دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی اتریشی به بهره


نگاهی اتریشی به بهره

می توان گفت که علم اقتصاد, علم تخصیص منابع کمیاب است به همین دلیل است که درک مفهوم کمیابی امری لازم برای هرگونه تحلیل اقتصادی و هرگونه تحلیلی بدون درکی درست از آن نادرست است

می‌توان گفت که علم اقتصاد، علم تخصیص منابع کمیاب است. به همین دلیل است که درک مفهوم کمیابی امری لازم برای هرگونه تحلیل اقتصادی و هرگونه تحلیلی بدون درکی درست از آن نادرست است.

کمیابی به هیچ وجه تنها وابسته به طرف عرضه‌ یک کالا نیست، بلکه بیشتر بسته به ارزش آن برای انسان است؛ به طوری که می‌توان گفت اولین عامل موثر در کمیابی یک کالا مطلوبیت آن برای افراد است. برای مثال کالایی مثل طلا تنها به این دلیل کمیاب نیست که در کره‌ زمین مقدار بسیار کمی از آن وجود دارد بلکه کمیابی آن ناشی از ارزشی است که برای انسان دارد.

در واقع فلسفه‌ وجودی قیمت نیز کمیابی است. تنها چیزی قیمت دارد که کمیاب باشد به این معنا که برای انسان ارزش داشته باشد، ولی مقدار آن محدود باشد. اگر چیزی کمیاب نباشد تصور قیمت برای آن تصوری پوچ و بی معنی است. در مقابل هر کالای کمیابی نیز حتما دارای قیمت است.

انسان همواره در حال رجحان بخشیدن در میان انتخاب‌های خود است. هر فردی در هر لحظه‌ای از زندگی خود تصمیم می‌گیرد که چه کاری انجام دهد و چگونه زمان خود را بین فعالیت‌های مختلف تخصیص دهد. سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا این مساله اهمیت دارد؟ چرا فرد مجبور به رجحان بخشیدن میان انتخاب‌هایش است؟ جواب مسلما همان چیزی است که فکر می‌کنید: برای اینکه زمانی که در اختیار او است، محدود است؛ یعنی زمان برای افراد کمیاب است. به همین دلیل است که افراد میان فعالیت‌هایی که در یک لحظه می‌توانند انجام دهند رجحان قائل می‌شوند و فعالیتی را انتخاب می‌کنند که مطلوبیت بیشتری برای شان دارد.

همانطور که گفته شد، هر چیز کمیابی قیمتی دارد؛ ولی قیمت زمان چیست؟ تصور کنید که شما در لحظه‌ای مایل به انجام کاری باشید، «به چه قیمتی» حاضر می‌شوید که انجام آن کار را به زمانی دورتر از زمان حال محول کنید؟ مسلما اگر آزادی انتخاب داشته باشید تنها به این دلیل حاضر به این کار خواهید شد که انجام آن در زمان آینده برایتان مطلوبیت بیشتری نسبت به مطلوبیت آن در زمان حال داشته باشد.

حال فردی را در نظر بگیرید که مقداری پول در اختیار دارد. او می‌تواند یکی از دو کار مقابل را با پولی که در اختیار دارد انجام دهد: اول اینکه آن را در زمان حال مصرف کند و مطلوبیت مصرف آن را به دست آورد و دوم اینکه آن را مثلا در یک فعالیت اقتصادی سرمایه‌گذاری یا در بانک سپرده‌گذاری کند و استفاده از آن را به زمانی دورتر موکول نماید. ولی چرا فرد باید حاضر به این کار شود؟ چرا فرد حاضر می‌شود که از مطلوبیت مصرفی که می‌تواند در زمان حال داشته باشد صرف نظر و آن را موکول به آینده کند؟ این مساله همان بحث قیمت زمان است. فرد چه چیزی در آینده به دست خواهد آورد که سرمایه‌گذاری برایش رجحان بیشتری نسبت به مصرف در زمان حال دارد؟ مسلما او تنها به این دلیل حاضر به این کار خواهد شد که در آینده بتواند مطلوبیت بیشتری نسبت به زمان حال به دست آورد.

به همین دلیل است که فرد از مصرف بالقوه‌ای که در زمان حال می‌تواند داشته باشد صرف نظر می‌کند و ترجیح می‌دهد پولی را که در اختیار دارد در یک فعالیت اقتصادی سرمایه‌گذاری یا در بانک سپرده‌گذاری کند. (در واقع سپرده‌گذاری نیز منتهی به سرمایه‌گذاری است؛ چرا که بانک سپرده‌هایی را که در اختیار دارد به افرادی که می‌خواهند به فعالیت‌های اقتصادی بپردازند وام می‌دهد و آنها سپرده را در فعالیت‌های

اقتصادی شان سرمایه‌گذاری می‌کنند. بانک هم مقداری از سودی را که فرد از این فعالیت اقتصادی کسب کرده به عنوان بهره دریافت و بخشی را نیز به سپرده‌گذار اختصاص می‌دهد.)

بحثی که مطرح شد نگاه مکتب اتریشی به بهره است. اتریشی‌ها در واقع بهره را همان قیمت زمان می‌دانند؛ چرا که زمانی که در اختیار هر فرد قرار دارد محدود و کمیاب است. در واقع می‌توان گفت که تصور اقتصاد بدون چنین مفهومی غیرممکن خواهد بود؛ چرا که اگر چنین چیزی وجود نداشت، هیچ کس از مصرف حال به‌امید مصرف آینده صرف نظر نمی‌کرد و بدین ترتیب هیچ سرمایه‌گذاری در اقتصاد صورت نمی‌گرفت و هیچ پیشرفتی به وقوع نمی‌پیوست.

تفاوت نگاه اتریشی به بهره با نگاه جریان اصلی اقتصاد که آن را از کینز به وام گرفته (که در آن بهره، هزینه‌ فرصت پول نقد انگاشته می‌شود) در این است که نگاه اتریشی نگاهی جامع‌تر و درست‌تر به نظر می‌رسد که شامل نگاه جریان اصلی نیز می‌شود. با اینکه در جریان اصلی اقتصاد بهره را تنها پدیده‌ پولی می‌دانند ولی به جرات می‌توان گفت که بهره پدیده‌ای مستقل از پول است که در همه‌ جوانب زندگی انسان به چشم می‌خورد.

پول نیز جنبه‌ای از فعالیت‌های انسان را در زندگی تشکیل می‌دهد و مسلما پدیده‌ بهره در آن نیز وجود خواهد داشت، ولی شاید عاملی که باعث می‌شود بهره به اشتباه تنها پدیده پولی تلقی شود ناشی از نقش پول در فعالیت‌های انسان است. پول وسیله‌ای است برای تسهیل مبادله و ذخیره‌ ثروت، به عبارتی پول خود کالایی است که با کالاهای دیگر مبادله می‌شود و مبادله را برای انسان آسان‌تر می‌سازد و به همین مبنا است که در هر مبادله‌ای حضور دارد. شاید همین نقش گسترده‌ پول است که باعث می‌شود چنین اشتباهاتی در عرصه‌ اقتصاد به وقوع پیوندد و پول به عنوان مظهر بسیاری از پدیده‌ها مانند بهره انگاشته شود. در واقع پدیده‌ بهره از کمیابی زمان نشات می‌گیرد و برای هر کالایی که کمیاب باشد (یعنی برای انسان مطلوبیت داشته باشد) وجود دارد.

حسن افروزی