شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
نقدی بر فیلم محبوب و جنجالی لینکلن Lincoln
اکران فیلم Lincoln به همراه چند فیلم دیگر با محتوای مشابه، به دلیل تأثیری که میتوانست بر نتایج انتخابات ریاست جمهوری داشته باشد، به پس از برگزاری انتخابات موکول شد.
از آنجا که فیلم به جزئیات فضای سیاسی و باند بازیهای پارلمانی زمان آبراهام لینکلن رئیسجمهور وقت آمریکا پرداخته است، ممکن بود شباهتهایی میان آن و فضای سیاسی جامعة امروز آمریکا به وجود آید و به عنوان پیامی از سوی یکی از کاندیدهای ریاست جمهوری آمریکا در جهت پیشبرد اهداف وی تلقی شود.
در قسمتی از فیلم، شاهد نقل قولی از لینکلن هستیم که ذکر آن در اینجا خالی از لطف نیست. او از «اقلیدوس» حکیم یونانی نقل میکند: «مساوات دو شیء برابر با یک شیء دوم، از بدیهیات است.»
فیلم، بر اساس کتابی است از نویسندة محقّق، «دوریس کرنس گودوین» که بیشاز ۱۰ سال دربارة چهار ماه آخر زندگی شانزدهمین رئیس جمهوری آمریکا به پژوهش پرداخته است.
در فراسوی عظمت لینکلن به عنوان ریاست جمهوری آمریکا، صداقتی ملموس و قابل تقدیر در روایت داستان زندگیش وجود دارد؛ آنچنان که بواسطة این داستان و در خلال آن، تمام اقشار مختلف جامعه براحتی میتوانند شخصیت او را درک کنند.
اگرچه بیشتر آمریکاییها از چند و چون زندگی لینکلن آگاهی نسبی دارند، اما روایت آن در فیلم جذابیتی دو چندان به تماشای آن داده است. فقری که لینکلن از آن برخاسته بود، اشتیاق خارقالعادهای که به کسب دانش داشت و با وجود آن که تنها یک سال به مدرسه رفته بود، دلش میخواست هر کتابی را که به دستش می رسید بخواند، از مسائل زندگی آبراهام لینکلن است که آمریکاییها بدان آگاهند.
اما تمرکز فیلم تنها بر داستان زندگی آبراهام لینکلن نیست، بلکه به ۴ ماه آخر جنگ داخلی آمریکا و نیز بر چانهزنیهای پیچیدة پشت پردة سیاست متمرکز است.
فیلم با فرا گرفتن ۴ ماه آخر جنگ داخلی آمریکا، نه تنها دارای ابتدا و انتهای منطقی و میانة پرورده است، بلکه پاسخ این پرسش را نیز به مخاطب می دهد که آیا متمم ۱۳ قانون اساسی آمریکا که در مورد لغو قانون برده داری است، در مجلس تصویب میشود یا خیر، چرا که این متمم میتوانست با برخی کارشکنی ها براحتی مورد تصویب قرار نگیرد.
در طول فیلم حالتهای گوناگون شخصیت لینکلن براحتی قابل مشاهده است: بذلهگویی، مجلسآرایی و اعتقاد عمیق او بر تحمل رنج طولانیتر شدن جنگ. زیرا او میدانست اگر صلح و سازش بر سر بردهداری مطرح بود، جنوبها حاضر میشدند بر سر میز مذاکره بیایند، اما برای لینکلن نه تنها سازش در کار نبود، بلکه معتقد بود که با تصویب متمم ۱۳ قانون اساسی، علاوه بر بیانیة لغو بردهداری، قدرت خود را در تمامی عرصه ها مضاعف کرده است. مخاطب فیلم، شاهد نبرد درونی لینکلن با خودش است.
همچنین آدمهای اطراف او که مورد اعتمادش بودند. مهارتهای سیاسی لینکلن نیز نمودی ویژه در فیلم دارد. «جوزف گوردن لویت» بازیگر نقش رابرت لینکلن، پسر ارشد لینکلن است که سرانجام به وزارت جنگ رسید. در صحنهای از فیلم، او از پدر اجازه میخواهد که به جای ادامة درس حقوق برای وکیل شدن، اسلحه به دست بگیرد و در جنگ شرکت کند.
تلاش موشکافانة اسپیلبرگ به عنوان خالق اثر، به دلیل تمرکز بر جزئیات تاریخی و همچنین دیالوگهای دقیق فیلم، بسیار آموزنده و قابل احترام است. فیلم در واقع یک درس تاریخ، اما با هزینة ۵۰ میلیون دلار است که بر جذب مخاطب حساب ویژهای کرده است.
فیلم این ادراک را به مخاطب خود میدهد که بردهداری تا چه حد وحشتناک است. علاوه بر آن آگاهی از بیدادگری جنگ داخلی نیز در مخاطب بوجود میآید که از نظر بصری، تنها بخشی کوچک از فیلم را شامل میشود.
اینکه در فیلم بر چهار ماه آخر زندگی لینکلن تمرکز شده، شاید به این دلیل است که فیلمساز تلاش داشته تا لینکلن و شرایط او را در اوج دورة تاریخی خود، یعنی در حال دستیابی به موفقیتی بزرگ و تاریخی نمایش بدهد؛ و این موفقیت بزرگ چیزی جز براندازی بردهداری از راه جنگ داخلی نیست. اما در ضمن خواسته است تا نشان دهد که لینکلن یک انسان بود، نه یک مجسمة یادبود!
زندگی خانوادگی آبراهام لینکلن تا جایی در فیلم نمود دارد که به تلاش وی علیه بردهداری مربوط میشود.
در جایی از فیلم در یک مهمانی رسمی در کاخ سفید، مری تاد لینکلن، بانوی اول آمریکا (سالی فیلد) در مقابل تادیوس اسیتوس (تامی لی جونز)، نمایندة جمهوری خواه مجلس و رئیس خوش مشرب کمیسیونی در کنگرة آمریکا ظاهر میشود که لوایح مربوط به هزینة جنگ داخلی و بازسازی پس از جنگ را به تصویب رساند.
لینکلن را میتوان یک سیاستمدار و رهبر آرمانگرا در یک دموکراسی توصیف کرد. کسی که توقعات مردم را دنبال میکرد، آنها را هدایت مینمود و در نهایت عظمت درونشان را نشان داد.
فیلم لینکلن، بر خلاف فیلمهای حادثهای کارنامه اسپیلبرگ، روندی کشدار و ریتمی کند دارد. بدین جهت، اگرچه فیلمی بسیار احترام برانگیز است، اما سرگرم کننده نیست. فیلم از این جهت که تصاویری با ترکیببندی عاطفی دارد نیز قابل ستایش است.
یکی دیگر از جاذبههای این فیلم را باید بازی «دنیل دی لوئیس» در نقش لینکلن بدانیم که هم شمایل گونه است و هم انسانی.
همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، فیلم کمی کسالتآور است، چرا که نوعی درس تاریخی در قالب فیلم است. بینندگان با دیدن فیلم نمیتوانند لینکلن را بشناسند، زیرا حتی همدورهایهای لینکلن هم نمیتوانستند ادعا کنند که شخصیت پیچیده و چند وجهی او را میشناسند.
اما آنچه که حاصل فیلم است و تماشاگر آن را در پایان درک میکند، در حضور لینکلن بودن است ! حال آن که این حضور چه حسی می تواند داشته باشد، به تماشاگر بستگی دارد.
یکی از نکات برجستة شخصیت لینکلن، بذلهگویی اوست که به فیلم تا حدی رنگ و روی کمدی گونه داده، اما با این وجود رسالت تاریخی خود را به درستی ادا کرده است. در واقع فیلم به خوابی تاریخی شبیه است، بهگونهای که گویی وقایع احتمالاً پیش آمده است.
بنابراین فیلم لینکلن بطرزی غیر منتظره، خنده دار است. در فیلم به دلیل آنکه سرشار از جنبههای صمیمی و خودمانی است، نمودهایی بسیار دراماتیک، میان شخصیتهایش بچشم میخورد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست