دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
ارثیه خونین

چاقو را که در قلبش فرو میکند و زن ضجه جگرخراشی میزند، سوزش قلبش تمام میشود. انگار قطرههای خون روشنک آبی است که بر آتش درونش میریزند. خانه تاریک است و سکوت شب پابرجا. کارش که تمام میشود، انگار آب از آب تکان نخورده است. روشنک مرده است، خیلی زود، اما با درد.
چهرهاش سیاه شده و چشمانش خیره مانده است. مجید تاب دیدن ندارد. مثل این که جسدش هم نمیخواهد دست از سرش بردارد، ولی مهم نیست. تقصیر خودش بود. از بس که پول را دوست داشت. از بس که نامردی کرد. مجید میخواهد خودش را قانع کند. نباید دست به چیزی بزند. باید همه چیز طبیعی باشد. میداند کسی مدرکی علیهاش ندارد، اما اگر کسی دیده باشدش؟ اگر شک پلیسها به او برود؟ ولی مهم نیست. نباید ترسید. این را چند بار تکرار میکند.
نمیداند چرا دستش میلرزد، پاهایش هم همین طور. دندانهایش هم به هم میخورند، ولی الان که تابستان است و گرما امان آدم را میبُرد. مثل این که ترسیده است، از تاریکی، از خانه خالی از روشنک و از جسد خونآلود خواهرش. صدای به هم خوردن دندانهایش در آن تاریکی مرموز وهمآور شده است. انگار پشیمان است. چند بار روشنک را تکان میدهد، ولی او با چشم باز و بیجان هنوز خیره مانده است. عجب کاری کرده. باورش نمیشود که قاتل است. باور نمیکند که پس از روشنک او را هم میکُشند. زبری طناب دار را نمیتواند تحمل کند، ولی او حساب همه چیز را کرده است. خودش را آنقدر ماهرانه گم و گور میکند که کسی پیدایش نکند. حالا او تنها وارث اموال پدرش است. سر مادرش را هم که قبلا کلاه گذاشته است. نباید ترسید. نباید ترسید. وقتی با ثروت پدر مرحومش مردی میلیاردر شود، حتما شجاع هم میشود، اما حالا باید برود به جایی خیلی دور، جایی که دست کسی به او نرسد.
سالهاست که وقتی صفحه حوادث روزنامهها را ورق میزنی، تصویر مرد یا زنی پریشان که با دستهای خونینِ دیروز، چهره زرد امروزشان را میپوشانند و تنها یا با همدستی چند نفر، اعضای خانوادهشان را کشتهاند تا با مرگ آنان به دعواهای بیپایان بر سر ارثیه پایان دهند، جلب توجه میکنند.
در واقع داستان قتل اعضای خانواده با طمع یک یا چند نفر و تلاش برای دور زدن دیگر ورثهها شروع میشود و با خشم و حس انتقام به اوج میرسد و در نهایت با قتل یک یا چند نفر پایان میگیرد. همان اتفاقی که مهر سال ۸۶، تیر ۸۷ و آبان امسال هم با همان شکل و شمایل سالهای پیش تکرار شد.
● بازخوانی چند پرونده
▪ ساعت ۲۳ چهارم تیر ۸۷ بازپرس کشیک قتل پایتخت از طریق گزارش افسر نگهبان کلانتری ۱۰۸ نواب از مرگ زنی ۳۰ ساله مطلع شد که با آغاز تحقیقات خود دریافت این زن بر اثر ضربات متوالی مشت و لگد، جان باخته است.
در پی صدور دستورات قضایی مبنی بر شناسایی و بازداشت عامل یا عاملان قتل زن جوان، ماموران دریافتند مقتول به دست ۲ برادر خود کتک خورده و پس از انتقال به بیمارستان فوت کرده است.
در پی بازداشت یکی از متهمان، وی در دادسرای امور جنایی تهران حضور یافت و مقابل بازپرس جنایی ادعا کرد از مدتها پیش بر سر ارث و میراث با خواهرشان درگیر بودهاند تا این که شب حادثه اختلافشان بالا گرفته و با برادر دیگر به جان او افتادهاند.
او اعلام کرد برادر متواریاش مرتکب قتل شده، در حالی که هیچ کدام از آن دو قصد کشتن خواهرشان را نداشتهاند. بررسیها در این زمینه ادامه داشت تا این که متهم بازداشت شده سرانجام پس از یک هفته بازجویی فنی و پلیسی لب به اعتراف گشود و جنایت را گردن گرفت.
▪حدود ساعت ۲۱ یکی از روزهای تیر ۸۸ وقوع یک درگیری مسلحانه در خانهای مسکونی در یاسوج به پلیس گزارش شد و ماموران در محل وقوع حادثه حاضر شدند و با جسد گلوله خورده یک زن ۴۰ ساله، پسری ۷ ساله و یک مرد ۲۵ ساله مواجه شدند. مجروحان این حادثه به بیمارستان منتقل شدند و به دنبال تحقیقات پلیس مشخص شد ۳ برادر مسلح به علت اختلافات خانوادگی بر سر ارثیه پدری پس از درگیری و جر و بحث، برادر ناتنی، برادرزاده ناتنی و همسر پدرشان را هدف گلوله قرار داده و متواری شدهاند.
▪ ساعت ۱۹/۲۰ دقیقه پنجشنبه سیام مهر ۸۸ با اعلام مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، ماموران کلانتری ۱۶۳ اوین در جریان تیراندازی منجر به مرگ در خیابان مقدس اردبیلی قرار گرفتند. با اعلام موضوع به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ، کارآگاهان همراه بازپرس کشیک قتل در محل حاضر شدند.
بررسیها نشان میداد فردی به نام حمیدرضا با استفاده از اسلحه کمری پس از تیراندازی به تعدادی از افراد حاضر در محل و مجروح کردن آنها متواری شده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد فاطمه، مادر متهم همراه دامادش سیامک و نوهاش صدف، دختر سیامک و همچنین محمد، رئیس شعبه ۶۰۸ ناحیه ۱۲ شورای حل اختلاف و حبیب، وکیل خانواده مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند که بر اثر تیراندازی، فاطمه، محمد و حبیب به علت اصابت گلوله به نقاط حساس بدن در محل و صدف نیز پس از انتقال به بیمارستان به علت اصابت گلوله به ناحیه سر کشته و سیامک نیز دچار مرگ مغزی شده است.
تحقیقات کارآگاهان در ارتباط با علت تیراندازی مشخص کرد قاتل از مدتها پیش بر سر موضوع ارثیه پدری خود به نام کاظم با اعضای خانوادهاش دچار اختلاف بوده و روز حادثه نیز در حضور اعضای خانواده و همراه وکیل خود به نام محمد و امین اموال و کارمند شورای حل اختلاف از ساعت ۱۲ ظهر روز پنجشنبه در محل حادثه حاضر بوده تا این که در نهایت ساعت ۱۹ درگیری لفظی بین قاتل و وکیل خانواده رخ داده که با افزایش این درگیری، قاتل با استفاده از سلاح کلت کمری که همراه خود داشته، اقدام به تیراندازی به افراد حاضر در محل و دیگر اعضای خانواده خود یعنی مادر، داماد و خواهرزادهاش کرده و پس از آن محل متواری شده است.
▪ پلیس آگاهی شهرستان داراب، ۲۹ مهر ۸۶ از یک دعوای خونین خانوادگی باخبر شد و ماجرا را با بازپرس کشیک در میان گذاشت. با حضور این مقام قضایی، جسد کارد آجین پرویز ۴۳ ساله به پزشکی قانونی فرستاده شد و برادرزادهاش احسان تحت تعقیب قرار گرفت. متهم ۲۵ ساله که به یکی از روستاهای اطراف داراب گریخته و پنهان شده بود، چند ساعت بعد ردیابی و دستگیر شد. وی در بازجوییها اعلام کرد پدر و عمویم بر سر ارث و میراث با هم اختلاف داشتند و در هر دعوا پای بزرگان فامیل به خانه ما کشیده میشد.آن روز با عمویم درگیر شده بودم که ناسزا گفت و مرا کتک زد. آتش کینه، سراپای وجودم را فرا گرفته بود که ماجرا را با پدر و مادرم در میان گذاشتم. بعد ۳ نفری به سراغ عمویم رفتیم که با دیدن ما، به مادرم توهین کرد. من هم که غیرتی شده بودم از کوره در رفتم و با چاقو به جانش افتادم. او حق نداشت به مادرم توهین کند و اگر این کار را نمیکرد حتما زنده میماند.
▪ ساعت ۴۵/۱۱ دقیقه ۲۴ شهریور امسال، مردی در تماس با مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ پاکدشت از یک نزاع و درگیری منجر به قتل در کارخانه یخ خاتونآباد خبر داد.
بلافاصله ماموران کلانتری ۱۳ پاکدشت همراه کارآگاهان جنایی و ماموران بررسی صحنه جرم در کارخانه حاضر شده و با جسد خونین مردی که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود، روبهرو شدند. در تحقیقات اولیه از کارگران کارخانه مشخص شد درگیری میان مقتول و برادرش رخ داده و ضارب در یک لحظه پس از مشاجره لفظی، با استفاده از چاقو برادرش را به قتل رسانده و با خودروی خود از محل فرار کرده است.
بیشتر قتلهایی که درون خانواده شکل میگیرد، ریشه در پرخاشگریهای موجود در خانواده داردپیگیریها برای شناسایی مخفیگاه متهم متواری در دستور کار ماموران قرار گرفت و کارآگاهان در نخستین گام سراغ خانواده علیاکبر متهم فراری رفته که آنها از محل او اظهار بیاطلاعی کردند. تحقیقات ادامه داشت تا این که سرانجام با استفاده از کارهای اطلاعاتی، محل کار قاتل در تهران شناسایی و مشخص شد وی در یک آژانس در منطقه تهراننو مشغول به کار است.
بلافاصله کارآگاهان با اخذ نیابت قضایی، متهم را در محل مورد نظر شناسایی و طی یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند. علیاکبر در بازجوییها به قتل برادرش اعتراف کرد و گفت: مدتی بود با برادرم به خاطر مسائل ارث پدری اختلافاتی پیدا کرده بودم. برادرم از دادن سهم ارث به من خودداری میکرد و هیچ توجهی به اعتراضاتم نمیکرد. روز حادثه در مقابل کارخانه یخ که با وی شریک بودم، با یکدیگر درگیری لفظی پیدا کردیم و با توجه به اصرار برادرم به حرفهای قبلی، در یک لحظه دچار جنون شده و با چاقویی که همراه داشتم، وی را به قتل رساندم.
● چرا قتل؟ چرا پول؟
کشتن یک موجود زنده کار سختی است بویژه اگر او یک انسان و عضوی از خانوادهات باشد، ولی هر کسی نمیتواند این کار بکند و آن کسی هم که امروز قاتل کسی شده که روزی مهرش را در دل داشته، شاید هیچگاه باورش نمیشد که بتواند این کار را بکند، اما وقتی پای پول در میان باشد خیلی از آدمها عوض میشوند. آنقدر زیاد که شاید خودشان هم هیچوقت فکرش را نمیکردند. دعوا و جار و جنجال بر سر پول اگر از نوع ارث و میراث آن هم با رقمهای زیاد باشد آتش، خیلی تند میشود و وقتی خشونت هم چاشنیاش شود شرارههای آن همه را میسوزاند.
ولی آدمکشی درون خانواده بر سر هر چیز حتی اگر پول و ثروت باشد از دایره قتلهای خانوادگی خارج نیست، یعنی همان چیزی که دکتر نجفی توانا در گفتگو با «جامجم» میگوید. این جرمشناس که معتقد است قتلها عمدتا با ۴ انگیزه مهم روی میدهند، میگوید: در میان قتلهایی که از لحاظ علمی باید آنها را بویژه در گستره جغرافیایی ایران مورد ارزیابی و دقت ویژه قرار داد، قتلهای خانوادگی است که معمولا با انگیزههای ناموسی است. در قتلهای ناموسی معمولا عضو مرد خانواده مرتکب آن میشود. او نسبت به مادر، خواهر، همسر یا زن برادر خود سوءظن پیدا میکند و با توجه به اعتقادات سنتی در یک حالت عصبی مبادرت به قتل شخص موردنظر میکند و آن را انجام وظیفهای خانوادگی به حساب میآورد. متاسفانه این نگرش در غرب و شرق کشور یعنی شهرهایی که کماکان تفکر ایلی و طایفهای حاکمیت دارد، به صورت معنادار و چشمگیری وجدان اجتماعی و افکار عمومی را میآزارد.
به گفته او، نمونه قتلهایی که در اهواز، خرمشهر و آبادان صورت میگیرد و بتازگی مسوول سابق دادگستری استان خوزستان به آن اشاره کرده از این جمله است که متاسفانه پرونده قضایی پس از بروز قتل با رضایت خانواده مقتول و براساس رسم خونبست خاتمه مییابد.
● ردپای پررنگ خشونت
اما نجفی توانا در حالی بر عامل خشونت در بروز قتلهای خانوادگی دست میگذارد که مهسا بلوردی روانشناس نیز این عامل را در وقوع انواع قتل از جمله قتلهایی که به خاطر ارث و میراث اتفاق میافتد، دخیل میداند. این مشاور خانواده معتقد است: بیشتر قتلهایی که درون خانواده شکل میگیرد، ریشه در پرخاشگریهای موجود در خانواده دارد، به طوری که به خاطر بالا بودن سطح پرخاشگری، استرس نیز بالا میرود و به دنبال آن جنونی پدید میآید که نتیجهاش به قتل رسیدن عضوی از خانواده است.
او در ادامه با یادآوری این نکته که با وجود پرخاشگر بودن بیشتر خانوادههای ایرانی، همه آنها دست به قتل نمیزنند توضیح میدهد که پایین بودن فرهنگ، نبود تحصیلات و فقر مادی از عواملی است که سبب میشود. عدهای که البته زمینه انجام جرایم را دارند، دست به خون دیگری رنگین کنند.
قاضی محمد عرفان، رئیس شعبه ۲۲ دیوان عدالت اداری نیز همین گفتهها را ولی با زبانی دیگر بیان میکند. او میگوید: قتل عمد پدیده شومی است که از ابتدای خلقت وجود داشته و داستان درازی است که رشته بیپایان دارد. همان پدیدهای که نمیتوان برای وقوع آنها تنها به یک علت اشاره کرد، چرا که قتلهای عمد معلول جمعی از علل هستند.
بازپرس سابق ویژه قتل تهران البته فقر فرهنگی، حرص، اقدام به انتقام، عادت به قتل، حسادت و قساوت از جمله عوامل وقوع قتل از جمله قتل ناشی از مطالبه ارثیه میداند و در پاسخ به این باور که صاحب مال باید پیش از مرگ خود تکلیف اموال و سهم ورثه را مشخص کند، میگوید: همه احکام در مورد سهم وراث، شیوه تقسیم ارثیه در شرع و در مقررات قانونی ما بیان شده و هیچ نکته پنهانی در این ارتباط وجود ندارد، در حالی که هیچ صاحب مالی را نمیتوان تکلیف به تقسیم داراییاش کرد. در ضمن آنکه هیچکس نمیداند که صاحب مال یا وارث کدامیک زودتر دار فانی را وداع میگویند. به باور او البته گاهی اتفاق میافتدکه پدر یا بزرگتری تدبیری میکند و اموالش را به نحوی که رضایت همه جلب شود تقسیم میکند، ولی این موارد خیلی کم است و هنوز در جامعه ما جا نیفتاده است. بعلاوه برخی آنقدر حریصاند که حتی پس از این اقدام نیز سهمی بیشتر از حقشان میخواهند.
با وجود این، عرفان تاکید میکند اگر فرهنگ مردم بالا برود و اگر قاتل بداند با ارتکاب به قتل نه تنها ارثی نصیبش نمیشود و طعم مرگ را نیز خواهد چشید، همچنین اگر بتواند به مدد مسائل دینی و مذهبی ترمزی بر خلقیاتش بکشد و تقوا را در عمل پیاده کند، آن وقت هرگز لباس قاتل بر تن نخواهد کرد.
مریم خباز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست