شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
مجله ویستا

نگاهی کوتاه و گذرا به جعبه جادویی


نگاهی کوتاه و گذرا به جعبه جادویی

بخوانید و قضاوت کنید، آیا شما با من موافق نیستید؛ سریال «رستگاران» به مرحله کش و قوس های اضافی داستانی رسیده است.
فکر نمی کنم در این قسمت ها و در حالی که سریال به نیمه یا انتها رسیده …

بخوانید و قضاوت کنید، آیا شما با من موافق نیستید؛ سریال «رستگاران» به مرحله کش و قوس های اضافی داستانی رسیده است.

فکر نمی کنم در این قسمت ها و در حالی که سریال به نیمه یا انتها رسیده جایی برای وارد کردن شخصیت جدید یا ایجاد ماجرایی نو باشد، درست است ماجرای هشت میلیارد که تا حدودی معلوم شده، می ماند نفرت کاوه و ازدواجش با رویا یا سرنوشت احمدرضا، شاید بهتر باشد قبل از ریزش مخاطب، تکلیف پونه با وسوسه های مالی مشخص شود.

مطمئنا الان زمان مناسبی برای گم و گور شدن کیانوش نیست.

یکی دیگر از ایده های جذاب و متفاوت «رامبد جوان» در سریال «مسافران» استفاده از چهره ای با گریم «مسافر کوچولو» یا «شازده کوچولو» سن اگزوپری می باشد.

حتما شما هم با دیدن این قسمت سفری به کودکی خود داشته اید و یادی از گذشته کرده اید(یادش بخیر)

اگر از بینندگان برنامه خانواده از شبکه اول سیما هستید، مطمئنا خلاء سریالی این برنامه نسبتا موفق را بعد از اتمام، سریال پر مخاطب «همه فرزندان من»، درک کرده اید.

ما هم نمی دانیم چرا گروه خانواده چاره ای نمی اندیشد، آن ها که دستی در پخش مجموعه های تکراری دارند، چرا دست به عمل نشده اند، سوالی است که ذهن ما را نیز درگیر کرده است.

انتظار می رفت تلویزیون در برخورد با واقعه سقوط هواپیمای توپولوف ۱۵۴ و کشته شدن ۱۶۸ نفر کمی (فقط کمی) به خود زحمت داده و فقط اظهار تاسف کند، فکر نمی کنم اضافه کردن یک روبان مشکی رنگ کنار صفحه تلویزیون کار سختی بوده باشد.

تا جایی که ما می دانستیم کشته شدن ۱۶۸ نفر از مردم ایران اتفاق بسیار هولناکی بوده است، مگر این روزها تعریف مرگ و مردن نزد مردم ایران دچار تحول شده باشد و اهمیتش را از دست داده باشد.شاید بهتر بود صدا و سیما کمی دل داغدیدگان را آرام می کرد.

«یک فیلم، یک تجربه» یکی از اتفاقات خوب بصری این روزها می باشد که جمعه ها ساعت یک و ۳۰ دقیقه از شبکه چهار پخش می شود، اگر به فیلم های ماندگار سینما و حواشی تولید آن ها علاقه مندید، می توانید با دیدن این برنامه خواسته هایتان را ارضا کنید، گذشته از علایق با مشکلات این راه پرپیچ و خم آشنا شوید.

تبلیغات تلویزیونی همیشه یکی از پول سازترین و البته بحث برانگیزترین مقوله های تصویری بوده است.

این که این تولید تصویری چه هدفی را دنبال می کند یا چه تاثیری دارد، مثبت است یا منفی، بماند برای وقت و زمانی دیگر.

اما گاهی اوقات این مقوله به قدری فاجعه بار می باشد که نمی توان از آن چشم پوشی کرد، حجم زیاد آن، ارائه مفاهیمی مغایر با آموخته ها و دانسته های اخلاقی و اشاعه کالا یا حرفه ای تقلبی(اشاره به اظهارات مسئولان محترم که خود را تبرئه کرده و بررسی صحت داشتن یا نداشتن کلاس های کنکور تبلیغ شده را مسئولیت خود ندانسته اند!!!)اما در هر صورت در همین تبلیغات نیز اتفاقات جالبی رخ می دهد که علاوه بر جذابیت های بصری انسان را از پیشرفت ذوق و سلیقه طراحان آگاه می کند.

مثلا دانه های برنج در یک کلاس نشسته اند، معلم که خودش نیز برنج است حضور و غیاب می کند، با سماتی؟ یک برنج با چهره هندی می گوید حاضر، دم سیاه؟ حاضر، یکی از برنج های هم چون دم نکشیده نیامده است و ... معلم برنج دانه بلند...؟ حاضر بشین عزیزم، ما نشستیم آقا و ....

جالب است نه، شما هم مطمئنا دیده اید و کیف کرده اید، این تبلیغ چنان دوست داشتنی و جذاب است که هر دفعه بیننده را تا پایان با خود همراه می کند و شما اصلا دلتان نمی آید شبکه را عوض کنید، از اول تا انتها نیز لبخندی عمیق چهره تان را فرا می گیرد.

اگر توجه کرده باشید، تلویزیون نیز برای مرگ«سیف ا... داد» (که متاسفانه به دلایل مختلف ما نتوانستیم قدمی برداریم)

مرثیه ای تصویری خواند و با دوبار پخش کردن سینمایی «بازمانده» و یک بار پخش کردن «کانی مانگا» تصور کرد دینش را ادا کرده است.