چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
ستاره های درخشان آسمان خاکستری مسکو
نمایشنامه «باغ آلبالو»برای اولین بار در تئاتر هنر مسکو به کارگردانی استانیسلاوسکی مشهور روی صحنه رفت. اما برداشت استانیسلاوسکی از این نمایشنامه تراژدی بود درحالی که خود چخوف آن را یک کمدی میدانست. نمایشنامه داستان یک زن اشراف زاده روس و خانوادهاش است که به علت قرض رو به ورشکستگی هستند و باغ آلبالوی خاطره انگیزشان در گرو بانک است و چون خانواده غیر از قرض عایداتی ندارد، قرار است در موعد معینی باغ و ملکشان حراج شود
هر کشوری دارای فرهنگ و ادبیات خاص خودش است. در واقع ادبیات اولین چیزی است که همراه فرهنگ میآید. هنرهای دیگر چون موسیقی، سینما، تئاتر یا غیره میتوانند در فرهنگ یک کشور جای داشته باشند یا نه؛ اما ادبیات همیشه همگام با به وجود آمدن یک فرهنگ، خود به خود پدیدار میشود.
کشور روسیه به دلایل زیادی از جمله قدمت تاریخی طولانی، جغرافیای وسیع و خاصی که دارد همیشه از ادبیات غنی و منحصربهفردی برخوردار بوده است. اگر بخواهید فهرستی از مثلا صد نویسنده بزرگ دنیا در طول همه قرون تهیه کنید، یقین بدانید که در آن فهرست بیشتر از یک نویسنده روسی پیدا میشود.
به دلیل نزدیکی جغرافیایی، بخصوص ایرانیان همیشه یکی از علاقهمندان آثار ادبی روسی بودند. تقریبا همه آثار مهم ادبیات روسیه از دیرباز به فارسی ترجمه میشدند از تولستوی و چخوف تا گورکی. به همین دلیل جالب است بدانیم که از دیدگاه سایتهای خارجی مانند گاردین و goodreads و scaruffi بهترین نویسندگان و آثار ادبیات روسیه کدامند. به اسامی که نگاه کنید متوجه میشوید بیشترشان برایتان آشنا هستند و شاید حتی از بین این کتابهایی که معرفی میشود هم خیلیها را خوانده باشید.
● فیودور داستایوسکی (۱۸۲۱-۱۸۸۱)
فیودور داستایوسکی رماننویس مشهور روسی با دو کتاب «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف» در صدر فهرست برترین نویسندگان روسیه است. داستایوسکی در دهه ۴۰ کار نویسندگی را شروع کرد، اما شاهکارهای ادبیاش مانند این دو کتاب ذکر شده را در اواخر سالهای زندگیاش نوشت. آثار داستایوسکی بازتاب روانشناسی جامعه، مشکلات سیاسی، اجتماعی و روانی مردم در قرن نوزدهم روسیه است. در کارنامه وی، ۱۱ رمان، ۳ مقاله و ۱۷ داستان کوتاه به چشم میخورد. بسیاری از منتقدان داستایوسکی را پیشگام ادبیات روانشناسانه میدانند و معتقدند که او بهتر از هر نویسنده دیگری در آثارش توانسته جزئیات روانی و روحی انسانها را بازتاب دهد. آثار داستایوسکی الهامبخش تعدادی از بزرگترین نویسندگان نسلهای مختلف شد که شیوه نگارش متفاوتی داشتند، از آنتوان چخوف و جیمزجویس بگیرید تا ارنست همینگوی و ژان پل سارتر.
«جنایت و مکافات» داستان بدبختیهای مرد جوان فقیری است که شرایط بد اقتصادیاش چنان به روح و روانش فشار میآورد که باعث میشود پیرزن نزولخوری را بکشد. اما درد عذاب وجدان برای جوان پاکدل بیشتر از رنجهای قبلیاش است. فقر و بدبختی جامعه روسیه در قرن نوزدهم و ناامیدی و سیاهی فراگیر را در این رمان با تمام وجود میتوانید حس کنید. «برادران کارامازوف» هم ماجرای خانواده عجیبی است و نحوه ارتباط بین فئودور کارامازوف، پیرمرد فاسدالاخلاق و متمولی را شرح میدهد که با سه پسرش به نامهای میتیا، ایوان، آلیوشا و اسمردیاکوف زندگی میکند. برادران کارامازوف رمانی فلسفی است که بهطور عمیقی در حوزه الهیات و وجود خدا، اختیار و اخلاقیات میپردازد. از زمان انتشار این رمان توسط بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان همانند آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، کورت ونه گات، لودویگ ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزدهم مورد تحسین قرار گرفته است و به عنوان یکی از بهترین اثرها در ادبیات شناخته شده است.
● میخائیل بولگاکف (۱۸۹۱-۱۹۴۰)
نویسندهای که آنقدر بزرگ بود که حتی استالین را هم به زانو درآورد. او نمایشنامهنویس و رماننویس مهمی بود اما همه او را تنها برای یک اثرش به یاد میآورند و میستایند: «مرشد و مارگاریتا» که آن را یکی از شاهکارهای قرن بیستم میخوانند. سال ۱۹۲۸ شروع به نوشتن شاهکارش کرد اما کتاب به دلیل خفقان سیستم استالینی سال ۱۹۶۶ برای اولینبار با پیگیریهای همسرش منتشر شد. داستان کتاب با ورود شیطان به مسکو در سالهای ۱۹۳۰ آغاز میشود که معلوم است نشانههای ناخوشایندی برای استالین داشت. اگر چه استالین خودش از تحسینکنندگان آثار بولگاکف بخصوص نمایشنامههایش بود اما با این حال «مرشد و مارگریتا» آنقدر اثر تندی بود که به هیچ وجه راضی به انتشار آن نشد. کتاب موقع انتشار هم با حذف ۲۵ صفحه و تغییر برخی نامها و مکانهای ذکر شده در تیراژ محدودی به چاپ رسید که با استقبال شدید مردم مواجه شد. نسخههای آن یکشبه به فروش رفت و کتاب با قیمتی نزدیک به صد برابر قیمت روی جلد به کالایی در بازار سیاه تبدیل شد. رمان «مرشد و مارگریتا» از سه داستان موازی تشکیل شده است که در نهایت یکپارچه میشوند: سفر شیطان به مسکو، داستان پونتیوس پیلاطس و به صلیب کشیده شدن مسیح و عشق مرشد و مارگریتا. «مرشد و مارگریتا» را به عنوان کتابی در سبک رئالیسم جادویی به شیوه روسی میشناسند.
● لئو تولستوی (۱۸۲۸-۱۹۱۰)
این نویسنده روسی رمان و داستانهای کوتاه مینوشت و در نوشتن هر دو نوع هم تبحر خارقالعادهای داشت. او انسانی اخلاقگرا و اصلاحگری اجتماعی بود و در بیشتر رمانهایش هم این مضامین به وضوح دیده میشوند. رمانهای «جنگ و صلح» و «آناکارنینا» جایگاه او را در بالاترین رده ادبیات داستانی جهان تثبیت کردهاند. تولستوی بهحدی در کشورش مشهور و محبوب است که سکه طلای یادبودی بهاحترام وی ضرب شده است. تولستوی به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد، زندگی خود را تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد.
«آنا کارنینا» یک داستان عاشقانه اجتماعی است. داستان دارای شخصیت اول واحدی نیست. با دیدن نام آناکارنینا این تصور ایجاد میشود که این داستان فقط درباره اوست، اما در واقع اینطور نیست؛ درحالی که شاید بیش از نیمی از داستان درباره او باشد، بقیه داستان درباره فردی به نام لوین میباشد که البته این دو شخصیت در داستان رابطه دورادوری با هم دارند. آناکارنینا خواهر دوست لوین میباشد.در طول داستان این دو شخصیت فقط یک بار و در اواخر داستان با هم روبهرو میشوند. در حقیقت این رمان فقط به زندگی آناکارنینا اشاره ندارد و به زندگی و افکار شخصیتهای دیگر داستان نیز پرداخته شده است و تازه در خلال دیالوگهایی که بین کاراکترهای داستان رد و بدل میشود، تولستوی تلاش میکند تا اندیشهها و افکار خودش را درباره اصلاحات اجتماعی بیان کند تا خوانندهاش را به تفکر در آنها وادارد.
«جنگ و صلح» برخلاف «آنا کارنینا» زبان خشک و جدیتری دارد. این کتاب داستان حمله فرانسه به فرماندهی ناپلئون بناپارت به روسیه است. نویسنده در حقیقت تاثیری را که حمله فرانسه روی جامعه تزاری روسیه میگذارد، بررسی و تحلیل میکند. خود تولستوی معتقد بود که «جنگ و صلح» به همان اندازه که رمان است میتواند شعر یا حتی یک کتاب تاریخی قلمداد شود. این کتاب در سال ۲۰۰۹ در صدر فهرست بهترین کتابهای مجله نیوزویک قرار گرفت.
● نیکلای گوگول (۱۸۱۹-۱۸۹۸)
شاید گوگول در ایران به اندازه تولستوی، داستایوسکی یا حتی بولگاکف شناخته شده نباشد اما کتابهای او هم به فارسی ترجمه شدهاند. همدورهایهایش او را یکی از پیشگامان ادبیات رئالیستی روسیه میدانند. منتقدان نسلهای بعد توانستند در آثار گوگول رگههای رمانتیک با مایههای سوررئال و گروتسک هم پیدا کنند. مشهورترین رمانش «روحهای مرده» است. این کتاب سال ۱۸۴۲ منتشر شد و به عنوان یکی از آثار برجسته قرن نوزدهم ادبیات روسیه به سرعت مورد ستایش همگان قرار گرفت. خود گوگول این کتاب را شعری اسطورهای میخواند که به نثر نوشته شده است. این کتاب درباره زمینداران ثروتمند روسیه است که زارعان فقیر را به خدمت میگرفتند و با آنها درست مانند بردهها رفتار میکردند. واحد سرشماری این زارعان «روح» بود. گوگول در این کتاب به اخلاقیات، تشخص دروغین طبقه متوسط و حتی مالیات میپردازد. میخائیل بولگاکف از روی این کتاب گوگول نمایشنامهای برداشت کرد و در تئاتر مسکو روی صحنه برد که با استقبال فوقالعادهای روبهرو شد. از روی این رمان گوگول حتی یک سریال کوتاه تلویزیونی هم ساخته شده است.
● آنتوان چخوف (۱۸۶۰-۱۹۰۴)
چخوف پزشک، نویسنده داستانهای کوتاه و از همه مهمتر یکی از مشهورترین نمایشنامهنویسان دنیا بود. نمایشنامههای او هنوز هم برای اهالی تئاتر از غنیترین منابع ادبی است. میگویند در نمایشنامهنویسی رتبه اول در اختیار ویلیام شکسپیر انگلیسی است و بعد از او چخوف روسی در رتبه دوم قرار دارد. چخوف در مدت زمان کوتاه عمرش رنج زیادی کشید. بیشتر اوقات بیمار بود. از همان ۲۰ سالگی علائم بیماری سل در وی ایجاد شد. اجدادش جزو همان زارعان فقیری بودند که گوگول در کتابش آنها را «روح» خطاب کرده بود. وقتی از دنیا رفت مراسم خاکسپاری باشکوهی برایش گرفتند. مردم از سرتاسر روسیه برای خداحافظی با نویسنده محبوبشان به مسکو آمدند. ماکسیم گورکی به همراه عدهای از بزرگترین روشنفکران و نویسندگان روسی هم در مراسم خاکسپاری حضور داشتند. «دایی وانیا» در کنار «باغ آلبالو» از شاخصترین آثار چخوف هستند. «دایی وانیا» یک درام روانشناسانه است که داستانش در یکی از ولایتهای روسیه قرن نوزدهم میگذرد. جایی که یک پروفسور بازنشسته با همسرش، دختر و دامادش روابط بسیار پیچیدهای دارد. ضعف، توهم و ناامیدی مضامین اصلی داستان هستند که در نهایت با شجاعت و امید به تعادل میرسند.
نمایشنامه «باغ آلبالو»برای اولین بار در تئاتر هنر مسکو به کارگردانی استانیسلاوسکی مشهور روی صحنه رفت. اما برداشت استانیسلاوسکی از این نمایشنامه، تراژدی بود درحالی که خود چخوف آن را یک کمدی میدانست. نمایشنامه داستان یک زن اشراف زاده روس و خانوادهاش است که به علت قرض رو به ورشکستگی هستند و باغ آلبالوی خاطرهانگیزشان در گرو بانک است و چون خانواده غیر از قرض عایداتی ندارد، قرار است در موعد معینی باغ و ملکشان حراج شود.
به جز نویسندگان نامبرده اسامی زیادی در ادبیات روسیه وجود دارند که باید از آنها یاد کرد: ماکسیم گورکی، ولادیمیر ناباکوف، بوریس پاسترناک، الکساندر پوشکین، ایوان تورگنیف، آنا آخماتووا و ولادیمیر مایاکوفسکی ستارههای درخشان دیگر ادبیات روسیه هستند. آسمان ادبیات روسیه ستارههای دیگری هم دارد. حیف که مجال برای پرداختن به همه آنها نیست.
گردآوری و ترجمه: صوفیا نصرالهی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست