چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
عطر محبت
به سختی کمر راست کرد. دست های لرزانش را بر چین و چروک پیشانی اش کشید. برایش این همه تنهایی دشوار بود.
سرش را بالا گرفت. آهی کشید و دوباره قدم های لرزانش را ادامه داد. به یاد روزهایی افتاد که با شتاب و به سرعت از خانه دور می شد و پس از انجام کارها و با شادابی و انرژی خود را به خانه می رساند و غرق هیاهوی بچه ها می شد. خوشحال بود که کودکانش بزرگ می شوند و او دست های پرمحبتش را بر سر آنها می کشد. هزار تصویر از آینده در ذهنش می دوید، هزار آرزو در قلبش می رویید اما هیچگاه تصور تنهایی را مرور نکرده بود. پیرزن به سختی به خانه رسید، کلید را در قفل قدیمی چرخاند و پشت در حیاط روی پله ای جسم خسته اش را رها کرد. چند قطره اشک به سختی راه از میان خطوط چهره اش گشود. باورش نمی شد که تا این اندازه مورد کم مهری قرار گرفته باشد.
دستی به آرامی در حیاط را گشود. به عقب برگشت، دختری جوان از میان در حیاط دستش را داخل کرد و زنبیل اش را به درون حیاط گذاشت. زن با نگاهش بر دستان دختر جوان بوسه زد، عطر محبت در جانش پیچید.
مینا حمیدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست