چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مروری بر نظریه اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی


بحثهای دقیق خواجه نصیر در باب صفات و افعال انسان , بربنیاد تعاریف كلاسیك از انسان و برداشت دینی از هویت و شخصیت تركیبی آدمی صورت گرفته است

در نظر گاه اخلاقی خواجه ، انسانها فطرتا بد یا خوب نیستند .

تمایلات انسان دستخوش اكتسابات بعدی افراد قرار دارد .

بحثهای دقیق خواجه نصیر در باب صفات و افعال انسان ، بربنیاد تعاریف كلاسیك از انسان و برداشت دینی از هویت و شخصیت تركیبی آدمی صورت گرفته است .

رابطه اجتماعی و معنویت مدنی در نظر خواجه چنان است كه گوید : “ هزار شخص كار كن بباید تا یك شخص لقمه ای نان در دهن تواند نهاد .

در دستگاه اخلاقی خواجه نصیر ، انسان می كوشد تا به “ سعادت ” دست یابد . سعادت مفهومی است در مقابل “ شقاوت ” . دستیابی به سعادت نیز مترادف است با رهایی و تبعید نفس از شقاوت. انسان باید ماهیت ویژه خود را كه همانا قوه نطق و خردمندی در تمیز خوب و بد ، و حسن و قبح است ، به خوبی به شناخت در آورد و با مراعات آن امكان حصول به سعادت را فراهم سازد .

خواجه نفس انسان را دارای نیروهای مختلفی می داند كه هر یك منشا بخشی از افكار و احوال و اعمال آدمی هستند . سه قوه “ ناطقه ” ، “ شوقیه ” ، “ عامله ” در میان قوای انسان اهمیت ویژه ای دارند . قوه ناطقه ، منشاء ادراك و تعقل در آدمی است . قوه شوقیه احساسات و عواطف انسان را پدید می آورد و قوه عامله نیز علت و منشاء عمل و حركت در وجود انسان است . قوه شوقیه خود به دو قوه غضبیه و شهویه تقسیم می شود . این قوه فقط مختص انسان نیست ، بلكه حیوانات نیز در این قوه با انسان شریكند . لذا انسان نباید در مقابل قوه شوقیه تسلیم شود ، بلكه برای حصول به فضیلت و كمال اخلاقی باید این قوای “ سبعی ” ( غضبی ) و شهوی را عقب برانیم .

در نظر گاه اخلاقی خواجه ، انسانها فطرتا بد یا خوب نیستند . تمایلات انسان دستخوش اكتسابات بعدی افراد قرار دارد. البته وی برخی از انسانها را مفطور یا سرشته به بدی یا نیكی می داند ، اما اكثریت را تابع اكتسابات آنها قلمداد می كند . خواجه معتقد به وجود “ اراده ” و “ عقل ” در انسان است . اراده در پرتو عقل ، فعل خوب و بد را از یكدیگر تمییز می دهد ، لذا راه كسب فضایل از دریچه اختیار به انسان نمایانده شده است . امور خیر نیز دو دسته اند : خیرات نفسانی و خیرات جسمانی . عقل مختار حكم می كند كه آدمی خیرات نفسانی را بر خیرات جسمانی یا حسی ترجیح دهد و آنرا برگزیند ، چرا كه آن ژرفتر است . در پرتو همین اختیار ، انسان یا دست به “ فعل ” می زند و یا “ ترك ” .

بنابراین در نظر گاه خواجه نصیر ، دو عامل اساسی در تعیین منشاء افعال اخلاقی در انسان ، همانا “ نفس ناطقه ” و “ اختیار ” است . نفس ناطقه به تمییز خوب از بد و تبیین هر یك می پردازد و اختیار موجبات انتخاب را فراهم می سازد . عقل عملی یا علم اخلاق بر بنیاد این دو عامل عمل می كند . با اولی تبیین می شود و با دومی تحقق می یابد .

خواجه معتقد است نفس آدمی برای آنكه بتواند تهذیب و تعلیم شود و به اكتساب فضایل بپردازد ، لزوما می باید برخی خصایص را در خود داشته باشد . این خصایص از صفت افراط باید به دور باشند . خواجه ضمن ذكر آنها ، معتقد است كه این ویژگیها حد وسط هستند ، در حالی كه هر صفت افراطی یا تفریطی ، حتما مذموم و قبیح است . این صفات عبارتند از : اول “ تحفظ ” ، یعنی نگاهداری خویش یا خویشتن داری . “ تحفظ آن بود كه صورتهایی را كه عقل با وهم به قوت تفكر یا تخیل ، ملخص و مستخلص گردانیده باشند ، نیك نگاه دارد . ” دوم “ تذكر ” ، كه همانا یادآوری و تاكید بر حسن است . سوم “ ذكاء ” كه در معنی تیزی خاطر و تیز دلی به كار گرفته شده است . چهارم “ سرعت فهم ” ، پنجم “ سهولت تعلم ” . ششم “ حسن هدی ” كه نیكویی آرامش و وقار و شیوه و روش در نظر است ؛ خواجه می گوید : “ حسن هدی آن بود كه نفس را به تكمیل خویش به حلیتهای ستوده ، رغبتی صادق حادث شود .” هفتم “ دعت ” كه به گفته خواجه “ آن بود كه نفس ساكن باشد در وقت حركت شهوت و مالك زمام خویش بود . ” و هشتم “ صفاء ذهن ” ، كه موجب قابل شدن برای پذیرش فعل نیك خواهد شد .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.