جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

نظام اسلامی و دولت یازدهم


نظام اسلامی و دولت یازدهم

اصلی ترین ضرورت و الزام برای حیات اجتماعی و سیاسی انسان ها در هر جامعه ای تشکیل حکومت است حکومت ها با توجه به منبع قدرت به حکومت های الهی و غیرالهی,توحیدی و غیرتوحیدی یا مادی و غیرمادی قابل تفکیک اند

اصلی ترین ضرورت و الزام برای حیات اجتماعی و سیاسی انسان ها در هر جامعه ای تشکیل حکومت است.حکومت ها با توجه به منبع قدرت به حکومت های الهی و غیرالهی،توحیدی و غیرتوحیدی یا مادی و غیرمادی قابل تفکیک اند.

اسلام بیش از سایر مکاتب به ضرورت حکومت در جامعه معتقد است. روایت حضرت امیر«لابد للناس من امیر بر او فاجر»دلالت براین موضوع دارد که حکومت امری ضروری است و هیچ جامعه ای را گریز از آن نیست.حکومت در اسلام مبانی متعددی دارد.آنچه که در این جا به عنوان بحث محوری مطرح می شود این است: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم.ما همانند اطاعت از خدا و رسول او به اطاعت از صاحبان امر در جامعه نیاز داریم و باید رجوع مان به ایشان باشد.تفسیر غالب این است که اولی الامر،ائمه معصومین علیه السلام اند و با واسطه و طبق احادیث مراد فقیه جامع شرایط است.و تفسیر دیگر موید این است که ولایت اولی الامر همان اطاعت از ولی فقیه است.

در هر دو صورت، نظام ولایی از دستاوردهای شیعه است.امام عظیم الشان نظریه ولایت فقیه را اساس تشکیل حکومت اسلامی می دانند.اسلام غایت آفرینش را نیز در قرآن بیان فرموده است:و نرید انمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین.حکومت جهانی صالحان و دکترین مهدویت مبین همین مطلب است.در روایت حضرت امیر علیه السلام اساس تشکیل حکومت،مفروض و اصل بدیهی است.حاکم نماد ترتیبات و تشکیلات حکومتی است و بد و خوب حکومت به مجموعه آموزه ها،ساختار قدرت و روابط سیاسی بین حکومت کنندگان و حکومت شوندگان و در یک عبارت نظام سیاسی بستگی دارد.حکومت در حکم ظرف و نظام سیاسی مظروف آن است که با پسوند در کنار نام حکومت قرار می گیرد مانند حکومت سوسیالیستی،حکومت لیبرال و حکومت اسلامی.

در تاریخ ادیان نقطه عطف در تکامل جوامع بشری ظهور اسلام است.در تاریخ اسلام واقعه بزرگ غدیر خم و ولایت حضرت امیر علیه السلام پس از پیامبر عظیم الشان اسلام صلوات الله علیه از اهمیت راهبردی برخوردار است و در تاریخ کشور عزیزمان ایران نقطه رهایی انقلاب اسلامی است.من اسلام را به اقتضای سن ام که در سال ۵۷ نوجوان دوازده ساله ای بودم با امام عظیم الشان و پس از انقلاب اسلامی شناختم و درک کردم.آنچه درباره رهیافت خود از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که در آن از نزدیک حضور داشتم باید ارایه کنم در مجموعه ای از ده ها مصاحبه و یادداشت رسانه ای در دهه ۸۰ و جمع بندی آن در شش ماه اخیر در روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت های مرجع سراسر کشور آورده شده است.

بطور مثال،در جایی این سوال مهم را مطرح ساخته ام: اول اصول گرایی، بعد اصلاحات؟این سوال بسیار موضوع اساسی و چالش برانگیزی است که باید وجه تمایز دو رهیافت اصول گرایی و اصلاح طلبی را در کشورمان بدانیم و رویکردی را که مقام معظم رهبری به نام اصول گرایی اصلاح طلبانه برای جامعه مناسب دانسته اند درک کنیم.من معتقدم اصلاح طلبی و اصول گرایی بدون یکدیگر در حکم تنفس در هوای آلوده است.اصول به اصلاحات جهت می دهد.اصول گرایی در حکم زیربنا و اصلاح طلبی روبنا بوده است.رهیافت جریان سوم در رقابت سنتی اصول گرایی-اصلاح طلبی مستقل است و می تواند توازن دهنده باشد.متاسفانه آنچه که به نام اصالت جامعه مدنی در ایران ترویج شده بومی نیست.بخش عمده ای از آن فقط با فرهنگ غرب سازگار است.

در اروپا و آمریکا حوزه سیاست همانند بازاری است که پدیدآور هر کالایی چه خوب و چه بد را به مردم ارایه می کند و سلیقه مخاطب را با تبلیغات فراوان به سمت کالا و فکر و فرهنگ موردنظر خود تغییر و سمت و سو می دهند.روح و روان،اخلاق و عواطف پاک انسانی در این بازار مکاره در معرض آسیب های جدی قرار دارد.آنچه که تحت عنوان بحران خانواده و سقوط اخلاق در غرب نامیده می شود از عوارض فرهنگ غربی است.غرب به نام دمکراسی و گسترش آن در جهان و با نادیده گرفتن سایر فرهنگ ها بحران خود را دارد جهانی سازی می کند.روشنفکران کشورهای جهان سوم بدون توجه به ناهمسانی و اختلاف های فرهنگ میزبان و مهمان یا همان فرهنگ غرب و عدم تفکیک و جداسازی ظواهر فرهنگی از آثار پیدا و ناپیدای آن،از ارزش های فرهنگی جامعه خود خواسته یا ناخواسته فاصله می گیرند.

علت عقب ماندن برخی روشنفکران در این کشورها از خواست واقعی مردم از همین جا شروع می شود.بیداری اسلامی در جهان و رویکرد روشنفکران غرب گرا در قبال آن ناشی از همین مسئله است.

در کشور ما تفاوت علوم طبیعی و علوم انسانی و متخصصان این دو حوزه بایکدیگر و احراز صلاحیت هایشان بی ارتباط با این بحث نیست.به ندرت پیش می آید که افراد بدون صلاحیت های حرفه ای ادعای پزشک بودن،داروسازی،مهندسی،سدسازی و شهرسازی و نظایر این را داشته باشند.در حالی که ادعای سیاست ورزی،فرهنگ شناسی،مردم شناسی و رشته هایی همانند این در کشور ما به هیچ وجه به صلاحیت های حرفه ای و آکادمیک بستگی ندارد.نتیجه این می شود که روشنفکرانی داریم که یا از سایر رشته ها به علوم انسانی وارد شده اند و یا صلاحیت های لازم را ندارند و تفاسیر وارداتی و غیربومی نیز ارایه می دهند.یک اشکال نیز در حوزه سیاست در ایران وجود دارد و آن این است که ما سیاستمدارانی را داریم که بازنشسته نمی شوند و مردانی هستند برای همه فصول،دوره ها و نسل ها و به جوان ترها هرگز مجال نمی دهند.

تا ساعت ها می توان درباره انقلاب ما و ویژگی ها و صفات آن نوشت.

انقلاب ایران،اسلامی است.پیش از این ذکر شد؛حکومت ها را به دو دسته الهی و غیرالهی می توان تقسیم کرد.حکومت های الهی قدرت را از آن خدا می دانند و در حکومت های غیرالهی به قدرتی بالاتر از قدرت شاه،رییس جمهور و غیره اعتقاد ندارند.انقلاب ایران،ضداستعماری است.در چند صد سال اخیر حکومت ها و پادشاهان ایرانی تحت تاثیر سیاست دول خارجی و سفرای آن ها در ایران بودند.تصمیم های اساسی مملکت در خارج از مرزها گرفته می شد.شاهان برای تغییر آب و هوا به فرنگ می رفتند و با پول ملت به خوشگذرانی می پرداختند.با انقلاب اسلامی حق تعیین سرنوشت به ملت بازگشت.

انقلاب ما،ضداستبدادی است.در راس حکومت فرد و شاهان خودکامه و مستبد قرار داشتند و آزادی های اساسی مردم را محدود کرده بودند.انقلاب ایران با شعار استقلال،آزادی و جمهوری اسلامی توانست به استبداد پایان دهد.قانون اساسی ایران مترقی است.انقلاب ایران،انقلاب فرهنگی است و نظام ولایی و ارزشی جدیدی را جایگزین ارزش های قبل از انقلاب ساخت.ارزش ها کهنه شوونیسم ایرانی،پهلویسم و آموزه های غربی بود و ارزش های جدید اسلام گرایی،نفی هرگونه سلطه،برادری،آزادی و عدالت است.

حالا،روی سخن من با رسانه است از آن جهت که به شهروندان این امکان را می دهد که افکار و عقاید خود را با رعایت قانون مطبوعات به نظام سیاسی و مردم ارایه کنند و در جهت مهندسی افکار عمومی نقش تعیین کننده ای دارند.

دوستان رسانه ای،من معتقدم کاندیداهای سال ۸۸ هزینه فراوانی را به نظام سیاسی ما تحمیل کردند.این را نه برای کسب وجهه مطرح می کنم.در اندیشه سیاسی امام خمینی ره،ما سیاست را به دو شکل می شناسیم.سیاست الهی و سیاست شیطانی یا سیاست توحیدی و سیاست غیرتوحیدی.سیاستمدار کسی است که نظام سیاسی ایدئولژیک خود و جهان پیرامونی را بشناسد.نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران ولایی و دارای ساختار و ارکان مشخص است.از آن جهت که رییس جمهور و دولت به مجلس پاسخ می دهند و در برابر آن مسوول اند وجهی از نظام پارلمانی را دارد.از سوی دیگر،با توجه به جایگاه رییس جمهور که بالاترین مقام اجرایی کشور است و با رای مردم انتخاب می شود و پارلمان وی را انتخاب نمی کند نظام به ریاستی نزدیک تر است.

از این رو،نظام سیاسی ما نه ریاستی است و نه پارلمانی بلکه نظام ولایی است و در دعوای اخیر دولت و مجلس نیز جاداشت هر کدام از این قوا به جای دفاع از خود از ساختار و نظام سیاسی و ولایی آن دفاع می کردند.

نظام سیاسی ایران قانون اساسی مترقی دارد.استقلال قوا دارد.آزادی مطبوعات و حقوق و تکالیف شهروندی دارد.شورای نگهبان قانون اساسی و شورای خبرگان رهبری دارد.نظام سیاسی ما منافع ملی مشخصی دارد.از جمله این منافع حفظ ارزش های دینی،توسعه روابط با جهان اسلام،دوری از سلطه جویی و سلطه پذیری و دستیابی به عدالت و پیشرفت است.بنابراین سیاستمدار وقتی نظام سیاسی خود را نشناسد و دچار خطای استراتژیک و غیرقابل بخشش شود و پای بیگانه را به مسائل داخلی بازکند و مردم را ابزار سیاست های دنیاطلبانه خود قرار دهد و آسیب و صدمات فراوانی به ملت وارد کند.این معنایش این است که گرچه چهره های ثابت و مشهوری بوده اند اما از سیاست الهی پیروی نکرده اند.مدل من این است که نظام مقدس جمهوری اسلامی به افکار برتر و جامع تر و کاربردی تری که من با حفظ همه ارزش ها و وفاداری ها ارایه داده ام اجازه حضور در عرصه خطیر ریاست جمهوری یازدهم بدهد.من به سهم خود در این انتخابات می خواهم مدل یادشده را با شعار:۰۳۹;دستان خالی اما توانمند و قلبی لبریز از نیروهای درونی و انرژی های معنوی و ذهنی سرشار از افکار و برنامه ها و آرزوهای بزرگ برای مردم ایران اسلامی که قطع به یقین همگی نیز دست یافتنی هستند. به شهروندان ایرانی ارایه دهم.

افتخار ما این است که مردم در دفاع مقدس با دست خالی جنگ را بردند و پیش از آن،در انقلاب اسلامی پیروز شدند.اگر کسی بخواهد این افتخارات را که ناشی از ایمان مردم است ناچیز جلوه دهد باید بگویم که برروی شاخه ای نشسته و آن را از بن می برد.اگر من هم با دست خالی وارد این عرصه شده ام اما به انقلاب اسلامی ایمان دارم و توانمندم و فکرم پر است و از انباشت تجربه خوبی برخوردارم و می خواهم کاری کنم تا جوانان این مرز و بوم بیش از همیشه خود را باور داشته باشند و ببینند که در جامعه آن ها فردی خارج از مناسبات قدرت و کانون های ثروت به این عزم و اراده و توان بالا دست یافته و وارد شده و ملت را نیز همراه خود به بالاترین افتخارات خواهد رساند.این مدل اثر انگیزشی بسیار بالایی در جامعه خواهد گذاشت. این یک مدل کاملاً مردمی است.همه آن را خواهند ستود و زبانزد سایر ملت ها نیز خواهد شد.

شایان ذکر است که وی به عنوان کاندیدای مردم تهران و چهره رسانه ای آشنا در سال های اخیر و مدیر مسئول سه نشریه در سال های گذشته در گفت و گوهای خود با تعدادی از شهروندان در روزهای تبلیغات انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی،هدف خود را با پشتوانه سال ها تجربه حرفه ای در حوزه های رسانه و ارایه ده ها اثر و ایده و انتشار آنها در روزنامه ها و سایت های مرجع کشور در سال های اخیر و صنعت و مسائل موجود در روابط کارفرمایی-کارگری،روابط بین الملل با گرایش استراتژی جمهوری اسلامی ایران،آموزش و پرورش و رویکرد آموزش های نوین در نظام آموزشی کشور و فرهنگ و ارشاد اسلامی با فعالیت چندساله در بخش های روابط عمومی و آموزشی این وزارتخانه در سطوح کارشناسی و مدیریتی و ستادی و پس از رسیدن به این جامعیت فکری،کاندیداتوری مردم تهران در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و درصورت اقبال مردم و عنایت ویژه شورای محترم نگهبان قانون اساسی در تفسیر رجل سیاسی و خود، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بیان کرده است.

ضمناً سخنان و افکارش در پنج شش ماه اخیر تحت عناوین و انتخاباتی که گذشت؟، برنده و بازنده سوال از رییس جمهور کیست؟، فرهنگ سیاسی ایرانیان و مسئله شناخت، فرهنگ برندسازی در ایران، انتخابات سال ۸۸ شبیه ۷۶ نبود!، مطبوعات،رسانه های مجازی و حوزه سیاست در ایران، اول اصول گرایی،بعد اصلاحات؟، هر که با ما نیست، برماست!، بیداری اسلامی و آینده ایرانی، مدل شهردار - رییس جمهور همیشگی نیست!، چشم انداز یازدهم: ایران؛ سرزمین ثبات، درک تحول مفهوم استراتژی پس از انقلاب اسلامی برای شناخت کاندیداهای ریاست جمهوری یازدهم اهمیت راهبردی دارد، مرجعیت دینی الگوی ما سیاستمداران ایرانی، سوال از نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری آینده: نگاه دولت یازدهم به مسئله الگوی ثابت توسعه در کشور چیست؟، مجلس در راس امور است نه قوا!، معمای دوراهی و حوزه سیاست در ایران، بهترین نمایندگان ملت، برد و باخت نامزدها و راز بقای سیاسی، رسانه ها و سیاستمداران خوب و بد، دولت یازدهم و روش شناسی مهندسی فرهنگی و ملت ما و دولت یازدهم علاوه بر ده ها ایده و اثر منتشر شده در سال های ۸۰ در روزنامه ها،خبرگزاری ها و سایت های مرجع کشور قابل مطالعه است.

علیرضا سعیدآبادی

کارشناس ارشد روابط بین الملل و کارشناس حوزه فرهنگ

خلاصه اهم سوابق تحصیلی و اداری علیرضا سعیدآبادی

ـ کاندیدای مردم تهران در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی

ـ اخذ رتبه ممتازرشته کارشناسی ارشد روابط بین المللدانشگاه شهید بهشتیدر سال ۱۳۸۰(رونوشت پیوست)

ـ پشنهاددهنده ایده طرح تشکیل سازمان نیمه متمرکز نظام مهندسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(رونوشت پیوست)

ـ مشمول آیین نامه جذب و نگهداری نیروی انسانی نخبه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(رونوشت پیوست)

ـ دبیر تشکل خانه دانشجو در استان در سال های ۸۱-۱۳۸۰(رونوشت پیوست)

ـ اخذ امتیاز عالی از پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوع«بررسی استراتژی جمهوری اسلامی ایران پس از جنگ سرد»(رونوشت پیوست)

ـ کارشناس مسوول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطابق حکم کارگزینی امور اداری ازسال ۱۳۸۴ و معاون بین الملل اداره کل روابط عمومی در سال ۸۹ و معاون دفتر آموزش و توسعه فعالیت های هنری در سال ۹۰ با ابلاغ داخلی(رونوشت پیوست)

ـ دبیر نمایشگاه و نشست های تخصصی مد و لباس اسلامی-ایرانی در سال ۸۹(رونوشت پیوست)

ـ مدیر روابط عمومی موسسه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا اواخر سال ۱۳۸۴(رونوشت پیوست)

ـ کارشناس برگزیده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سطح ملی در چشنواره شهید