یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

نفت شمال


نفت شمال

مروری بر ادبیات موجود در مورد استعمار نشان می دهد که بخش اعظمی از برنامه ها و چالش ها متوجه امتیازات گوناگون و دسترس پذیر کشورهای متاثر از استعمار بوده است مطالعه رفتارهای دولت های وقت, از یک سو و شیوه های استعمارگران در تصاحب امتیازات متنوع, از سوی دیگر, عامل های کلیدی در تحولات سیاسی, اجتماعی و اقتصادی را آشکار می سازد در نوشتار پیش رو, امتیاز نفت شمال و رفتار بازیگران ذینفع در آن بررسی شده است

مروری بر ادبیات موجود در مورد استعمار نشان می‌دهد که بخش اعظمی از برنامه‌ها و چالش‌ها متوجه امتیازات گوناگون و دسترس‌پذیر کشورهای متاثر از استعمار بوده است. مطالعه رفتارهای دولت‌های وقت، از یک‌سو و شیوه‌های استعمارگران در تصاحب امتیازات متنوع، از سوی دیگر، عامل‌های کلیدی در تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را آشکار می‌سازد. در نوشتار پیش‌رو، امتیاز نفت شمال و رفتار بازیگران ذینفع در آن بررسی شده است.

داستان ایران قرن نوزدهم تا بخش اعظم قرن بیستم داستان روستایی است که گرگان از هر طرف محاصره‌اش کرده‌اند، کدخدایش، که هنوز چنگ و دندان گرگ را از نزدیک ندیده است و گوسفندانش به یُمن دوری هنوز سالم‌اند، هر روز رعیت و گوسفند را طعمه گرگ می‌کند، غافل از اینکه هر چه بیشتر دهد، بیشتر می‌خواهد و روزی نه سراغ گوسفندانش، بلکه سراغ خودش هم خواهد آمد. سلسله‌ قاجار هم بر این منوال بود؛ شاه که در تهران نشسته بود می‌گفت اگر حدود کشور کمتر شود، اداره آن آسان‌تر است. اما نمی‌دانست کوچک شدن کشور به معنای نزدیک شدن بیشتر گرگ است. دو گرگ گرسنه انگلیس و روس، فارغ از تمام تعهدات اخلاقی، ایران را در قرن نوزدهم به فلاکت‌بارترین روز خود درآوردند، هرچند ایران این شانس را داشت که برای در امان ماندن گاهی هم آنها را به جان هم اندازد.

امتیازاتی که روسها و انگلیسی‌ها در ایران گرفتند به قرن نوزدهم محدود نشد و به قرن بیستم نیز دامن کشید. شاه، که در حصار حرمسرا و خواجه‌سرایان بود، هر روز به نوعی چوب حراج بر این خاک می‌زد تا در عزلت خود چند صباحی بیشتر زندگی کند.

یکی از منابعی که روسها و انگلیسی‌ها هر دو خواستار آن بودند تا بدان دست یابند نفت ایران بود. در این میان انگلیسی‌ها بسیار خوش‌شانس‌تر از روسها بودند، چراکه در سال ۱۹۰۱.م با اخذ امتیاز دارسی در عهد مظفرالدین‌شاه نه تنها نیمی از خاک ایران را جولانگاه حفاری‌های خود کردند، بلکه بعدها بنیان امپراتوری خود را بر شالوده نفت ایران و غارت منابع ملی مردم آن استوار نمودند. بهره‌کشی پنجاه ساله جزیره‌نشینان انگلیسی از نفت ایران هرچند بارها با اعتراض ایرانی‌ها مواجه شده بود، به دلیل ضعف حکومت و در بعضی مواقع دست‌نشانده بودن دولتها این صداها به جایی نمی‌رسید.

روسها پس از آنکه فهمیدند از انگلیسی‌ها در به دست آوردن منابع نفت و امتیازات سودآور عقب‌ افتاده‌اند دست به کار شدند تا بلکه بتوانند امتیاز نفت شمال ایران را به دست بیاورند؛ منطقه‌ای که روسها آنجا را حوزه نفوذ سنتی خود می‌دانستند و انگلیسی‌ها نیز هنگام اخذ امتیاز دارسی آن را از حوزه خود خارج ساخته بودند.

داستان امتیاز نفت شمال قضیه تلخ دیگری در تاریخ معاصر است که روایت‌کنندۀ رقابت استعمارگران برای چپاول ایران می‌باشد. جریانی که از زمان ناصرالدین‌شاه برای به دست آوردن نفت شمال آغاز شد تا سالهای پس از جنگ جهانی دوم هم ادامه یافت. روسها که توانسته بودند با سرنگونی حکومت تزارها نظام کمونیستی را حاکم کنند خیلی سریع برای به دست آوردن این امتیاز تلاش کردند تا جایی که پس از پایان جنگ جهانی دوم و به‌‌رغم معاهده تهران، که مطابق آن شش ماه پس از پایان جنگ نیروهای اشغال‌گر باید خاک ایران را ترک می‌کردند، نه تنها ایران را ترک نکردند، بلکه برای به دست آوردن امتیاز نفت حتی دولتی کمونیست در آذربایجان بر سر کار آوردند و از حکومت کردها حمایت کردند.

با نگاهی به این مسائل متوجه اهمیت و جایگاه نفت شمال در روابط ایران و روسیه خواهیم شد. جالب اینجاست که انگلیسی‌ها هم برای بیرون راندن رقیب از میدان دست به کار شدند و هنگامی که یکی از اتباع روسیه به نام خوشتاریا اوراقی را مبنی بر امتیاز نفت شمال همراه خود به لندن برده بود، این اوراق را به مبلغ گزافی از وی خریدند تا در آینده برگ برنده‌ای در دست داشته باشند.

در این نوشتار کوشش شده است با توجه به سابقه و سیر تاریخی این امتیاز، با تکیه بر اسناد و مدارک موجود، این ماجرا بیشتر تبیین گردد.

● پیشینه

پس از به تخت نشستن ناصرالدین‌شاه و به هنگام صدارت امیرکبیر، ایران بر آن شد با استفاده از ظرفیتهای موجود خود سیری را مبنی بر توسعه آغاز نماید. قتل امیرکبیر و قحط‌الرجالی که از آن پس ایران به آن دچار شد نشان از آن می‌داد که این کشور در آینده‌ای نزدیک با مشکلات بسیار جدی دست و پنجه نرم خواهد کرد.

از ابتدای دهه سوم سلطنت ناصرالدین‌شاه وی هنوز در همان اندیشه‌های توسعه ایران بود، بنابراین با توصیه صدراعظم خود، میرزاحسین‌خان سپهسالار، شروع به دادن امتیازاتی به تجار ایرانی و سرمایه‌داران خارجی کرد.

از جمله امتیازاتی که در زمان وی به یک ایرانی داده شد و بعدها همین ایرانی امتیاز دیگری بر آن افزود، امتیاز نفت شمال بود. ماجرای این امتیاز که تا جنگ جهانی دوم ادامه یافت، موضوع پژوهش حاضر است.

نفت شمال از چند جنبه در خور تامل است؛ اول اینکه این امتیاز، که هماهنگ و موازی با امتیاز نفت جنوب بوده، بعد از انقلاب مشروطه تا ملی شدن صنعت نفت، تغییر و تحول یافته است. فراز و فرود و تحولات ناشی از این امتیاز بسیار زیاد بود. دوم اینکه نفت شمال خواسته‌ای بود که هم انگلیسی‌ها و هم روسها و هم امریکایی‌ها بر آن انگشت گذاشته و خواستار سرمایه‌گذاری در آن بودند.

اصولا موضوع نفت شمال در گرو مساله انتقال نفت کشف‌شده احتمالی بود. برای انتقال نفت دو راه وجود داشت: یکی راه جنوب؛ یعنی گذشتن از ارتفاعات زاگرس و انتقال نفت از طریق لوله از یکی از بنادر خلیج فارس ــ که به دلیل انحصار شرکت نفت ایران و انگلیس بر این حوزه عملا امکان‌پذیر نبود ــ و دیگری انتقال نفت به قفقاز و از آنجا به بندری در دریای سیاه و سپس بازارهای اروپا. «بنابراین هرگاه موضوع پیدایش نفت مورد توجه قرار گرفته، عوامل طبیعی همان‌قدر در خور اهمیت تلقی شده که عوامل سیاسی.»[۱]

● قرارداد خوشتاریا و محمدولی‌خان تنکابنی

اولین امتیازی که درباره نفت شمال داده شد، فرمانی بود که در ماه شعبان ۱۳۱۳.ق/ بهمن ۱۲۷۴.ش به امضای ناصرالدین‌شاه قاجار رسید. به موجب این فرمان اجازه استخراج نفت در محال ثلاثه تنکابن، کجور و کلارستاق مازندران به محمدولی‌خان تنکابنی، سپهدار اعظم، واگذار گردید. یک نفر ماجراجو از اهالی گرجستان به نام خوشتاریا، که تبعه روسیه تزاری بود و از سال ۱۹۰۱.م در تهران اقامت کرد، دوستان زیادی در ایران داشت، از جمله محمدولی‌خان تنکابنی. او درصدد برآمد امتیاز را از تنکابنی بخرد، بنابراین در تاریخ ۷ بهمن ۱۲۹۴.ش/۲۷ ژانویه ۱۹۱۶.م، قراردادی میان خوشتاریا و محمدولی‌خان تنکابنی (خلعتبری) منعقد گردید، که مواد آن به قرار زیر می‌باشد:[۲]

۱) امتیاز یاد شده به مدت ۹۹ سال در اختیار خوشتاریا قرار گرفت؛

۲) خوشتاریا تعهد کرد که عملیات اکتشاف را در مدت یک سال از تاریخ آخرین جنگ و صلح دولت روسیه با دول متخاصم به جای آورد؛

۳) پرداخت صدهزار منات؛

۴) اگر تا یک سال بعد از عقد صلح با دول متخاصم خوشتاریا عملیات استخراج را آغاز نکرد باید مبلغ فوق را بپردازد و تمام اختیارات خود را واگذارد؛

۵) بابت هر پوتی نفت یک کوپیک بپردازد؛

۶) خوشتاریا قرارداد را به هرکس که خواست خواهد فروخت به شرطی که منافع ایران در این قرارداد حفظ گردد

۷) تنکابنی حق داشتن یک ناظر را داشت که وی حق مداخله در امور داخلی اداره را نداشت.[۳]

● قرارداد الحاقی ۱۹۱۶

در همان سال (۱۹۱۶.م) محمدولی‌خان نخست‌وزیر و وثوق‌الدوله وزیر امورخارجه بود و در غیاب مجلس شورای ملی، دولت وقت تحت فشار دولت تزاری روس ــ که ارتش آن سراسر شمال ایران را اشغال کرده بود ــ امتیازی دیگر برای نفت شمال داد. روسها در جنگ جهانی دوم هم همین شیوه زورمدارانه خود را پی گرفتند و تا زمانی که قوام‌السلطنه، نخست‌وزیر وقت ایران، به آنها قول گرفتن امتیاز نفت شمال را از مجلس شورای ملی نداد، حاضر نشدند ایران را ترک کنند. ضعف نظامی ایران و وجود نیروهای گریز از مرکز و فساد اداری حاکم بر دستگاه قاجار مهم‌ترین عامل در زورگویی خارجی‌ها، به‌خصوص روسها، به شمار می‌رفت.

امتیازی که نخست‌وزیر در این سال به روسها داد در دوازده بند بود که مهم‌ترین آنها به قرار زیر است:

قرارداد مابین وثوق‌الدوله وزیرخارجه و اکاکی مددیویچ خوشتاریا.

▪ بند ۱: حق انحصاری کشف و استخراج نفت و گاز طبیعی و قیر و موم طبیعی در حوزه گیلان و مازندران و استرآباد به استثنای مناطقی که قبلا به محمدولی‌خان تنکابنی داده شد به مدت هفتاد سال به او داده می‌شود.

▪ بند ۳: خوشتاریا حق حفر چاه و احداث انبار و محل تلمبه و تاسیس کارخانه و راه و ابنیه لازم را دارد.

▪ بند ۵: بعد از کشف نفت، صاحب امتیاز باید وزارت فواید عامه را خبردار کند، دو نسخه نقشه با مقیاس یک ده هزارم ضمیمه گزارش نماید و اگر استخراج نفت را مفید دانست صدهزار منات نقد و صدهزار منات سهم به دولت ایران بدهد.

▪ بند ۶: صاحب امتیاز باید در سال، ۱۶ درصد منافع خالص را به دولت ایران پرداخت کند.

▪ بند ۷: دولت ایران حق تفتیش دفاتر و حسابهای شرکت را خواهد داشت و پرداخت حقوق ناظر دولت در شرکت با سالی شصت‌هزار منات بر عهده خوشتاریاست.

▪ بند ۸: کلیه کارگران و کارکنان باید از اتباع ایران باشند، به جز کادر علمی و فنی.

▪ بند ۱۲: در صورت اختلاف، نماینده شرکت و نماینده فواید عامه، موضوع را با هم بررسی می‌کنند و در صورتی که توافقی‌ای حاصل نشد به شخص سومی که مورد رضایت دو طرف است مراجعه می‌شود.[۴]

اما مقارن فروپاشی کابینه سپهسالار در تهران، خاندان رومانوف هم در روسیه از اریکه قدرت به زیر کشیده شدند و به این ترتیب خوشتاریا حامیان اصلی امتیاز خود را از دست داد. خوشتاریا در زمانی امتیاز خود را کسب کرد که مجلس تعطیل، و مشروطیت در حال فترت بود. چون مطابق اصل ۲۴ قانون اساسی هرگونه امتیاز باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد، پس این امتیاز موقعی می‌توانست رسمیت یابد که به مجلس پیشنهاد شود و مجلس آن را تصویب کند. ولی پس از سقوط کابینه، نخست‌وزیر بعدی (صمصام‌السلطنه) زیر بار تصویب آن نرفت. به علاوه چون امتیازات معادن به وزارت فواید عامه و فلاحت مربوط بود، آن وزارت‌خانه در مجله خود موسوم به فلاحت، شماره‌های اول خردادماه و اول مردادماه ۱۲۹۷، بطلان آن را، که در غیاب مجلس شورا اخذ شده بود، به اطلاع مردم رساند. در شماره‌های این مجله تصریح شده است که «امتیازاتی که در غیاب مجلس به زور و فشار گرفته شده ملغی است و کسی حق معاملات آن را ندارد، زیرا شنیده شده بود که خوشتاریا ورقه خود را به شرکت نفت ایران و انگلیس فروخته است.»[۵]

خوشتاریا، که از دولت روسیه قطع امید نموده، برای آنکه پولهایی که خرج کرده بود بر باد نرود متن امتیازنامه را برای فروش با خود به اروپا برد. خوشتاریا در اروپا ابتدا با شرکت هلندی رویال داچ شل و سپس شرکتهای فرانسوی وارد مذاکره شد و چون این شرکتها از دولت ایران صحت و سقم امر را استفسار کردند، حاضر نشدند با خوشتاریا معامله کنند، اما در لندن شرکت نفت انگلیس و ایران با دندانهای تیز آماده بود تا هر چه را که بوی نفت می‌دهد، ببلعد. خوشتاریا هم با چرب زبانی و اینکه روسیه ایران را تخلیه کرده و وثوق‌الدوله دست‌نشانده خود آنهاست، این امتیاز را به مبلغ یکصدهزار لیره نقد و وعده مبلغ بیشتری در آینده به شرکت نفت ایران و انگلیس فروخت. با وجود آنکه نظر رسمی دولت انگلیس مبنی بر بی‌اعتباری امتیاز خوشتاریا بود، کمپانی نفت ایران و انگلیس از محکم‌کاری خودداری ننمود و امتیاز را خرید.[۶]

در سال ۱۹۲۰.م این شرکت (شرکت نفت ایران و انگلیس)، شرکت تابعه نفتهای شمال را با سرمایه سه میلیون لیره تاسیس کرد که مدیران آن سر چارلز گرینوی، رئیس هیات مدیره شرکت نفت ایران و انگلیس، و رابرت واتسن، از شرکت نفت برمه، و خوشتاریا و فردی به نام ژاکلی بودند.[۷] شرکت نفت انگلیس و ایران در ماه مه ۱۹۲۰.م با تاسیس شرکتهای نفت شمال قصد خود را مبنی بر تصرف انحصاری تمام منابع نفتی ایران ابراز داشته بود. در این میان امریکا، که به نفت شمال نظر داشت، با انحصارطلبی انگلیسی‌ها، که با سیاستهای درهای باز مغایر بود، به شدت مخالفت کرد.[۸]

کریم جعفری*

پی‌نوشت‌ها

* روزنامه‌نگار و کارشناس مرکز اسناد انقلاب اسلامی

[۱]ــ بنجامین شوادران، نفت، خاورمیانه و قدرت‌های بزرگ، ترجمه عبدالحسین شریفیان، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، چاپ دوم، ۱۳۵۴، ص۷۵

[۲]ــ محمدعلی موحد، نفت ما و مسایل حقوقی آن، تهران، ص۵۶

[۳]ــ مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ایران، تهران، شرکت سهامی چهر، ۱۳۳۵، صص۳۲۹ــ۳۲۶

[۴]ــ همان، صص۳۳۰ــ۳۲۷

[۵]ــ م. ح منشور گرگانی، سیاست دولت شوروی در ایران، تهران، مظاهری، ۱۳۲۶، ص۱۶۷

[۶]ــ محمدعلی موحد، همان، ص۵۶

[۷]ــ مصطفی فاتح، همان، ص۳۲۹

[۸]ــ بنجامین شوادران، همان، ص۱۸۷

[۹]ــ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، صحنه‌هایی از تاریخ معاصر ایران، تهران، عملی، ۱۳۷۷، ص۲۰۷

[۱۰]ــ اسناد نفت شمال، مرکز آرشیو، اسناد و موزه رئیس جمهور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۷، سند شماره ۱۱

[۱۱]ــ همان، سند شماره ۱۶

[۱۲]ــ همان، سند شماره ۱۷

[۱۳]ــ محمدعلی موحد، همان، ص۵۸

[۱۴]ــ اسناد نفت شمال، همان، سند شماره ۲۲

[۱۵]ــ همان، سند شماره ۲۳

[۱۶]ــ همان، سند شماره ۲۵

[۱۷]ــ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص۲۰۸

[۱۸]ــ م. ح منشور گرگانی، همان، ص۱۶۷

[۱۹]ــ ملک‌الشعرا بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج۱، تهران، امیرکبیر، صص۱۹۹ــ۱۹۷

[۲۰]ــ م. ح منشور گرگانی، همان، ص۱۶۷

[۲۱]ــ محمدعلی موحد، همان، ص۵۹

[۲۲]ــ اسناد نفت شمال، همان، سند شماره ۶۱

[۲۳]ــ همان، سند شماره ۶۹

[۲۴]ــ همان، سند شماره ۹۱

[۲۵]ــ همان، سند شماره ۹۳

[۲۶]ــ همان، سند شماره ۹۴

[۲۷]ــ همان، سند شماره ۱۰۰

[۲۸]ــ همان.

[۲۹]ــ همان، سند شماره ۱۰۱

[۳۰]ــ همان، سند شماره ۱۰۶

[۳۱]ــ همان، سند شماره ۱۰۷

[۳۲]ــ همان، سند شماره ۱/۱۰۹

[۳۳]ــ همان، سند شماره ۱۱۲

[۳۴]ــ همان، سند شماره ۱۱۳

[۳۵]ــ همان، سند شماره ۱/۱۲۰

[۳۶]ــ همان.

[۳۷]ــ همان، سند شماره ۱۲۲

[۳۸]ــ همان، سند شماره ۱۲۵

[۳۹]ــ همان، سند شماره ۱۲۶

[۴۰]ــ همان، سند شماره ۱۲۹

[۴۱]ــ همان، سند شماره ۱۳۰

[۴۲]ــ همان، سند شماره ۱۳۱

[۴۳]ــ ملک‌الشعرا بهار، همان، صص۱۶۹ــ۱۶۸

[۴۴]ــ همان، ص۱۹۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.