدلان را بکار آید :
امانت داری در نقل مطالب از دیگر کتابها ، و لو آنکه کتاب مورد استناد کم اهمیت شمرده شود ، یا گردش روزگار به نوعی زبان صاحبش را بریده باشد!...
از صاحب اثر مورد استفاده با احترام یاد کردن ، اگر چه موانعی همچون اختلاف عقیده و مذهب یا دشمنی و خصومت دیرین در میان بوده باشد ، یا به ظاهر مایه علمی یکی اندک نماید و سرنوشت او را از دارا بودن زر و زور مقام محروم کرده باشد...
رعایت کلمات و القاب احترام آمیز برای همگان – یا حذف عنوانهای تملق آمیز و تشریفاتی از جلو نام همه اشخاص یاد شده- به شیوه پیشین مجله سخن- تا مطالب کتاب صورت تعارفات مصنوعی بخود نگیرد ، و جنبه نان به قرض کسی دادن پیدا نکند و عباراتش از زیبایی یکدست بودن بی نصیب نگردد.....
ذکر نام مؤلف و مترجم و مصحح هر کتاب مورد استناد باید با القاب متناسب با زمان مانند "آقا-استاد-دکتر" همراه باشد، یا این القاب بدون استثنا از جلو نام همگان حذف گردد. برای درگذشتگان معاصر از بکار بردن کلماتی نظیر "مرحوم و شادروان" نباید غفلت شود تا نمودار زندگی و مرگ اشخاص یاد شده بوده باشد...
پرهیز از این پندار که تنها با ارائه مآخذ دست اول و قدیمی مقام علمی انسان برترجلوه می کند! زیرا اشاره به مآخذ دست دوم – به هر نوعی که مورد استفاده واقع شده باشد- نیز نمایشگر جوانمردی و فروتنی است...
با تأسف بسیار باید یادآور شد که این خوی برتری جویی دامنگیر برخی از محققان روزگار ما شده است و در نتیجه آنقدر دم از خروسهای فراوان از لابلای صفحات کتابهایشان خودنمایی می کند که نیازی به یادآوری ندارد...
بکاربردن کنایه های دشنامگونه در مورد اشخاص معین ، و تصفیه حسابهای خصوصی در هر جای کتاب نارواست، زیرا این نکته ها به ندرت از نظر خوانندگان پوشیده می ماند ، و بدون تردید به مقام علمی نویسنده اش لطمه می زند ، و شنیدنش از دهان برخی نمودار کم مایگی است...
در عوض حقایق را بدون مبالغه عرضه کردن و از خطای هم مسلکان به نرمی یاد نمودن ، و داوری نهایی را بر عهده خوانندگان گذاشتن از سعه صدر و بزرگی روح نویسنده حکایت خواهد کرد که خوشبختانه تعداد این نوع محققان دراین روزگار اندک نیستند...
تمجید بسیار از کار خود کردن و دشواری آن را پنهان و آشکار به رخ خوانندگان کشیدن از جمله کارهای بیهوده ای است که معمولاَ نتیجه معکوس می بخشد...
خواننده را به نسخه های خطی نایاب حوالت دادن یا به سبک برخی حسابگران معاصر سخنرانی گوینده ای را در شمار مآخذ کتاب علمی جای دادن ، از جمله کارهای بی حاصلی است که نویسنده را در گذرگاه خرده گیران روزگار قرار می¬دهد ، بنابراین نباید از حرف حساب آزرده خاطر شود!...
کوتاه سخن آنکه سود معنوی نگارش وگزارش و تصحیح کتاب تنها از کسی خواهد شد که خویشتن را به هنگام کار از هر چه نارواست در حد امکان بپیراید ، و دور از هرگونه ریا و رعونت تنها برای مردم درون نگر روزگار حقیقت نویس باشد تا رفتارش را جوانان سرمشق قرار دهند و پیران ستایش نمایند...
اطلاعات مقاله:
نشریه سخن، دوره بیستم، شماره یازدهم، اردیبهشت 1350، ص1051-1054
مجموعه: ابراهیم میرهاشم زاده
آماده سازی برای انتشار: زکیه دهقانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست