دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

خلیج فارس یا خلیج فارسی


اقدام اخیر موسسه نشنال جئوگرافیك سبب بروز اعتراضات گسترده ای توسط عده كثیری از ایرانیان شد اعتراضی كه در واقع عامل پیوند ایرانیان بود این عامل و سبب چیزی نیست جز «میهن دوستی» كه بسیار ارزشمند و قابل تامل است

بررسی و تحلیل اعتراض ایرانیان علیه خبط و تقصیر موسسه نشنال جئوگرافیك از حیث جامعه شناختی و روان شناختی و... نتایج ارزشمند را برای به كارگیری توان و استعداد ملی در تحكیم مبانی و بنیادهای اساسی میهن عزیزمان «ایران» به بار خواهد آورد.آنچه اقدام صورت گرفته از سوی جامعه ایرانی را پراهمیت می كند، یكی موقع و زمان تحقق آن و دیگری تاثیر و پیام این حركت در داخل و خارج ایران است.بازتاب این اعتراض در خارج از قلمرو سرزمین ایران بدون تردید بیانی صریح از اتحاد و همبستگی ایرانیان درباره مسائل ملی است چرا كه این اعتراض به خوبی بیان می كند ایرانیان از آنچه مربوط به «مام میهن» است هرگز به غمض عین نخواهند گذشت. حتی اگر این مسئله در حد جعل یك نام باشد.از حیث داخلی این اقدام متضمن پرورش و ایجاد این اطمینان در مسئولان و حاكمان خواهد بود كه عوامل پیوند بسیاری را می توان در میان ایرانیان «اعم از آنان كه در داخل ایران هستند و چه آنان كه در خارج از ایران سكنی دارند» جست وجو كرد كه با محوریت بر آن نمی توان جامعه ایرانی را در هر كجا كه باشند «حتی خارج از مرزهای جغرافیایی ایران و چه بسا مخالف با نظام و سیستم موجود» به سوی یكدلی و وفاق راهنمایی و هدایت كرد. به ویژه اینكه این اعتراض زمانی انجام شد كه تمامیت ارضی و حاكمیت ملی كشورمان به انحای مختلف از طرف همسایگان كوچك و غیرهمسایگان به شدت در معرض تهدید قرار دارد.با توجه به مطالب گفته شده موضوعی كه نباید از آن غفلت كرد، این است كه آنچه توسط ایرانیان رخ داد به تنهایی نمی تواند حائز كاركردهای عملی شایان توجه باشد مگر آنكه این اقدام از سوی دولت و قوای حاكم مورد تضمین قرار گیرد.ضمن اینكه باید توجه داشته باشیم كه در چنین حالت و وضعیتی با محدودیت های معمول در عرصه بین المللی مواجه نخواهد بود و لذا به بهترین شكل و صورت ممكن قادر است نسبت به تامین و تضمین منافع ملی اقدام كند.

• یك واقعیت

ایران تنها یكی از مالكان این مكان است و كشورهای دیگری نیز در ساحل جنوبی خلیج فارس قرار دارند. بنابراین مجموع چندین كشور كه عمده آنها هم عربی هستند از مالكان این دریا هستند و به ظاهر شاید اطلاق نام عربی به جای فارسی خیلی پراشكال به نظر نرسد اما باید توجه داشت اگر چه این موضوع یك واقعیت است «مالكیت ایران و كشورهای عربی بر خلیج فارس» همه آن نیست و اساساً همه آنچه كه درباره خلیج «فارس» باید باشد نیست. زیرا به شهادت تاریخ و اسناد تاریخی در طول سالیان دراز و حتی قطعنامه های صادره متعدد از سوی سازمان های مختلف بین المللی خاصه سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن سازمان به ویژه قطعنامه هایی كه در مورد «جنگ خلیج فارس» كه بین دو كشور عربی روی داد و جملگی واژه «خلیج فارس» در آنها به كار گرفته شده و هرگز هم مورد اعتراض دول عربی و سایرین هم واقع نشد، به طور قطع حجتی آشكار است بر اینكه نام این خلیج، «خلیج فارس» است و نه خلیج عربی.آنچه از این مطالب حاصل می شود بیانگر گستره نفوذ ایران است در ماورای مرزهای جغرافیایی. این نفوذ به طور قطع سبب ایجاد اقتدار برای ایران است و شاید همین مسئله منجر به بروز واكنش هایی از سوی دولت های عربی و حامیان آنها شده است. از این رو نباید تردید داشت كه اقداماتی از این قبیل ناخواسته حاكمیت ملی ایران را تحت الشعاع قرار می دهد و به واقع تهدیدی برای آن خواهد بود.به دلیل پیش گفته و تاكید بر هویت تاریخی خلیج فارس كه تائیدی است بر صحت و حقیقت وضع این لفظ كه ناشی از همان اسناد و شواهد تاریخی است این مسئله استنباط می شود كه دولت و مردم ایران به رغم اینكه مالك منحصر خلیج فارس نیستند لیكن موسوم بودن این خلیج به «فارس» متضمن منافع سیاسی بسیاری برای ایران خواهد بود كه از این رهگذر ذی علاقه بودن ایران «هر چند كه منافع متصور برای ایران از حیث سیاسی و بین المللی غیرقابل انكار است» در اینكه این خلیج، «خلیج فارس» نامیده شود امری قطعی و مبرهن است.با توجه به آنچه گفته شد «نخست» باید اذعان كرد چنان كه الفاظ محمول هستند بر معانی عرفیه به كارگیری صحیح الفاظ می تواند موجب تفویت یا تقویت منافعی شود از این رو باید دقت كرد كه این «خلیج فارس» است نه «فارسی» چرا كه اگر قائل به فارسی بودن آن باشیم این امر باعث انگیزش هیجان های ناسیونالیستی عربی شده كه بالقوه مستعد نزاع و مناقشه نیز هستند. ضمن اینكه با این تلقی نه تنها امكان دسترسی به حقوق بنیادین ما بر اینكه این خلیج، «خلیج فارس» است نه عربی هم زیر سئوال می رود. دوم تدقیق در مطالب گفته شده تكلیف دولت را برجسته می كند تكلیفی كه براساس آن دولت باید از اقدامات انجام شده توسط مردم به نحو منطقی در جهت تضمین منافع ملی سود جسته و تهدیدات بالقوه را نسبت به كشور مرتفع كند. بدیهی است اقدام بجا و به موقع دولت هم سبب تقویت اقتدار دولت در عرصه بین المللی می شود و هم باعث می شود كه پیوندهای عاطفی بین دولت و مردم به وجود آمده و یا مستحكم تر شود!

• تكلیف دولت

برای اینكه تكلیف دولت در این خصوص معلوم و مشهود شود ناگزیر از طرح مسئله ای هستیم كه براساس آن می توان به نحو شایسته تری تكلیف دولت به هنگام رویارویی با چنین موقعیت هایی را معین كرد.بنابر یك قاعده اصیل در حقوق بین الملل هیچ دولتی نباید اجازه دهد كه از سرزمین او برای وارد آوردن زیان و خسارت علیه كشور دیگر استفاده شود. (مسئولیت بین المللی دولت ها و نظریه حمایت سیاسی اتباع / دكتر رضا فیوضی / انتشارات دانشگاه تهران / ص ۱۳۳) رویه قضایی بین المللی به این اصل تاكید دارد. رای دیوان دادگستری بین المللی در خصوص حادثه ای كه در تنگه كور فو روی داد و منجر به بروز اختلاف بین دو كشور انگلیس و آلبانی شد دلیل محكمی است به این قاعده كه كشورها در خصوص آنچه كه در گستره سرزمینی آنها روی می دهد باید آگاهی داشته باشند و نسبت به آنها مسئولیت دارند. «فرض آگاهی دولت آمریكا از اقدام موسسه نشنال جئوگرافیك با توجه به وسعت قلمرو فعالیت این موسسه و كثرت مخاطبان امری مسلم و قطعی است.»چنان كه قبلاً هم گفته شد اقدام موسسه نشنال جئوگرافیك بدون تردید از مصادیق اعمالی بود كه حاكمیت و امنیت كشور ایران را مورد تهدید قرار داد. به این ترتیب مسئولیت دولت آمریكا در اثر اقدام انجام شده از سوی اتباعش قطعی و غیرقابل انكار است. از این رو شایسته است كه دولت جمهوری اسلامی ایران به نحو مقتضی با استفاده از مكانیسم های موثر و موجود در حقوق بین الملل نسبت به طرح مسئولیت دولت آمریكا نزد مراجع ذیصلاح بین المللی اقدام كند. اثرات چنین اقدامی را دست كم در دو مورد می توان مورد توجه قرار داد: ۱- طرح مسئله به نحو مذكور این بیم و نگرانی را مرتفع می كند كه خواسته و ناخواسته ادعاهای مطرح شده از سوی دول عربی جنبه رسمی پیدا كرده و در محاكم و محافل بین المللی به شكل قانونی و رسمی مورد رسیدگی و توجه قرار گیرد. ۲- به این ترتیب نه تنها حامیان و بانیان و محركان چنین اقدامی حداقل نزد افكار عمومی جهانی معین خواهند شد، بلكه طرح مسئولیت دولت آمریكا در زمانی كه این دولت در رابطه با حمله به عراق همچنان تحت فشار افكار عمومی جهانی قرار دارد اگر حداقل سبب دسترسی ما به منافع عظیم و حیاتی نشود اما بدون تردید خالی از فایده نیست.